آری اگر از خود خوشنود نباشید میتوانید آن را تغییر دهید، ولی پرسش این بود که چرا راه پیشرفت بسته میشود اگر از خود خرسند باشیم؟
من یک هسته درونی برای «خویش» میبینم که در راستای گرایشها خواست (اراده) میکند و رفتارها و رویکردها را با نگرش به پیرامون و خود میدگراند.
این خویش یا خود درونی برای هر کدام از ما میشود چیزی که خودمان را میدانیم، خودآگاهیای که با آن رفتارهایمان را واکاوی میکنیم.
همه رفتارها در این ریخت (نمونه فرزامگرایی Anarchy) چیزی بیشتر از یک رفتار یا الگو نیستند که «خویش» میتواند (اگر توانا بود) بهنگام سودمند دیدن آنرا بگزیند یا بپوچاند (باطل کند).
در این ریخت من هیچ سودی از ناخرسندی از خویش نمیبینم، جز اینکه شما انگیزه خودتان را برای هرکاری از دست بدهید.
به وارونه، زمانیکه از خود و زنده بودن خود خرسندیم، آنگاه رویکردگزینی، دگرش رفتارهایمان و همه کارهایی که به بهزیستی ما بیانجامند خواستنی و خوب میشوند.