Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
سیگار (و قلیان)
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 70

    جُستار: سیگار (و قلیان)

    Threaded View

    1. #11
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      ملت معتاد اینجا را کردند شیرکش‌خانه!

      چیزی در این جهان عجیب‌تر از سیگار نیست. هوشمندانه‌ترین دامی‌ست که بشر تاکنون آفریده، هیچکس متوجه نمی‌شود در آنست تا وقتی که خیلی دیر شده. من نخستین باری که سیگار کشیدم با خود گفتم ممکن نیست به چیزی اینچنین بدطعم و بو «معتاد» بشوم، و سیگاری‌ها باید که دیوانه باشند. کمتر از سه ماه بعد نمی‌توانستم بدون سیگار زندگی بکنم، و ده سالی با روزی دو بسته از ریه‌هایم پذیرایی می‌کردم. چیزی که سرانجام باعث شد دست از آن بردارم تماشای ضعف اراده و فلاکتی بود که همراه آن در من پدیدار شده بود، چنانکه از سه بسته مانده به ته جعبه خوف تمام شدن و بی‌سیگار ماندن در آخر هفته مرا برمی‌داشت، می‌ترسیدم بدون یک جعبه سیگار به مسافرت بروم، با پاکت نیمه‌خالی از خانه خارج نمی‌شدم، در رستوران پس از غذا بجای آنکه مثل همه آسوده و آرام و بی‌حال بشوم مظطرب و دستپاچه و هراسان می‌شدم که زودتر بیرون رفته نخی سیگار بیافروزم. در میهمانی‌ها با شرمندگی و فلاکت باید در برابر چشمهای منزجر صاحبخانه سیگار بیرون می‌کشیدم و خود را حقیر می‌کردم. از آدمهایی پیرامون سیگار کشیدن و نکشیدن نصیحت می‌شنیدم که در حالت عادی آنها را شایسته‌ی عبور کردن از کنارشان در خیابان ِ شلوغ نمی‌دانستم و .. ترس از سلامتی برای من معیار نبود و اصلا اهمیتی نداشت. تازه مدتی پس از ترک سیگار بود که عمق منافع مالی، جسمی و روانی دیگری که از نکشیدن سیگار بوجود می‌آید را بخاطر آوردم.

      به گمانم ترسی موهوم از زیبا نبودن زندگی بدون سیگار است که خیلی‌ها را حتی از تلاش برای ترک آن باز می‌دارد. دلیل دیگر می‌تواند افسانه‌هایی باشد که پیرامون سیگار زبانزد مردم شده‌اند، افسانه‌هایی از قبیل «سیگاری‌ها اراده‌ی ضعیفی دارند»، حال آنکه یکی از دشوارترین کارهای جهان سیگاری شدن است، زیرا شما می‌باید برخلاف تمام دستگاه‌های بازدارنده‌ی بدن خود در مدتی طولانی دودی مصموم را به ریه‌هایتان وارد بکنید و تهوع، سرگیجه، سردرد، سرفه و گرفتگی مجاری تنفسی ناشی از آن را چند ماهی تحمل بکنید تا «سیگاری» بشوید.

      در کشور ما متاسفانه سیگار بدل به ابژه‌ی تمایل نسل ما شده و گریختن از کمند آن کمی دشوارتر از باقی جاهای دنیاست. در هر محفل نیمه فرهیخته‌ای در ایران بیشینه‌ی حضار سیگاری هستند و نه فقط این، با سیگار ارتباطی روحانی-عرفانی برقرار کرده‌اند! آدمهایی که در شرایط عادی پیرامون کمترین جفا در حق کارگران رنگ عوض می‌کنند، وقتی کار به ابرشرکت‌های تولید سیگار و تجاوز آنها به تمام موازین حقوق کارگر در کشورهای آفریقایی می‌رسد(یا اساسا کل صنعت دخانیات که چیزی بجز پول درآوردن از کشتن آرام‌آرام مردم نیست)خودشان را به راه دیگر می‌زنند. خیلی مایلم نظر همین‌ها را پیرامون شرکتهای اسلحه‌سازی در آمریکا مطلع بشوید و پنهانی مقایسه‌ای بکنید.

      قدرت و نفوذی که سیگار بر شخص سیگاری دارد را، هیچ چیز دیگری بر او ندارد!
      سیگار چیزی به شدت مزخرف است . در اروپا سیگار کشیدن نشانه ی بلوغ است . چون در اینجا سیگار را با کارت شناسایی به کسانی که مشخص نیست سنشان بیش از ۱۸ سال است میفروشند . شخص به محض اینکه ۱۸ سالش میشود یک نخ سیگار دود میکند . بنده بارها و بارها دیده ام کسانی که ۵ دقیقه عقب تر ۱۸ سالشان شده و نخستین کاری که کرده اند سیگار خریدن بوده .

      هنوز هم درک درستی از کسانی که سیگاری میشوند ندارم ، یکی دو بار امتحان کردم ببینم چه پخی است و هر بار بیش از پیش از آن بدم آمد . بوی بد ، سوزش ریه و سوزاندن پول بیزبان تنها آسیبهای ظاهریش هستند .

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      1. دسترسی فراوان و آزاد به آن
      مهربد جان من این دسترسی فراوان و آزاد رو عاملی در علاقه زیاد به سیگار نمیدونم . به عکس وقتی دسترسی آزاد و فراوان برای همه وجود دارد تنفر از آن بیشتر هم میشود .

      دلیل اصلی به نظر من فراوانی و عدم دسترسی آزاد تا مقطعی مشخص هستش .

      نخستین باری که سیگار را امتحان کردم شاید ۶ سالم بود و خود پدر و مادرم آن را به من دادند ، اولین جرقه ایجاد تنفر همانجا بود .

      ولی وقتی دایمن جلوی افراد گرفته میشود که تو بچه ای ، بچه ها نباید سیگار بکشند ، زیر ۱۸ سال سیگار ممنوع نتیجه این میشود که شخص در آینده به احتمال زیاد سیگاری میشود . و بنده فکر میکنم این ممنوعیت ها بخشی از سیاستهای دولتیست به خاطر اینکه دولتها نفع بسیار زیادی در سیگار و فروختنش دارند .

      چیزی که در عین حال که دست یافتنیست ، دست نیافتنیست بیشتر حس کنجکاوی رو بر مینگیزد و کشش به سمت آن بیشتر میشود . فرض کنید از فردا بگویند زیر ۱۸ سال حق نوشیدن کوکاکولا ندارد . فروشش بیشتر میشود که کمتر نمیشود .
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از sonixax گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (09-30-2012),Reactor (09-30-2012),Russell (09-30-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •