همانطور که گفتم واقعا نیت و فکر اینها را مگر جز در عمل می توان دید؟ مشکل این گروههای سیاسی و خیلی از ما این است که حسود هستیم و جز خود کسی را قبول نداریم. فرضا چند وقت پیش آقای نوری زاده و عده ای از فعالان سیاسی و اپوزوسیون و مخالفان در اروپا همایشی برگزار کردند. بقیه به جای حمایت شروع کردند به حمله! مشکل ما این است. یعنی وقتی یک کاری هم کسی می کند بقیه به جای کمک ذره بین به دست می گیرند ببینند چه ایرادی می توانند بگیرند. به مسایل بی اهمیت گیر می دهند مثلا چرا فلان پرچم کج بود و یا چرا فلانی روی کتش فلان علامت را چسبانده بود و یا چرا آقای ایکس دعوت شد یا نشد و ...
رضا پهلوی بارها موضع خود را اعلام کرده که تابع رای مردم است. (این یعنی دموکراسی مگر ما غیر از این می خواهیم؟)
بنده هم می گویم. خوبی را باید گفت. ما که نمی خواهیم دچار دگم اندیشی شویم؟ اگر خوبی نداشته و یا آن سلطنت طلب چیز دروغی را به شاه نسبت داد درست. اما کارهای مثبت و سازنده انجام شده را باید یاد کرد و گرامی داشت. کلا ما باید یاد بگیریم برای تک تک بزرگان مملکت خودمان در جایگاه خود ارزش قایل باشیم. به همین ترتیب هم در باب مسئولین بعد انقلاب و قبل شاه.
و در نهایت سئوال من این است که تاکید روی جنایات شاه (ساواک) امروزه چه دردی از ما دوا می کند؟
به خصوص وقتی که برای این جنایات در حکومت فعلی با اغراق زیاد روشنگری شده، فیلم ساخته شده و کتاب نوشته شده و به خورد مردم داده شده؟
اگر کسی نمی دانست لازم بود روشنگری کنیم ولی آنچه آشکار است را چرا باید آشکارتر کرد؟ مگر ما در حال جنگ با محمد رضا پهلوی و ساواک هستیم؟ کشور ما را به تاراج بردند و تمام منابعش را به غارت برده و به سوی جنگ و نابوی هدایت می کنند، اینکه برای محمد رضا دادگاه تشکیل دهیم اولویت چندم است؟