Russell (04-25-2012),Theodor Herzl (04-25-2012)
من چند وقت بود میخواستم این تاپیک رو بالا بیارم دوستانی که نظر ندادن احیانا هم نظر بدن و بحث هم ناقص موند به نظر من،من در دوران جوانی و جاهلی این در ذهنمان بود و با کوروش گرامی بحث میکردیم و شاید این نماینده صحبت ما باشد:
در اینجا ربط این پارادوکس به بینهایت در ذهن من بود در جایی این پارادوکس را دیدم بنام "paradox of the gods" بنظرم اومد اون چیزی که در ذهن من بود همین هست،حالا آیا این پارادوکس مذکور با پارادوکس سنگ که موضوع این جستار هست شباهتی دارند و گمان من درست بوده یا نه؟
A man decides to walk one mile from A to B. A god waits
in readiness to throw up a wall blocking the man’s further
advance when the man has traveled ½ mile. A second god
(unknown to the first) waits in readiness to throw up a
wall of his own blocking the man’s further advance when
the man has traveled ¼ mile. A third god . . . & c. ad
infinitum. It is clear that this infinite sequence of mere
intentions (assuming the contrary to fact conditional that
each god would succeed in executing his intentions if
given the opportunity) logically entails . . . that the man
will be arrested at point A; he will not be able to pass
beyond it, even though not a single wall will in fact be
thrown down in his path.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
راسل جان سوال اساسی تر این هست که بپرسیم اصلا این خدا با داشتن صفات مطلق آیا قادر هست اصول منطقی رو هم تغییر بده یا نه؟ یعنی خدا اگه خالق همه چیز هست باید خالق منطق هم خودش باشه،پس باید بتونه خودش هم بر خلافش عمل کنه...
راستی این پارادوکس رو یه کم بیشتر باز میکنی؟
نظر من بیشتر از اینکه به جنبه الاهیات باشه به خود پارادوکس بود،کوروش میگفت کلا سوال غلطه،بنظر من اما بسیار قابل تامل هست این پارادوکس
منم خودم تا تا همین حدود میدونم و اینرو میان یک بحث کلیتر بهش برخوردم،یکمی سرچ کردم چیزی پیدا نکردم البته مثلا این هست ولی دسترسی نمیده
Cambridge Journals Online - Abstract
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
سخن کوروش گرامی بیشتر از این نبود:
1. خدا منطق را میافریند.
2. خدا در منطق گرفتار میشود.
3. گرفتار شدن خدا در منطق نشان از ناتوانی خدا نمیدهد.
هنگامیکه خدا میتوانست منطق را جوری بیافریند که در آن گرفتار نشود، پس روی هم رفته هستِش منطق، نشان از ناتوانی خدا میدهد.
درباره سنگ هم بیش از اندازه سخن گفتهایم، همانگونه که خودت گفتی، برای آدم:
A نمیتوانیم ماده بیافرینم.
B میتوانیم سنگی بیافرینم که خودمان نتوانیم بلند کنیم.
ولی توانای مطلق:
A میتواند ماده بیافریند.
B نمیتواند سنگی بیافریند که خودش نتواند بلند کند (از روی بالا A)
ویرایش از سوی Anarchy : 10-19-2012 در ساعت 01:11 PM
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Anarchy (10-19-2012),Russell (10-19-2012),sonixax (10-19-2012),undead_knight (02-28-2013)
من که پارادوکسی ندیدم؟
گفته اگر اِسپاش (space) را همینجور دونیم کنیم و سر هر دو نیم یک خدای انگاشتیک بخواهد زمانیکه کس
به آن رسید یک دیوار ببندد، پس کس هرگز یک گام هم برنخواهد برداشت، بی اینکه هرگز هیچ دیواری گذاشته شود.
ولی از آنجاییکه اسپاش گسسته است، پس روشنه که با این دونیم کردنها سر انجام میرسیم به تیلی (نقطه)
که دیگر نمیشود دورا را دونیم کرد و نخستین خدا یک دیوار گذاشته و کس دیگر نمیتواند نخستین گام را هم بردارد.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
ما نمیتونیم با تجزیه و تحلیل قدرت مطلق و منطق از دید خودمون، بگیم قدرت مطلق نمیتونه وجود داشته باشه.
چون لزوما ما قدرت تجزیه و تحلیل و درک اون قدرت مطلق و اینکه واقعا منطق میتونه جلوش رو بگیره و ازش برتره یا نه رو، نداریم.
ما درحد ظرفیت محدود خودمون میتونیم این کلک ها رو سوار کنیم و به تناقض منطقی برسیم، ولی هیچوقت نمیشه اثبات کرد که هیچ چیزی فراتر از این عقل و منطق ما وجود نداره.
منکه منافات خاصی با عقل و منطق نمیبینم.
خود همین عقل و منطق من داره میگه که اینها دلیل غیرممکن بودن قادر مطلق نمیشن.
مشکل کجاست پس؟
به این میگویند خود ابطالگری،بعبارت دیگر یا منطق همواره صادق است که در آنصورت خدا هم باید به آن مقید باشد یا منطق کشک است ولی ما نمیدانیم که با قبول حالت دوم کلا استدلال و زبان و منطق نداریم در نتیجه نقل قول بالا مثلا چیزی بیش از یکسری خط خطی نیست.در هر دو صورت سخن و استدلال خداباوران دراینباره ناکاراست !!
تنها میشود گفت که ما ابزار و شناخت کافی برای درک خدا نداریم این بکلی با کشک دانستن «منطق» متفاوت است.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Anarchy (02-28-2013)
فرض کن ما مثلث رو دارای سه ضلع میدونیم.(چون اینجوری تعریفش کردیم)حالا ما با منطق میتونیم بپذیریم که در جایی ممکنه مثلث چهارگوشی هم باشه!
هرچند این گزاره با تعریف مثلث تضاد داره ولی ما نمیتونیم به دلیل محدودیت های عقل و منطق احتمال وجودش رو رد کنیم.
نکته جالب اینه که ما میخوایم مجموع زوایای مثلث رو حساب کنیم،با وجود اینکه میدونیم منطق ما محدودیت داره هیچ وقت مثلث رو در محاسبه دارای چهار زاویه در نطر نمیگیریم!
ما مثلث چهارگوش رو ممکن ولی ناموجود در نطر میگیریم چون وجودش کل منطقی که ما از طریق اون تونستیم احتمالش رو در نطر بگیریم رد میکنه:)
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
هماکنون 7 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 7 مهمان)