دوست داشتن جایی که در آن بدنیا آمدهاید و بزرگ شدهاید و دل سوزاندن برای آن چیزیست از بنیاد متفاوت با ناسیونالیسم. اولی را تقریبا تمام انسانها، بدلیل کارکرد فرگشتیک آن دارند، دومی اما یک ایدئولوژی راستگرای مهاجم است که اول ملت را دستچین میکند(آنهم اغلب با معیارهایی شدیدا سیاسی-ایدئولوژیک)و سپس آنرا درجایگاه چیزی انتزاعی و خیالی مورد ستایش قرار میدهد، تا از طریق تحریک عواطف، ساختن دشمنان فرضی و طرح مفاهیم دروغین تودهها را برپاد منافع طبقاتی خودشان بسیج کرده، در برابر یکدیگر قرار بدهد. من امیدوارم این آتش همانقدرکه سریع افروخته شده، سریع هم فروبنشیند و با چشیدن طعم دموکراسی و جامعهی مدنی، خیلی زود از میان برود. راستش راهکار به خصوصی بجز گسترش آگاهی و نقد مداوم نمیشناسم.
زنده باد زندگی!
بنظر میرسه تفاوت تنها بر سر تعریف واژه و نامگذاری باشه،در حالی که ریشه هر دو یکیه،فرگشتی بودن قبیله گرایی هم خیلی ربطی به اخلاقی بودنش نیست،بنظر میرسه جنس قبیله گرایی و مذهب خیلی مفید نباشه و اتفاقا اگر قرار هست جوابی هم میداده در گذشته نوع افراطی آن با ایجاد انگیزه برای کشته شدن و جنگیدن کارکردی داشته.
مگر خود قبول چیزی بنام کشور مفهومی ناسییونالیستی در خود ندارد،حالا میشود گفت که نوع نابخرد آن میشود آن ناسیونالیستی که شما میگویی امیر جان ولی تا آنجا که من فهمیدم در جنس و اساس تفاوتی نیست.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
خوب این فقط میگوید پرستش(دوست داشتن بی قید و نابخردانه) بد است و دوست داشتن بخردانه خوب.
ولی چیزی درباره خوبی یا بدی خود دوست داشتن میهن (یا هر چیز دیگری که جایگزین آن کنیم) نمیکند.
شاید بتوان گفت که میهن پرستی کلا چیز بدیست،ولی شرایط موجود و عامل بقا آنرا ضروری و اخلاقی میکند،شاید در آینده این هم یک Prisoner's Dilemma باشد که بشود با خردگرایی از سد آن تا حدود زیادی(خیلی بیشتر از امروز) گذشت.و این تفاوت فقط به اطرافیان و دوستان محدود شود.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
خوب آوند (دلیل) خوب بودن میهندوستی که روشنه راسل جان: فرگشت
اینجا نباید شما بگویید چرا بد است؟ چون چه خوب باشد چه کاری نکند، کمابیش برایمان یکسان است، ولی اگر بد باشد میشود یک جور داو (ادعا).
جدای این، این یکی از مهادهای شبکههای طبیعی است که گرهها خواه ناخواه ریخت میگیرند:
خویش
خویشاوندان
نزدیکان
دوستان
میهن
بشریت
جانداران
..
ولی ناگهان برخی میایند و میگویند خویش خوب است، خویشاوندان خوب است، نزدیکان خوب است، دوستان خوب است، میهن بد است، بشریت خوب است ..
پرسشی که به میان میاید، چرا؟ چرا همه گزینههای دیگر خوب هستند، ولی میهن خوب نیست؟
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
منکه متوجه نشدم مهربد جان،خوب ادعا بشود.بالاخره ما ندانیم خوب است یا بد است هم پیش انگاشت ما میشود خنثی،ولی بالاخره میهندوستی باید بررسی شود از نظر اخلاقی حتی فرض (محال) بار اثبات بر دوش مخالفان هم باشد.
ناگهان ندارد،نخست اینکه اینها پیشرفت است،یعنی هدف نهایی اینست که این تمایزها از بین بروند و خویش و همه جانداران تنها بمانند.ساختار همدردی انسانها هم آن اندازه به این چیزها پایبند نیست،یعنی میشود کسی به یک گربه ملوس بیشتر نزدیکی نشان دهد تا یک کودک در حال مرگ از گرسنگی در آفریقا.
و نکته آخر هم اینکه تنها میهن این وسط کاملا یک چیز من درآوردیست و در آن لیست یکجور وصله ناجور است،همزبانی و هم فرهنگی و قوم و خویش و اینها را میتوان با سایر گزینه ها توضیح داد.میهن ولی با یک قرار داد سیاسی میشود یکسری که دیروز هموطن بودند فردا دیگر نباشند جایشان یکسری دیگر هموطن شوند مانند همین افغانستان و ایران خودمان.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)