گفتیم که، هنر چیزی بیشتر از برداشت ذهنی «هوتادین = qualitative» نیست. دانش ما درباره چیزهای هوتادین کاستی دارد و هنوز نمیتوانیم
از سازوکار چیزهایی مانند qualia «سرخفام بودن سرخ» یا فیزیکی «آبگون بودن آب» درست سر در بیاوریم، ولی به این چم نیست که نمیشود.
چرا اینجور نیست شیرین جان؟ اینجا تنها پرسمان این است که «هنرمند» چه اندازه در نشان دادن آنچه هنر مینامد کامیار بوده باشد.
برای نمونه یک نمایشگاه هنر بسیار باشکوه که بروید، هر آت و آشغالی را میشود بنام هنر خوراند و دومکسان (مخاطبان) زیادی هم آنرا در جایگاه هنر میپذیرند.
بر پایه تعریف هم که گفتیم نگر دومکس سنجه ما است، پس کار هنری به شمار خواهد رفت: از دید هام، از دید ویژه من و شما شاید نه: