• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 41

    جُستار: روانکاوی

    Threaded View

    1. #25
      نویسنده یکم
      Points: 11,501, Level: 70
      Level completed: 63%, Points required for next Level: 149
      Overall activity: 7.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      کارگر
       
      متعجب
       
      Philo آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Feb 2011
      نوشته ها
      378
      جُستارها
      5
      امتیازها
      11,501
      رنک
      70
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,049
      از ایشان 896 بار در 338 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      7 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      با هم معادل نیستند به هم شبیه‌اند، آزمایش‌پذیری یعنی تکرار شدن مشاهده به دفعات در شرایط مشابه، ابطال‌پذیری یعنی تصور آزمایشی که در آن مشاهده‌ی مذکور یا نتیجه‌ی آن درست نیست، آزمودن ِ این آزمایش فرضی و گرفتن نتیجه‌ی غلط. هر دو «آزمایش» هستند اما این کجا و آن کجا. به هر حال روانکاوی را نه از این طرف، نه از آن طرف نمی‌توان مورد آزمایش قرار داد، و فرقی نمی‌کند که آزمایش‌ برای اثبات و آزمایش برای ابطال را یکی بدانیم یا نه. دوست ارجمند میان فلسفیدن و درمان بیماران حقیقی تفاوت بسیار مهمی هست. فروید شاگرد مقرمط‌گوی دیگری دارد بنام ژک لکان، یک دون ژوان فرانسوی خانم‌باز که برای خود یک کالت به معنای دقیق کلمه با محوریت روانکاوی اختراع کرده بود و سمینارهایی برگذار می‌کرد و حرفهایی به شدت غیرقابل فهم(از جمله برای خواص)می‌زد. من هیچ مشکلی با او ندارم چراکه بجز چند دهه اول کار، آنهم بیشتر با درآمیختن تجربه‌ی پژشکی خود با روانکاوی دست به معالجه‌ی بیماران می‌زد، و پس از آن کار خود را در سطح تئوریک نگاه داشت. روانکاوان دیگر اما(از جمله خود فروید)، این تکنیک غیرقابل آزمایش ِ اثبات‌ناشدنی ِ نقدناپذیر ِ غیراصولی را جایگزینی برای روان‌پرشکی یا روان‌شناسی می‌دانند و حتی می‌کوشند برای سکیزوفرنی هم توضیحی جنسی پیدا بکنند! چنانکه گفتم می‌توانیم آنچه زیگموند فروید، آنا فروید، ژک لکان، کارل یونگ، ملنی کلین و دیگران اصحاب روانکاوی ادعا کرده‌اند را به عنوان گفتمان‌های ارزشمند و هیجان‌انگیز فلسفی باز نگاه داریم، پیرامون آنها بحث و گفتگو بکنیم و ... تا زمانی که ابزار درست برای اثبات درستی آنها در اختیار طرفدارانشان قرار بگیرد. کاری که نمی‌توانیم و نمی‌باید اجازه‌ی انجام آن‌را بدهیم اینست که سلامت روحی و روانی اشخاص انسانی را بدست کسانی بسپریم که هیچ تعلیم پزشکی ندیده‌اند، از فیزیولوژی جنون چیزی نمی‌دانند، با داروهای جدید آشنا نیستند و حتی متدهای غیردارویی درمان که روانشناسی ابداع کرده و پرورش داده را نمی‌شناسند به این خاطر که روش فروید منطقی بوده.
      دوست گرامی ظاهرا اختلاف نظری میان ما وجود ندارد، فقط یک اختلاف بر سر معنی آزمایش پذیری داریم، آزمایش پذیری همونطور که از خود این کلمه بر می آید یعنی: شرایط آزمایش نظریه (و در نتیجه تعیین "کذب" آن) قابل تصور باشد. عبارتی که در پرانتز آوردم به این دلیل است که "صدق" تئوری های علمی قابل تحقیق نیست، و اصلا محرکه ی اصلی ایده ی ابطال پذیری همین است. پس اولا آزمایش پذیری یا آزمایش ناپذیری قبل از اینکه آزمایشی انجام شود میتواند معلوم شود، و آزمایش هم فقط میتواند تئوری را ابطال کند، نه اثبات، پس آزمایش پذیری با ابطال پذیری معادل است.

    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از Philo گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Ouroboros (09-07-2012),Russell (09-07-2012),sonixax (09-07-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •