Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
پدیده ای به نام داریوش سجادی - برگ 4
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 4 از 8 نخستیننخستین 12345678 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 31 به 40 از 90

    جُستار: پدیده ای به نام داریوش سجادی

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 200,245, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Posting Award
      باید با تمامی‌
      قدرت پرچم اسلام
      را در غرب به زیر
      کشید.
       
      موفق
       
      Theodor Herzl آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      4,812
      جُستارها
      106
      امتیازها
      200,245
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,026
      از ایشان 11,876 بار در 4,433 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      28 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      من موندم این مرتیکه آمریکا چکار میکنه؟ بره قم در محضر آیت‌الله صافی گلپیگانی چیز یاد بگیره
      "A Land without a People for a People without a Land"



    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Theodor Herzl گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (07-02-2012),sonixax (07-02-2012)

    3. #2
      مدیر تالار
      Points: 220,665, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 5.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      سر گیجه !!
       
      مهربون
       
      Anarchy آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      نا کجا آباد
      نوشته ها
      5,234
      جُستارها
      57
      امتیازها
      220,665
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      32,457
      از ایشان 11,792 بار در 4,917 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      86 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی David Hume نمایش پست ها
      من موندم این مرتیکه آمریکا چکار میکنه؟ بره قم در محضر آیت‌الله صافی گلپیگانی چیز یاد بگیره
      دوره ها قبلا گذرونده الان ماموریتی گفتن یه سر برو آمریکا!!! جالبه تو فیس بوکش میگفت پروفسور مولانا هم خائن به ایران هست هم خائن به آمریکا چون اون تو آمریکا برای شهروندیش سوگند خورده اما من که اونجام شهروند آمریکا نیستم که اگه ضدش حرف میزنم خیانت کردم باشم...

    4. 2 کاربر برای این پست سودمند از Anarchy گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (07-02-2012),sonixax (07-02-2012)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Anarchy نمایش پست ها
      دوره ها قبلا گذرونده الان ماموریتی گفتن یه سر برو آمریکا!!! جالبه تو فیس بوکش میگفت پروفسور مولانا هم خائن به ایران هست هم خائن به آمریکا چون اون تو آمریکا برای شهروندیش سوگند خورده اما من که اونجام شهروند آمریکا نیستم که اگه ضدش حرف میزنم خیانت کردم باشم...
      بره اینو به اداره مهاجرت توضیح بده خوبه که اونهام بدونند خیانت یعنی چی

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    6. 2 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (07-02-2012),sonixax (07-02-2012)

    7. #4
      مدیر تالار
      Points: 220,665, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 5.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      سر گیجه !!
       
      مهربون
       
      Anarchy آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      نا کجا آباد
      نوشته ها
      5,234
      جُستارها
      57
      امتیازها
      220,665
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      32,457
      از ایشان 11,792 بار در 4,917 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      86 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      مهربد جان تحویل بگیر!!! ظاهر تراوشات مغزی ایشون که منجر به این جفنگیات میشه پایانی نداره!!!
      ------------------------------------------------------------------------------------------------------



      سه‌شنبه ۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۲


      پایان یک اسطوره!



      شخصاً بر این باورم چنانچه متبحرترین کارشناسان عکاسی سیاسی جهان بخواهند «اثرگذارترین» عکس از میانه جمیع عکس های خبری گرفته شده در تاریخ سیاسی معاصر جهان را برگزینند بلاتردید عکس بالا (اسارت دیپلمات های سفارت آمریکا در ایران) می تواند از حیث اهمیت و اثرگذاری حائز کسب بالاترین آرا شود.
      اهمیت و تاثیری که قبل از ظرافت های فنی بازگشت به مقطع سیاسی گرفته شدن آن دارد.
      مقطع تاریخی گرفته شدن عکس مزبور بازگشت به دورانی دارد که از حیث سیاسی نظام بین الملل در یک فضای پولارایز در حد فاصل دو نظام کاپیتالیستی و مارکسیستی تعریف و معنا شده بود و دانشجویان مسلمان پیرو خط امام با اشغال سفارت آمریکا خواسته یا ناخواسته موفق به شکستن غرور ملی آمریکائی هائی شدند که طی تمامی دوران جنگ سرد به ایشان القاء شده بود «آقای جهان»! و محبوب ترین و قدرتمندترین شهروندان جهان اند.
      فضائی که در آن این گونه القا می شد ملت های جهان یا شیفته ایشانند و یا مرعوب ایشان!
      در کانون چنان باوری که چندان هم دور از واقعیت نبود ناگهان آمریکائیان و به تبع عاشقان و خائفانش مواجه با ملتی شدند که بدون اعتنا به اعتبار دو قطبی «خوف و شوق» حق مشروع زیست مستقلانه خود از نظام سلطه را مطالبه کردند.
      اهمیت و اثرگذاری دوم در اقدام آن موقع «دانشجویان اشغال کننده سفارت آمریکا» آن بود که این اقدام ذیل اعتبار انقلابی محقق شد که با هویتی دینی و تحت زعامت یک رهبر مذهبی به منصه ظهور رسیده بود.
      مذهب و مذهبیونی که سالها توسط کمونیست ها به عنوان «افیون توده ها» معرفی می شدند که در تحلیل نهائی در خدمت امپریالیست ها قرار خواهد گرفت! در عین حالی که مطابق آموزه های «مسکو» این کمونیست ها بودند که علمدار صدیق مبارزه با امپریالیسم بوده و سنگربان خط مقدم مبارزه با کاخ سفید معنا و معرفی می شدند و اکنون مشتی جوان مذهبی با زعامت یک «مرجع تقلید» بسیار جلوتر از کمونیست ها سفارت کشوری را اشغال کرده بودند که تا پیش از این کمونیست ها علی رغم همه ادعاهای مبارزات خلقی شان هرگز جسارت نزدیک شدن به سفارت آمریکا را نیز از خود نشان نداده بودند.
      اهمیت عکس فوق ناشی از شکستن تابوی «افسانه شکست ناپذیری قطب جهان کاپیتالیسم» بود. تابوئی که با شکسته شدن اش تزریق کننده اعتماد بنفس به توده هائی شد که تا قبل از آن بالاجبار تن به دو قطبی تحمیلی «یا با ما ـ یا برما» داده بودند.
      بر این اساس عکس مزبور را به صراحت می توان به عنوان سند پایان یک اسطوره در تاریخ معاصر جهان به رسمیت شناخت.
      ویرایش از سوی Anarchy : 07-11-2012 در ساعت 02:35 PM

    8. 2 کاربر برای این پست سودمند از Anarchy گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (07-11-2012),sonixax (07-11-2012)

    9. #5
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      حمله به سفارت دیگر کشورها عملی نشان از قدرت نیست،اینها بواسطه اعتماد به رعایت قوانین دیپلماتیک هست که اونجا بودند.
      این اقدام انقلابیون علاوه بر نشان دادن نداشتن ترس از غرب به قول ایشون(خریت محض و نتوانستن در مقایسه قدرت دو طرف و در نتیجه اش مستقیمش یک جنگ هشت ساله که هنوز هم مشکلات مربوط به آن ترمیم نشده)،نشان از توحش و اعتنا نداشتن به قوانین بین المللی هم دارد.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    10. 2 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (07-11-2012),sonixax (07-11-2012)

    11. #6
      مدیر تالار
      Points: 220,665, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 5.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      سر گیجه !!
       
      مهربون
       
      Anarchy آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      نا کجا آباد
      نوشته ها
      5,234
      جُستارها
      57
      امتیازها
      220,665
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      32,457
      از ایشان 11,792 بار در 4,917 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      86 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      حمله به سفارت دیگر کشورها عملی نشان از قدرت نیست،اینها بواسطه اعتماد به رعایت قوانین دیپلماتیک هست که اونجا بودند.
      این اقدام انقلابیون علاوه بر نشان دادن نداشتن ترس از غرب به قول ایشون(خریت محض و نتوانستن در مقایسه قدرت دو طرف و در نتیجه اش مستقیمش یک جنگ هشت ساله که هنوز هم مشکلات مربوط به آن ترمیم نشده)،نشان از توحش و اعتنا نداشتن به قوانین بین المللی هم دارد.
      بله و جالبه بگیم اون زمان یه عده دانشجوی خام شدن به تحریک کسان دیگری عامل اینکار شدن ولی بعد از 33 سال یه ابله که ادعاش... خر رو هم پاره کرده باز بیاد به همون سبک از این کار دفاع کنه!!! گاهی فکر میکنم در مغز این موجودات چی میگذره!!! در حد یه بچه هم نمیشه روشون حساب کرد.
      شده اون جریان که بعد از برد تو بازی فوتبال ایران-آمریکا آقا پیام داد که بر دشمن قوی پنجه و مستکبر خود پیروز شدید....یکی نیست بگه از دیوار بالارفتن و یه عده آدم غیرنظامی رو گرفتن آخه هنره!!! خیلی زورتون زیاد بود میرفتید با نظامی هاشون درگیر مشیدین!!! رابطه دیپلماتیک هم نمیخواستید مثل انسان میگفتید خاک ایران رو ترک کنن...
      حرف های این مردک سجادی حداقل خیلی رو مخ من یکی هس, مخصوصا اینکه خودش تو آمریکا نشسته داره راه به راه ...شعر تلاوت میکنه!!

    12. 2 کاربر برای این پست سودمند از Anarchy گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (07-11-2012),sonixax (07-11-2012)

    13. #7
      مدیر تالار
      Points: 220,665, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 5.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      سر گیجه !!
       
      مهربون
       
      Anarchy آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      نا کجا آباد
      نوشته ها
      5,234
      جُستارها
      57
      امتیازها
      220,665
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      32,457
      از ایشان 11,792 بار در 4,917 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      86 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفتگوی پيشرو در خلال اقامت کوتاه داريوش سجادی در ايران و با دو موضوع مسائل خارجی و داخلی است. مسائل خارجی با محوريت موضوع هسته ای و چشم انداز روابط ايران و آمريکا و موضوع داخلی پيرامون وقايع بعد از انتخابات و جنبش سبز است. تذکار اين نکته را لازم می دانم نظرات مشاراليه پيرامون جنبش سبز و انتقادات وی به جنبش سبز چه در رهبری و چه در بدنه خالی از مناقشه نبوده و جای نقد و بررسی بيشتری دارد. بدليل محدود بودن زمان مصاحبه و مشغله های طرف مقابل در برخی جاها از مباحثه گذر شد تا به موضوع اصلی پرداخته شود. به عنوان نمونه از بيان اين نکته گذر کردم که در دوران انقلاب خسرو گلسرخی که مظهر يک انقلابی با عقايد چپ بود در دادگاه نمايشی دوران شاه حسين بن علی را الگوی مبارزاتی خود قرار می داد که راهش در تاريخ هماره جاودان است و اينکه دليلی ندارد جناب سجادی « يا حسين» گويان ِ جنبش سبز را به فرض بی خدايی قائل به جدايی از جنبش بداند.جنبش در انحصار عقيده و مرام و مسلک خاصی نيست که بخواهيم بنای تفکيک و تقسيم بر آن بنهيم، اصل بنيادين جنبش همان فراگير بودن آن ولو با هر عقيده و افکاريست.

      سهند شمس اسحاقی
      ۲۶ /آبان/ ۸۸
      جنبش سبز و وقايع بعد از انتخابات
      پرسش: چه شباهتهايی بين حرکت اجتماعی موسوم به جنبش سبز با حرکت مردم در دوره انقلاب می بينيد؟
      پاسخ:
      بزرگترين شباهت تحقير است؛ يکی از انگيزه های بسيار جدی در انقلاب ۵۷ تحقيری بود که ملت از طرف حاکميت احساس می کرد.
      پرسش: خس و خاشاک خطاب کردن را می شود همان تحقير دانست؟
      پاسخ:
      بله، البته خس و خاشاک که يک چيز کوچک بود بخواهيم نخواهيم بدنه خيلی گسترده ای از جامعه بخاطر سياستهای آمرانه احساس حقارت می کند، من اگر خير شما را بخواهم ولی به زور شما را مجبور کنم باعث احساس حقارت می شود. طی سی سال گذشته، حکومت به زنها و دخترها فشار می اورد که بايد حجاب داشته باشند، البته من شخصا موافق حجاب هستم ولی شيوه اش برای من مهم است. سی سال است حکومت به جوانها اجبار می اورد که پارسا کيشی کنند نماز سر وقت بخوانند و لباس آستين کوتاه نپوشند و....

