میگن که روزی روزگاری سگی نزد شیر آمد و گفت: با من کشتی بگیر!
شیر سر باز زد؛
سگ گفت: نزد تمام سگان خواهم گفت که شیر از مقابله با من می هراسد!
شیر گفت: «سرزنش سگان را خوشتر دارم از اینکه شیران مرا شماطت کنند که با سگی کشتی گرفته ام»
میگن که روزی روزگاری سگی نزد شیر آمد و گفت: با من کشتی بگیر!
شیر سر باز زد؛
سگ گفت: نزد تمام سگان خواهم گفت که شیر از مقابله با من می هراسد!
شیر گفت: «سرزنش سگان را خوشتر دارم از اینکه شیران مرا شماطت کنند که با سگی کشتی گرفته ام»
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)