نه این داوها (ادعاها) بیشتر بشوخی میمانند تا چیز دیگر آلیث گرامی.
مغز آدمی تا نزدیک مرگ توانایی دگرش (تغییر کردن) را داراست و تنها با بالا رفتن سن اگر برزشهای اندیشیک نکنیم از توانایی آن کاسته میشود،
کسانی که بسیار میاندیشند و یا برای نمونه شترنگ بازی میکنند یا دو زبان طبیعی میدانند و .. با دادههای آماری زیادی نشان داده شده که
سلامت روانی بسیار بالاتری دارند و بسیار کمتر دچار آلزایمر میشوند و روی هم رفته رفته تواناییهای مغزی خود را بخوبی نگه میدارند.
تا 6 سالگی هم ما درباره گشایش توانایی و توَند (potential) سخن میگوییم. مغز کودک زمانی که زاده میشود نورون (یاختههای مغزی) بسیار زیادی دارد و اگر از آنها
کار کشیده نشود با تندای بسیار بالایی هم خود را ناسودمند دیده و دست به خودکشی پیشبرنامهریزی شده (apoptosis) میزنند. از همینرو کودکان و بچههایی
که از همان نوزادی و بالاتر بهشان توجه شده و پدر و مادر باهاشان بازی میکنند و .. هم هوش بیشتری از خود نشان میدهند و هم کمتر مشکلات روانی و افسردگی و اینها پیدا میکنند.
درباره ژنتیک هم «ژن خودکشی» گویا داریم و کارکرد فرگشتیک آن در پاسداری از خویشاوندان نزدیک بوده.
پس روی هم رفته همه اینها، سن، وضعیت خردسالی، ژنتیک و ... فاکتور هستند و فرایند آن اندازه
پیچیده است که هیچکس نمیتواند بداود (ادعا کند) که کدام فاکتور هتا مهندینگی بیشتری دارد.