ممد جان بگمانم این اثرات فعالیت در هم میهم و خودسانسوری اجباری باشه.
من هم یکمی متاسفانه اینجوری شدم در اثر فعالیت اونجا.ولی اینجا هر چه میخواهد دل تنگت بگو![]()
ممد جان بگمانم این اثرات فعالیت در هم میهم و خودسانسوری اجباری باشه.
من هم یکمی متاسفانه اینجوری شدم در اثر فعالیت اونجا.ولی اینجا هر چه میخواهد دل تنگت بگو![]()
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
اره دیگه حق با شماست
همین روزا باید منتظر این باشم که یه 405 مشکی شیشه دودی تو راه دانشگاه جلوم سبز شه
خفتم کنن ببرنم جایی که عرب نی انداخت![]()
عنوان تاپیک گویاست، هر بحثی پیرامون دشنام/فحش/ناسزا میتواند در این تاپیک مطرح شود.
برای شروع تعریف دشنام گویی از ویکی پدیا را نقل میکنم:
دشنام گویی، فحاشی یا ناسزاگویی کاربرد واژه هایی در زبان است که معمولا به منظور خوارداشت، بی احترامی یا آزردن شخص یا پدیده ای به کار می رود ولی دشنام گویی به حالت شوخی نیز یکی از کاربردهای آن است.
استیون پینکر در کتاب خود به نام «پنجرهای به سرشت انسان»، دشنامگویی را به پنج رده طبقهبندی میکند:
- زشتگویی، که نقطه مقابل ادب است و توجه مخاطب را به موضوعی منفی میکشاند.
- هتاکی، که برای آزردن طرف مقابل به کار میرود.
- بددهنی، که تنها برای جلب توجّه و رفتار مردوارانه بهکار میرود.
- دشنام تشدیدی، که برای شدّت بخشیدن به عبارت مورد نظر بهکار میرود، مثل «کدوم گوری بودی؟»
- تخلیه احساسات، که در مورد رخدادهایی مثل ریختن قهوه و غیره به کار میرود. مثل «اَی لعنت بر ...»
به این پنج رده میتواند ردهٔ «دشنام بدخواهانه» را نیز افزود که در جملههایی مانند «خدا ازش نگذرد!» بیان میشود.
منبع: دشنامگویی - WiKi
یک سرچ ساده در اینترنت کردم، گمان نمیرود منابع فارسی درست و حسابیِ چندانی در این باره موجود باشند. دوستانی که در این زمینه اطلاع دارند میتوانند در مورد تاریخ ناسزا، سود یا زیانهای آن، تفاوتها و شباهتهای ناسزاگویی در فرهنگهای مختلف، نظرات و عادتهای شخصی و هر چیز سودمند دیگر در اینجا بنویسند تا ما هم بهره ببریم. البته قبل از آن میتوانید مخالفت یا موافقت خود را با ناسزاگویی اعلام کنید.
این هم سخنی از صادق هدایت درباره فحش که متاسفانه نتوانستم بفهمم منبع دقیقش کدام نوشته ایشان است:
فحش یکی از اصول ایجاد تعادل در آدمیزاد است. اگر فحش وجود نداشته باشد، بله، آدمی دق می کند. بیشتر از تعداد و نوع فحش هرزبانی می شود از اوضاع مردمی که در یک ناحیه زندگی می کنند سر درآورد و رابطه بین شان را کشف کرد . زبان فارسی اگر هیچ نداشته باشد «فحش آبدار» زیاد دارد. ما که سر این ثروت عظیم نشسته ایم چرا ولخرجی نکنیم؟!
این صفحه هم برای سرگرمی بد نیست:
فحش های +۱۸ | Facebook
ویرایش از سوی Soheil : 12-18-2012 در ساعت 07:48 PM
فحش و ناسزا جزو لاینفک ادبیات روزمره ی ما هستند
بدون ناسزا گویی انگار کلام خشک است
اما جالب اینجاست که یکسری از این فحش ها و ناسزا ها انقدر معمول شده اند که اصلا جنبه ی بدی ندارند و شاید از دهان مودب ترین ادمها شنیده شوند.
اما به نظرم از حدو حدود گذر کردن مثل این است که رسما طرف را به ... بسته ایم و اصلا قابل دفاع نیست.