      پرسش: همان چيزی است که در فيلم مارمولک ديديم؟
      پاسخ:
      بله کاملا . اين جنبش سبز قبل از اينکه دنبال تکثر گرايی باشد قبل از اينکه دنبال انديشه های سياسی باشد و قبل از اينکه دنبال هر ايسم ديگری باشد از تحقير عصبانی است حالا دارد شعار سياسی می دهد.
      پرسش: منظور شما بدنه جوان جنبش است؟
      پاسخ:
      بله، اکثريت جنبش جوانها هستند و از آن تحقير برائت می کنند منتهی صادقانه نمی توانند يا نمی خواهند بگويند.
      رهبرانشان هم که فاقد حداقل های پذيرفته شده برای رهبری يک جنبش هستند.
      نه آقای موسوی و نه اقای کروبی که من قلباً قبولشان دارم نتوانسته اند در قواره های يک رهبر مقتدر و حزم انديش ظاهر شوند.
      پرسش: در وبلاگ خود پيش از سيزده ابان گفته بوديد که « من با اتکای بر ادله و تحليل معتقدم جنبش موسوم به جنبش سبز تحقيقاً به انتها رسيده تاريخ انقضای آن را هم در راهپيمائی روز قدس می دانم آن چيزی که در حال حاضر بنام جنبش سبز در ايران موجوده اسمی از جنبش است و ماهيتی متفاوت با آنی دارد که بود» ديده شد در سيزده ابان مردم به خيابانها امدند و ۱۶ اذر هم اعلاميه برای تجمع منتشر شده اما زنده بودن جنبش را که نمی شود منکر شد؟
      پاسخ:
      منظور من جنبش سبزی بود که دغدغه صيانت از قانون اساسی، دغدغه بازگشت انقلاب به مسير درست را داشت . در راهپيمايی روز قدس بود که برای اولين بار آن شعارهای نامتعارف داده شد که نه کروبی نه موسوی نه خاتمی با آنها همدلی نداشتند. اين شعارها وقتی امد جنبش سبز از نظر من تمام شد. حالا يک جنبش ديگر است. جنبش معترض عليه نظام يا هر اسم ديگری ولی ديگر آن جنبش سبز که دغدغه قانون اساسی را داشت و می گفت می خواهيم بر گرديم به قانون اساسی نيست.
      در واقع جنبش سبز در فرآيند کوتاه مدت خود دچار استحاله محتوائی شد و جنبشی که دغدغه انتخابات سالم را داشت توسط اغيارهای جک شد و اکنون تماميت سی سال گذشته را با فرصتی که معتمدين نظام ناخواسته فراهم کردند توسط کسانی که از ابتدا نيز همدلی با اسلام و نظام و انقلاب نداشتند نماميت اين سی سال را زير سوال برده و می برند هر چند رهبران جنبش در بيان اين کجروی دچار شرم حضور شده اند اما واقعيت آن است ميان رهبری جنبش و بدنه معترض در کف خيابان يک ناهمدلی و ناسازگاری وجود دارد
      آقايان موسوی و کروبی فراتر از اسلام و نظام و انقلاب حرفی نمی زنند اما معترضين در دنيا و فضائی ديگر شعارهای ساختار شکنانه و براندازانه می دهند.
      پرسش: شايد نظر شما در مورد بدنه جنبش درست باشد اما سران و رهبران جنبش که بر همان شعارهای بازگشت به قانون اساسی پافشاری می کنند!
      پاسخ:
      ما در مقطع انقلاب خيلی واضح و روشن مشخص کرده بوديم که چه نمی خواهيم و زير علم کی سينه می زنيم شيطنتی که سازمان مجاهدين خلق، چريکهای فدايی خلق و حزب توده کردند آن بود که تا قبل از نماز عيد فطر قيطريه که اساساً انقلاب را قبول نداشتند و می گفتند اين يک حرکت خرده بورژوايی کمپرادور است که به زودی سرکوب می شود، اما وقتی ديدند آن انقلاب واقعاً جديست از خانه های تيمی خود بيرون امدند اما شيطنت اميز. پلاکاردهای تبليغاتی شان را جلوی تظاهرات مردم بالا بردند و تمام تظاهرات را به نام خودشان مصادره کردند، اين همان شيطنتی بود که سر تحکيم وحدت هم اتفاق افتاد تحکيم وحدتی که يکی از نهادهای انقلاب بود بعد از دوم خرداد ۷۶ گفتند کمونيستها تريبون ندارند، ملی مذهبی ها تريبون ندارند، از نردبان تحکيم وحدت بالا رفتند ماهيت تحکيم وحدت را از بين بردند و خودشان هم در نهايت به هيچ جا نرسيدند همين اتفاق هم دارد در جنبش سبز می افتد. من همه حرفم در مقاله عروس فرنگی که سال گذشته منتشر کردم اين بود که اصلا مشکلی ندارم يکسری از جوانها برای عياشی آبنمای ميدان ونک را لبريز از شراب کنند و تا صبح

