کوروش بیخدای گرامی پس از نظر شما چگونه میتون مطلق نبودن قدرت خدا رو اثبات کرد؟!

کوروش بیخدای گرامی پس از نظر شما چگونه میتون مطلق نبودن قدرت خدا رو اثبات کرد؟!
Russell (11-22-2010)

منظورتون حتمن «قادر مطلق» نبودن خدا هست. ببینید این مفهوم انقدر گنگ و بی حد هست که رد کردنش به این سادگی ها نیست. ساده ترین راه برای رد خدا، رد کردن براهین ایجابی هست که خداباوران مطرح می کنند. خوشبختانه به راه های گوناگون این براهین بارها مورد تشکیک قرار گرفتند. من تا به حال ندیدم کسی بتونه قادر مطلق بودن خداوند رو با یک استدلال منطقی رد بکنه. بیشتر این استدلالات شبیه همینی هستند که می بینید. یا مثل جا دادن کل دنیا در یک تخم مرغ یا همچین چیزهایی. من میتونم پاسخ یک خداباور رو در این موارد بهتون بدم، ولی برخی دوستان شاید فکر کنند که من مثلن مرض دارم! یا شاید می خوام خودی نشون بدم. غافل از اینکه مفهوم خدا که ما میدونیم وجود نمیتونه داشته باشه، این پاسخ ها رو ممکن میکنه.
---------- ارسال جدید اضافه شده در 03:47 pm ---------- ارسال قبلی در 03:44 pm ----------
خیر نمی تونه. خداوند محدود به منطق هست و نمیتونه کاری خارج از منطق یا «غیر منطقی» انجام بده.
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
Anarchy (11-22-2010)

خوب فکر میکنم شما هم مثل بقیه ی آدم ها شخصیت دلخواهتون از خدا رو به تصویر کشیدید!
اگر محدود به منطق باشه پس نمیتونه بیشتر از سرعت نور حرکت کنه! نمیتونه همه جا حضور داشته باشه! باید مادی باشه! باید اثر وجودی داشته باشه! نباید شر در دنیا وجود داشته باشه! نباید بهشت و جهنمی وجود داشته باشه! اصلا عبادت کردن خدا وقتی که بهش نیازی نداره عین بی منطقی ست! یا هیچ دلیل منطقی وجود نداره که انسان رو از بهشت به دنیا پرت کرده باشه (آدم و حوا گناه کردن من چه گناهی کردم؟!) و ...و دست کم 7میلیارد سوال دیگه مردمان دنیا که منطقی نیست این سوال ها رو بعد از این همه وقت از فرستادن آخرین پیامبرش بی جواب بزاره!!
خدای شما فیتیله پیچ شد! خدا رحمتش کند!!
تف به قبرش ببارد...موجود خبیثی بود.. هرچی بود دیگه نیست..شرّش کم شد بحمدالله
انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد
onali (01-27-2013)

ویرایش از سوی Russell : 11-23-2010 در ساعت 12:16 PM
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Anarchy (11-22-2010),kourosh_bikhoda (11-22-2010)

اولن که من به خدا باور ندارم. این هم که میبینید دارم بجای یک خداباور باهاتون بحث می کنم فقط برای بالا بردن سطح فاروم و بحث هاست. اگر تمایل یا انگیزش رو ندارید من هم خودم رو اذیت نکنم.
دوم که اینها که شمردید هیچ کدوم «محال منطقی» نیستند. محال منطقی چیزیست که در درون خودش «تناقض آمیز» باشه. مثلن دستگاهی که روشن باشد ولی خاموش باشد!
سومن خدا بر فرض وجود، موجودی غیر مادی است. بنابر این صحبت درباره سرعت او بیهوده هست و سرعت نور و این حرف ها کشکه در این مورد (گذشته از اینکه سرعت گرفتن بیشتر از نور، محال منطقی نیست! فقط محال عملی است). حضورش در همه جا هم همینطور. وجود شر و غیره هم به منطق مربوط نیست بلکه بحثش جداست. بقیه چیزها هم که گفتید همینطور هست.
چهارمن در اونجا که گفتید «باید مادّی باشه» اصلن چه لزومی بود که در پست 39 این نتیجه رو بگیرید؟ کافی بود از آغاز بفرمایید خدا باید مادّی باشه و بحث تموم میشد!
پس دیدید که فلسفه بافی در اینباره به همین سادگی ها نیست و دانش و آگاهی زیادی می خواد.
---------- ارسال جدید اضافه شده در 12:07 am ---------- ارسال قبلی در 12:03 am ----------
بسیار خوب. پس اجازه بدید پرسش دوم رو طرح کنم:
آیا قبول دارید که برای بلند کردن هر جرمی به هر بزرگی، میشه نیرویی بزرگتر رو هم فرض کرد که این فعل رو ممکن کنه؟ اگر خیر چرا؟
بله خوندم. ولی این بی ربط هست. چرا که خداوند فرضی، غیر قابل قیاس با انسان هاست (مقایسه مع الفارق). انسان در ذات خودش محدود به حدود خارجی است. یعنی مثلن نمیتونه نیرویی بیش از 250 کیلوگرم رو بلند کنه و این محدودیت به دلیل ذات و ساختار فیزیکی اوست. ولی خدا اینطور نیست و محدودیت نداره.
---------- ارسال جدید اضافه شده در 12:14 AM ---------- ارسال قبلی در 12:07 AM ----------
خیر موضع من بیخدایی قوی است. تمام این بحث ها به این دلیله که به دوستان بفهمونم که صرف بیخدا بودن دلیل این نمیشه که هر برهانی رو در این باره قبول کنیم. یک صفحه اینترنتی بود که در اون تعداد بسیار زیادی برهان علیه خدا بود. این لینک رو من گم کردم. اگر پیدا کنم قرار میدم تا ببینید. پر از براهین چرند و پرندی هست که از روی باد معده بلند شدند.
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی

شما در پرسش دوم سوال رو چرخانده اید و به خود من برگردانده اید
اگر نیرویی بتواند جرمی به هر بزرگی را بلند کند که خودم پاسح پرسش "آیا خداوند میتواند سنگی بیافریند که خود نتواند بلند کند" را با حذف فاعل آن داده ام.به این صورت که آیا جرمی وجود دارد که نیرویی نتواند آنرا بلند کند؟
اما همانطور که دیدیم این کار بستگی به فاعل آن دارد و این پرسش با معلوم بودن فاعل آن منطقیست.همانطور که برای انسان مثال زدیم میتواند خانه ای بسازد که نتواند بلندش کند.
بحث قیاس معالفارق نیست بلکه این پرسش برای موجودات محدود قابل پاسخگویست(موجودات دیده شده و حقیقی) اما اینکه خدا نامحدود فرض شده ثابت نمیکند که مطرح کردن این سوال در مورد خدای فرضی خطاست.این مثال برای انسان فقط به این خطر است که نمونه ای از منطقی بودن این پزسش نشان داده شود.و اینکه این سوال مثل خلق مثلث مربعی نیست که برای هر موجودی غیر منطقیست.بله خوندم. ولی این بی ربط هست. چرا که خداوند فرضی، غیر قابل قیاس با انسان هاست (مقایسه مع الفارق). انسان در ذات خودش محدود به حدود خارجی است. یعنی مثلن نمیتونه نیرویی بیش از 250 کیلوگرم رو بلند کنه و این محدودیت به دلیل ذات و ساختار فیزیکی اوست. ولی خدا اینطور نیست و محدودیت نداره.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Anarchy (11-22-2010)

فرض محال که محال نیست!!! شما فرض کنید فاعل_ «شخص وار» وجود نداره و نیروهای به اندازه کافی بزرگ به نحوی گرد هم میان که بتونند جرم بزرگی رو بلند کنند. آیا این عمل شدنی هست یا خیر؟ (بی توجه به فاعل اون).
اتفاقت درست شبیه همون مثلث هست. درست توجه کنید: سنگ بنابر تعریف (و همینطور اظهار نظر شما) به هر اندازه که باشد بلند کردنی است. یعنی من اگر قرار باشه ینگ رو تعریف کنم میگم توده ای جرم است و چه و چه و چه و چه و بلند کردنی است (تعریف 1). از یک طرف دیگه در متن عنوان جستار یکی از خصوصیات این سنگ مورد اشاره قرار گرفته: سنگی که نشه بلندش کرد. اگر این نشدن، نشدن عملی باشه، میشه همون که شما درمورد انسان ها اشاره کردید. یعنی انسان شاید نتونه ولی یک نیروی فرضی حتمن میتونه. ولی اگر نشدن از جنس تعریفی باشه (یعنی در تعریف سنگ اومده باشه که این سنگ بلند کردنی نباشه - تعریف 2) در اونصورت یک اجتماع نقیضین در تعریف سنگ وجود داره به اینصورت: یک سنگ که توده ای جرم است و چه و چه و چه و چه و بلند کردنی است (طبق تعریف 1) و نیز قابل بلند کردن نباشد (طبق تعریف 2).
امیدوارم خوب توضیح داده باشم.
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
Anarchy (11-22-2010)

بدون مشخص بودن فاعل پاسخ من اینست که سوال ناقص است و نیاز به فاعل دارد.
بله با تعریف شما از سنگ استدلال شما صحیح است.اما این تعریف زاید و از لحاظ منطقی غلط است بلند کردنی یا نبودن هر سنگی بستگی به نیروی وارده برآن دارد.در واقع شما در تعریف هر سنگی را در برابر هر نیرویی بدون ذکر فاعل بلند کردنی فرض کرده اید بعبارت دیگر شما به پرسش غلط منطقی(پرسش اصلی منهی فاعل) در تعریف سنگ پاسخ مثبت داده اید که این دلیل غلط بودن تعریف شماست.
مثل اینست که در تعریف علف بگوییم که علف خوردنیست.در حالی که برای یز علف خوردنیست و برای انسان خوردنی نیست.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Anarchy (11-23-2010)

من هم نگفتم دارید!.. زیر آواتارتون نوشته باور مذهبی: خدا ناباور . تصادفا من هم زمان ثبت نام یدونه از اینا رو پر کردم
من همان موقع هم میدانستم منظور شما چیست.. در این سایت به باور مذهبی شما آگاهم. جواب من رو یکبار دیگر بخوانید متوجه میشوید که برای خواننده مسلمان نوشته شده نه برای شما.. حالا چرا میزنید؟این هم که میبینید دارم بجای یک خداباور باهاتون بحث می کنم فقط برای بالا بردن سطح فاروم و بحث هاست. اگر تمایل یا انگیزش رو ندارید من هم خودم رو اذیت نکنم.
اون ها مثال بود من نگفتم "محال منطقی " است. گفتم اگر قرار باشه خدا در دایره منطق قرار بگیره پس دیگه مطلق نیست! و این ایرادات هم بهش وارد میشه. من هم میدونم «محال منطقی» چی هست و این که چیزی در خودش تضاد داشته باشه یعنی چی و چیز پیچیده ای نیست!دوم که اینها که شمردید هیچ کدوم «محال منطقی» نیستند. محال منطقی چیزیست که در درون خودش «تناقض آمیز» باشه. مثلن دستگاهی که روشن باشد ولی خاموش باشد!
شما امر کردید که "خدا در دایره ی منطق محدود است" و من چند مثال زدم که اگر به منطق محدود است پس باید رفتارش منطقی باشد! بحث "محال منطقی" برای قبلش بود که گفتم خالق منطق خدا بوده و ... از امر شما اینطور نتیجه گرفته شد که به عرض رسید!سومن خدا بر فرض وجود، موجودی غیر مادی است. بنابر این صحبت درباره سرعت او بیهوده هست و سرعت نور و این حرف ها کشکه در این مورد (گذشته از اینکه سرعت گرفتن بیشتر از نور، محال منطقی نیست! فقط محال عملی است). حضورش در همه جا هم همینطور. وجود شر و غیره هم به منطق مربوط نیست بلکه بحثش جداست. بقیه چیزها هم که گفتید همینطور هست.
؟چهارمن در اونجا که گفتید «باید مادّی باشه» اصلن چه لزومی بود که در پست 39 این نتیجه رو بگیرید؟ کافی بود از آغاز بفرمایید خدا باید مادّی باشه و بحث تموم میشد!
والا بحث "محال منطقی " رو یادمه قدیم ها تو کتاب معارف اسلامی دوم دبیرستان هم دیده بودم..پس دیدید که فلسفه بافی در اینباره به همین سادگی ها نیست و دانش و آگاهی زیادی می خواد.
انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد
Anarchy (11-24-2010),kourosh_bikhoda (11-24-2010)

اختیار دارید من از این جسارت ها بلد نیستم. ولی در اون پست شما من برداشتم همین بود.
چنین چیزی نیست. واژه مطلق به امور شدنی و ممکن تعلق میگیره، نه هر امر ناممکنی.
به فرض اینکه خداوند در منطق محدود باشه، باز هم اینها ایراداتی نیستند که بشه به او وارد کرد. طبق تعریف، خداوند موجودی بسیط و غیر مادیست و سرعت و مکان و سایر چیزها که گفتید از خصوصیات ماده است و از اونجا که غیر ماده هر آن چیزی است که ماده نیست، پس ایرادات وارد نیستند.
ویرایش از سوی kourosh_bikhoda : 11-24-2010 در ساعت 08:25 PM
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)