• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 71

    جُستار: فراموشیـــ...

    Threaded View

    1. #11
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      اگر آستانه درد هم بالا رفته باشد پس از چند روز مثل آستانه خوشی باید به حالت پیشین برگردد ؛ پس اینکه هرکسی در زندگی درد زیادی دیده باشد پوست کلفت شده در این مورد صدق نمیکند !
      آستانه درد در برابر خوشی گویا زمان بسیار بیشتری میبرد تا پایین بیاید.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      چرا عشق جاویدان نداریم ؟
      چون برای اینکه ما پیوسته عاشق باشیم، باید هر روز خوشی بیشتری از دیروز بگیریم که شدنی نیست.





      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      خوب خوب راهکار چیست مهربدجان ؟ مثلن چه کارهایی می توان انجام داد ؟
      بهترین راهکار اینه که خودتان با نگرش به مهادهای آورده شده (فراموشیـــ...) راه برای خودتان پیدا کنید.

      چیزهایی که من بگویم با گِرایند (احتمال) بالایی ببهترین ریخت برای من کار خواهند کرد.
      گفتن تنها هم خود مایه فراموشیست، بهترین کار آزمودن و آروینیدن هر کس برای خود است تا اندیشه نهادینه شود.


      هر آینه، من چندتا راهکار از روی اینها برای نشان دادن چگونکی کار در میاورم؛ آماج که همان «فراموشیدن درد وابستگی» باشد:


      با «2» میدانیم چگونه با بالا پایین رفتن آستانه خوشی و درد، کژخویی (اعتیاد) یا وابستگی ریخت میگیرد.

      گفتیم زمانیکه به یک چیز (ماده مخدر، کس، ...) کژخو شده‌ایم به این چم است که آن چیز آستانه خوشی ما را بسیار بالا برده و از
      همینرو کارهای روزانه بمانند گذشته به ما خوشی (لذت) نخواهند داد: با خوشنود نشدن آستانه خوشی (نرسیدن به آن) افسردگی رخ خواهد داد.

      اکنون اگر آستانه بالا رفته باشد (بگوییم 200) و کارهای روزانه ما آستانه پیشینمان (100) را خوشنود میکردند، میبینیم که برای برداشتن
      احساس افسردگی و درد باید به آستانه 200 هر چه بیشتر نزدیک شد و همچنین نباید از آن بالاتر نیز رفت و گذاشت تا آستانه کم کم بجای پیشین خود برگردد.

      در این ریخت ما نیاز به رفتارها و کنش‌هایی داریم که خوشی تند و رایگان به ما بدهند، بی اینکه نیاز به سرمایه‌گذاری آغازین بالایی داشته باشند.

      سرمایه‌گذاری آغازین برای نمونه در فیلم دیدن میشود دیدن 20 دقیقه آغازین فیلم تا کم کم با شخصیت‌ها و
      درون‌مایه‌ی فیلم آشنا شده و کم کم در دنباله فرایند دیدن خوشی‌آور میشود. در کتاب خواندن میتواند 30 دقیقه آغازین باشد تا
      باز کم کم به شیوه نگارش و شخصیت‌ها و داستان آشنا شویم و تنها پس از آن است که فرایند خوشی‌آور میشود.

      پس خواندن یک کتاب از آغاز خوشی‌آور نیست (نیاز به سرمایه‌گذاری آغازین بالایی دارد)، پس در اینجا این دسته از کنش‌ها را میتوانیم کنار بگذاریم.

      کنش‌هایی که ولی خوشی رایگان و بی سرمایه‌گذاری آغازین چندان دارند:

      خوراک و نوشاب
      نوشابه‌های انرژی‌زا: کافئین + نیکوتین + ...
      سیگار
      الکل
      ورزش - Runner's high
      سازیدن (ساز زدن)
      آهنگ گوش کردن: کلاسیک نیاز به سرمایه‌گذاری دارد، ولی pop ندارد.
      ...

      این دسته از کنش‌ها را باید آموده (ترکیب شده) و تا جای شدنی با یکدیگر و به شمار بسیار در درازای روز انجامید.

      از کنش‌هایی که نیاز به سرمایه‌گذاری آغازین دارند نیز باید چشمپوشی کرد.




      با «4» میدانیم که چگونه میتوان با بازی کردن با کُنش‌ها، آنها را خوشایندتر یا دردآورتر کرد.

      همراه با کنش‌های بالا، میتوانیم با سود بردن از این ترفند گذروار از هر کنش خوشی بیشتری بیرون بکشیم.
      گفتیم که با بُریدن چندباره یک کار خوشایند به خوشی آن افزوده و با بریدن یکباره فرایند دردناک از دردناکی آن کاسته میشود.

      آمودن با کنش‌های بالا:

      خوراک -> بجای 3 وعده، 6 یا 7 وعده کوچک کنیم.
      ورزش -> هنگام دویدن برای نمونه، هر 10 دقیقه یکبار ایستاده و لختی درنگیده، سپس دوباره کنش را از پی گیریم.
      ..


      روی هم رفته سود بردن از یک "مهاد" مانند 4 مهاد برشمرده و یافتن کنش‌هایی که روی آنها کار کنند
      نیاز به کمی اندیشیدن آهنجیدانه (thinking abstractly) دارد، ولی چندبار که بکنید مانند هر کار دیگر آسان میشود.


      بهترین رویکرد برای یافتن چیزهای دیگر نیز همانجور که بالا گفتیم، این است که کَس خود با آزمودن و اندیشیدن به اینکه چه کارهایی انجام دهد برسد.





      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Anarchy نمایش پست ها
      حقیقتا ذهن مهربد زیادی سازمان یافته هست و نمیدونم فقط آگاهانه مثلا با موضوع فراموشی برخورد میکنه یا همین هایی که گفت رو میتونه به صورت ناخودآگاه هم به کار بگیره؟ ولی به نظرم فقط اطلاع از همین ساز و کارهای مغزی و ذهنی میتونه به ما کمک کنه که بفهمیم نیازی به عامل بیرونی به طور خاص نیست برای تغییر حالت...همه این احساس های ما به اعتبار توان تحلیل مغز ما هستن، پس غلبه به اونها کار چندان دشواری هم نیست.
      نمونه‌اش میشود همینی که بالا گفتیم آنارشی جان،

      روی هم رفته چیز آهنجیده بدرد آدم نمیخورد، ولی از فرایافت‌های آهنجیده میشود راهکارهای
      پیشبُردین (pragmatic) بیرون کشید و همینها هستند که بیشترین یا تنها هنود (اثر) در دگرش رفتارمان را دارند.

      نیاز به عامل بیرونی هم بیشتر زمانها بدید من هست، مگر آنکه خودآگاهی کس بسیار بر
      رفتارهایش چیره باشد که در آن ریخت، دور از باور است که از آغاز نیاز به این جُستار داشته باشد!

      خوشبختانه ولی ما میتوانیم بسیاری از این کُنش‌گرهای بیرونی را بدگرانیم: خوراک، جاهایی که میرویم، سرگرمی‌هایمان، کُنش‌هایمان، آدمهایی که همسخن میشویم و ...

      ناگزیر نیازی به دگراندن گیتی برای اینکه احساس بهتری بیابیم نیست
      Anarchy, Russell and Alice like this.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. 5 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (10-03-2012),Anarchy (10-03-2012),Russell (10-03-2012),sonixax (10-03-2012),Unknown (10-03-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •