Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
داستان به پارسیک
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 20

    جُستار: داستان به پارسیک

    Threaded View

    1. #7
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      روسپی و پارسا از پائولو کوئیلو
      (به پارسی پاك)

      برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: 298858_256113471090525_146276741_n.jpg
دیدن: 654
حجم: 47.5 کیلو بایت

      پارسای ترسایی در نزدیکی پرستشگاهی می زیست. درخانه ی روبرویش، یک روسپی كاشانه داشت!

      پارسا که می دید مردان فراوانی به آن خانه رفت و آمد دارند ،برآن شد كه با او گفتگو كند. زن را سرزنش کرد: "تو بسیار گناهکاری. روز وشب به خدا بی ارجی می کنی. چرا دست از این کار نمی کشی؟ چرا کمی به زندگی پس از مرگت نمی اندیشی…؟!"

      زن به سختی از گفته های پارسا شرمنده شد و از تـَـه دل به درگاه خدا نیایید و بخشایش درخواسته و همچنین از خدا خواست که راه تازه ای برای گذران زندگی به او نشان بدهد. ولی راه دیگری برای گذران زندگی پیدا نکرد ...

      پس از یک هفته گرسنگی، دوباره به روسپی گری پرداخت .اما هر بار كه پیكر خود را به بیگانه ای می سپرد، از درگاه خدا آمرزش می خواست ...

      پارسا که از بی نگرشی زن به اندرز او، خشمگین شده بود، با خود اندیشید: "از هم اینك تا روز مرگِ این گناهکار ، می شمرم که چند مرد درون آن خانه شده اند!!!"

      و از آن روز کار دیگری نکرد جز این که زندگی آن روسپی را زیر دیده بانی بگیرد، هر مردی که درون خانه می شد، پارسا ریگی بر ریگ های دیگر می گذاشت. دیرزمانی گذشت ...

      پارسا دوباره روسپی را سدا زد و گفت: "این کوه سنگ را می بینی؟ هر کدام از این سنگها نماینده ی یکی از گناهان سترگی است که انجام داده ای، آن هم پس از هشدار من. دوباره می گویم: در اندیشه ی كارهایت باش!"

      زن به لرزه افتاد، دریافت که گناهانش چه اندازه انباشته شده اند. به خانه برگشت، اشک پشیمانی ریخت و نیایش كرد: "پروردگارا، کی بخشایش تو مرا از این زندگی رنجبار آزاد می کند؟"

      خداوند نیایش اش را پذیرفت. همان روز، فرشته ی مرگ آشكار شد و جان او را گرفت. فرشته به دستور خدا، از خیابان نیز تراگذشت و جان پارسا را هم گرفت و با خود برد ...

      روان روسپی، بی درنگ به بهشت رفت. اما دیوان گماشته ی اهریمن، روان پارسا را به دوزخ بردند!

      در راه، پارسا دید که چه بر روسپی گذشته و گـِلِه کرد: "خداوندا!، این دادگری توست؟ من که سراسر زندگی ام را در نداری و یكرنگی گذرانده ام، اینك روانه ی دوزخ ام و آن روسپی که تنها كارش گناه بوده، به پردیس می رود؟!"

      یکی از فرشتگان پاسخ داد: " فــَرگــُـزین خداوند همواره دادگرانه است. تو می پنداشتی که عشق خدا تنها همانا كـَـندوكاو در رفتار دیگران است. هنگامی که تو دلت را سرشار از گناهِ فزونكاوی می کردی، این زن شباروز راز و نیاز می کرد .روان و گوهر هستی او، پس از گریستن، چنان سبک شد که توانستیم او را تا بهشت برین بالا ببریم. ولی آن ریگ ها روان تو را چنان سنگین کرده بودند که نتوانستیم تو را بالا ببریم!!! "


      • فــَرگــُـزین = تصمیم
      • فزونكاوی = فضولی
      • تراگذشتن = گذشتن از عرض چیزی
      • پارسای ترسا = راهب


      AS


      رونوشت از http://www.facebook.com/photo.php?fb...257381&type=1&theater

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. 4 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (06-22-2012),Russell (06-22-2012),sonixax (06-22-2012),کافر_مقدس (09-30-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 22
      واپسین پیک: 04-17-2014, 03:53 PM
    2. پاسخ: 20
      واپسین پیک: 08-11-2012, 10:58 AM

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •