خوب میتوانیم به تاریخ هم بپردازیم، افغانستان تا همین چند سال پیش مانند ایران و
بسیار هم پیشرو بود و اینگونه نیست که از 1000 سال پیش مانند طالبان امروز زندگی کرده باشند.
اینها چه پیوندی به ایران دارد!؟
از سوی دیگر، این چه دگرشی در خویشکاری ما در درست کردن گندهای کشورمان دارد؟
گفتیم اگر ما نکنیم، در جهان امروز بسیار زودتر از آنکه گمان شود به خودمان برمیگردد، به خودمان هم برنگشت، به بچههایمان برمیگردد.
ایران کشور بزرگی بوده و هست و ما تنها تاریخ بخشی از آنرا میدانیم، اگر نه در هر بازه زمانی دولتهای گوناگون و شیوههای کشورداری گوناگونی
را گذرانده و امروز هم آنچنان وضع بدی از بسیاری دیدگاهها، همانند فرهنگ و منابع و زیرساختها و .. ندارد - با نگاه به کشورهای پیرامون و دیگر.
در زمان پهلوی همین 30 سال پیش هم مردم نشان دادند که اگر کمی آزادی باشد بخوبی از آن بهره خواهند برد و هتا انقلاب خواهند کرد.
چیزهایی به نام «شانس» و «بدشانسی» و randomness هم آنجا نقش بس مهمی دارند و گویا دوستان اصلا فاکتور نمیشمارند!؟
نگرش کسرا همان اندکی آزادی بود. اندکی آزادی به چه چمی است؟ به اینکه بتوانیم روزنامه خودمان را چاپ کنیم، کانال
تلویزیونی شخصی خودمان را داشته باشیم و بتوانیم آزادانه و بی نگرانی زیاد از ترور شدن خردگرایی را با توان هر چه بیشتر گسترش بدهیم.
آزادی آزادی میاورد. یک خورده ازادی مطبوعات زودتر از آنکه کسی بتواند هتا ببیند به آزادیهای مدنی و بالاتر میرسد.
فراموش نشود که 30 سال پیش نه اینترنت بود، نه ماهواره بود، نه facebook.
روی هم رفته من نمیگویم از خویشکاری (وظیفه) هر ایرانیای است که کشور را بماند یا برگردد و درست کند، ولی میگویم هر کس که میخواهد زندگی خوبی
داشته باشد باید از خودش و پیرامون و میهنش بیاغازد و نگذارد چنین گندهایی روی هم انبار شوند. در این ریخت خویشکار (موظف) است، اگرنه که هیچ.