این رفتار را خیلی در بین آقایان میبینیم...چرا؟؟؟
مساله ای که مدتیه بهش فکر میکنم اینه که خیلی از فحشهای رکیکی که استفاده میکنیم در واقع از نظر بنده نکته منفی ای ندارند. بنظر من با استفاده از این اصطلاحات به عنوان دشنام، مسایلی چون سرکوبِ آزادی جنسی و زن ستیزی را به رسمیت میشناسیم. همچنین برخی از آنها مستقیما تاییدی بر احکام مسخره اسلام است. فحشهایی مثل *س کش، جنده، مادر جنده، خواهرتو *اییدم(و فحشهای مشابه که فرو رفتن آلت مرد در زن نکته اصلیشان است)، حرامزاده، زنا زاده، نجس، لامصب و ... . سئوال اینست که اگر این کلمات از نظر کسی منفی نیست و همچنین منشا خرافی، زنستیزانه و ... دارند، باز هم باید از آنها استفاده شود؟ آیا زیان استفاده از این فحشها بر سودشان نمیچربد؟
نکته جالبی که زیاد باهاش برخورد کردم، اینه که خیلیا که ظاهرا اسلام را کنار گذاشته اند و با تندترین لحنها هم از آن انتقاد میکنند، از حرف زدنشان مشخص است که هنوز مسلمانند مثلا نه تنها از حرام زاده، سگ، نجس، بی دین و خیلی کلمات اسلامی دیگر برای فحش استفاده میکنند، بلکه واقعا هنوز به این مفاهیم اعتقاد دارند.
دسته دیگری از کلمات که بعنوان فحش استفاده میشوند، نام برخی از حیوانات است. در این مورد هم من اصلا موافق این فحشها نیستم. خر این حیوان دوست داشتنی، شاید در این میان بیشتر از بقیه حیوانات مورد ظلم قرار گرفته باشد. خصوصا اینکه اگر فردی رفتارهای غیراخلاقی کند، به او میگویند جانور یا حیوان. مگر رفتار غیراخلاقی(حتی غیر آگاهانه) در بین حیوانات چه اندازه دیده میشود که انسانیت و حیوانیت بعنوان دو قطب مخالف (اولی مثبت و دومی منفی) شناخته میشوند؟ شما بگویید، آیا این بی احترامی به حیوانات نیست؟
درباره کودکان و فحش هم میخواستم بدانم گفتن کلمات رکیک(حتی بدون خشم) جلوی کودکان چه تبعاتی دارد!؟
نکته دیگر که فعالان حقوق زنان مطرح میکنند حق برابر زنان در فحش دادن و استفاده از کلمات رکیک است. که من هم موافقم.
پ.ن: این پست و پست قبلی من نگرهای شخصی هستند. به درستی نظراتم اطمینان ندارم، و چندان تحقیقی در این باره نکرده ام.
پ.ن 2: من تازه متوجه شدم که گویا یک تاپیک دیگر بنام "کارکرد ناسزاگویی" پیشتر باز شده است. فکر نمیکردم در تالار فلسفه و منطق باید دنبال این موضوع بگردم. متاسفم، هر کاری که مدیران صلاح میدانند بکنند.![]()
ویرایش از سوی Mehrbod : 12-18-2012 در ساعت 08:19 PM دلیل: جابهجایی به آغاز دو جستار آمیخته
واسه من كاربرد انچنانی نداره بیشتر به جای دشنام، مودبانه چیزی میگم كه از صد تا دشنام بدتر باشه اثرآن در تخلیه ی خشم خودم و تخلیه ی انرژی طرف مقابل خیلی بیشتر از دشنامه
ولی خوب روش ناجوان مردانه ایه![]()
خب؛ من كلاً عادت به فوحش ندارم؛ اگه رفتار حماقت انگیز كسی اذیتم
كنه می خندم اصلا بهش فوحش نمی دم!
اما دیگه از هرمز، اینا رو یاد گرفتم : بی سواد، كودن، عمله ی جهل و ...
این هم خیلی كم استفاده می كنم: تخم آخوند!
كلا به خودش فوحش می دم حتی اگه مقام عظما باشه؛ آخه چه كاری ِ
مان و باباشو یا خوار و مادرشو فوحش بدی؛ از فوحش های ركیك خندم می گیره ! :))
گاهب اوقات فحش جنبه + داره
مثلا ادم به دوست صمیمیش میگه دیوس
دو طرف حال میکنن
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)