    14. 2 کاربر برای این پست سودمند از Anarchy گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (07-20-2012),sonixax (07-20-2012)

    15. #8
      مدیر تالار
      Points: 220,665, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 5.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      سر گیجه !!
       
      مهربون
       
      Anarchy آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      نا کجا آباد
      نوشته ها
      5,234
      جُستارها
      57
      امتیازها
      220,665
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      32,457
      از ایشان 11,792 بار در 4,917 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      86 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      جون من اینو بخونید....واقعا این آدم کجا داره سیر میکنه!!!


      ------------------------------------------------------------------------------

      ژاپه خر است!


      با شیطان معامله کردیم! او ما را زیبا و باهوش کرد و حالا آمدیم دلبری کنیم!
      جمله فوق، فرازی طلائی از گزارش خبری تلویزیون فارسی BBC از تیم آوازه خوان «پیستول انیز» با محوریت «میراندا لمبرت» است که در روز جمعه چهارم شهریور ماه از این شبکه پخش شد که بدون تردید آن گزارش را می توان نمونه موفق و قابل استنادی از مهارت و ذکاوت اصحاب رسانه در انتقال نامحسوس و غیر مستقیم پیام به مخاطب تلقی کرد.



      سال 1992 که بمنظور یک سفر سیاحتی در سئول پایتخت کره جنوبی بودم. شبی بمنظور گذراندن اوقات فراغت به اتفاق یکی از همسفران برای دیدن یک فیلم به سینما رفتیم. در میانه فیلم ضمن احساس عطش بشدت هوس نوشیدن یک کوکاکولای خنک کرده و به همین منظور به بوفه سینما مراجعه کردم و طرفه آنکه تعداد زیادی از تماشاچیان را دیدم که ایشان نیز به سیاق بنده جهت خرید کوکاکولا به آنجا آمده بودند.

      فردای آن شب بود که یکی از دوستان راز آن هوس مشترک را بر من آشکار کرد. ماجرا از آن قرار بود که «چنان هوسی» محصول قرارداد انتشار آگهی کمپانی کوکاکولا با کمپانی های تولید فیلم های سینمائی و صاحبان سینماها بود! بدین صورت که کوکاکولا مبلغی پول به ایشان پرداخت می کند تا در کسری از ثانیه لوگوی نوشیدنی کوکاکولا را در میانه فیلم قرار دهند. زمان پخش این لوگو تا آن اندازه کوتاه است که بیننده عملاً متوجه پخش آن نمی شود و تنها در مُخیّله خود آن را حس کرده و به تبع نوشیدن آن را هوس می کند و بدین ترتیب کمپانی کوکاکولا بشکلی غیرمحسوس، هوس و ذائقه بنده و امثال بنده را مدیریت کرده و غیر مستقیم «ما» را از مقابل پرده سینما به بوفه کشانده که محصول آن فروش گسترده کوکا به ما «ناغافل تشنه شدگان آن شربت گوارآ» می شد!
      بر همین روال نیز رپرتاژ آگهی از ترانه «شیاطین پاشنه بلند» توسط گروه «پیستول انیز» را می توان مصداقی موفق از چنین القاء پیامی به مخاطب محسوب کرد که با فراست و ذکاوت می کوشد در راستای «انتقال پیام و شعائر خوش باشانه جهان سکولار» چنین پروپاگاندای نامحسوس و غیرمستقیمی را با موفقیت عهده داری کند.
      کاش مسئولین صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تا آن اندازه استعداد داشتند تا سیاست خبری مستقیم و چکشی و بی تاثیر خود با مخاطب را جایگزین چنین شیوه های رایج و حرفه ای در دنیای رسانه می کردند.
      اینکه BBC تعمد دارد با قرار دادن «میراندا لمبرت» یک دختر خانم بزک کرده و خوش آب و رنگ در مقابل دوربین در جوار «آنجلینا پریسلی» و «اشلین مونرو» با شکل و شمایلی مشابه از ایشان مصاحبه بگیرد و «نریشن خوان» آن رپرتاژ آگهی نیز بر همان سیاق تعمد بورزند تا از میانه ترانه «شیاطین پاشنه بلند» آن بخشی را برای مخاطب ترجمه کند که ناظر بر این گزاره خبری است:
      با شیطان معامله کردیم! او ما را زیبا و باهوش کرد و حالا آمدیم دلبری کنیم!
      و بعد از قرائت چنان معامله پُربرکتی به مخاطب نوید آن را از متن ترانه بدهد که این علیا مخدراة:
      آمده اند ـ اما نه برای «دل شکستن» که برای «دل بُردن»!
      مجموعه چنان گزینه و گزاره هائی تنها ناظر بر یک هدف پنهان و زیرکانه است:
      تغییر سلیقه و ایجاد ذائقه فرهنگی نزد مخاطب نوجوان و جوانی که در دوران تلاطم روحیات و غرائز عاطفی و جنسی است و هنوز از توان لازم جهت فائق آوردن مصالح خود بر عواطف و اشتیاق های جوانانه اش برخوردار نیست.
      به عبارت دیگر ارگان جامعه سکولار فارسی زبان در حال دادن این پیغام پنهان به مخاطب جوان خود است که:
      معامله با خدا را وانهید و بشتابید به معامله با شیطان که محصولش زیبائی و دلبری و ایضاً خوش باشی است. که ای بی خبران چه نشسته اید که:
      دوران جهان بی می و ساقی (ایضاً بدون میراندا لمبرت) هیچ است!
      همچنانکه: اگر زباده مستید خوش تان باد و ایضاً چنانچه با ماهرخی نشسته هستید، خوش خوشان تان باد! خدا کیلوئی چنده؟
      خدا را با آموزه ها و دستورات نازیبایش به خود واگذار کنید که محصول خداپرستی و معامله با خدا، نازیبائی و ناشادی و بی عشق و حالی است و شیطان را عشق است!
      اما ماجرا به اینجا نیز ختم نمی شود. در واقع تبعات خط مشی BBC و رسانه هائی امثال BBC در انتشار چنان گزارش هائی منجر به القاء توقع فرهنگی از نوع «سکولار اباحه گرانه» نزد مخاطب خواهد بود.
      توقعی که مخاطب جوان با توجه به ساختارهای سنتی و مذهبی جوامع فارسی زبان مانند ایران و افغانستان و ایضاً تاجیکستان، امکان تامین و مرتفع شدن آن را نخواهد داشت. لذا چنین عدم امکانی منجر به ایجاد بحران و رو در روئی بین جوانانی که بشکل نامحسوس توسط چنان رسانه های از خارج کشور نیازهای سکشوال و مبتهجانه و زیاده خواهانه و عشرت طلبانه شان تحریک شده با حکومت ها و سنت ها و آداب و آئین و شعائر بومی شان خواهد شد.
      تا همین حد نیز مُراد حاصل است و چنین رسانه هائی به رایگان موفق شده اند از بدنه مخاطب جوان و فارسی زبان خود جهت ایجاد بحران انگیزش و تمهید بستر چالش بین قشر جوان با حکومت و ساختارها و هنجارهای سنتی و بومی شان یارگیری فرهنگی کنند.
      طبیعتاً تبعات چنان القا توقعاتی محدود به زیاده خواهی نامانوس جوانان از جامعه و حکومت شان نخواهد ماند و در بلند مدت چنان جوانانی چنانچه نتوانند به نُرم ها و سلائقی که توسط رسانه هائی از این دست به ایشان پمپ می شود دسترسی پیدا کنند تدریجاً مبتلا به «حسرت رفتن» خواهند شد.
      هجرت برای ایشان مُبدل به آرمانی جهت رسیدن به آن بهشتی خواهد شد که چنان رسانه هائی برای ایشان پیش تر ترسیم کرده اند.
      بهشتی که در آن کازآده به کام دل رسیدی آسان!
      حال چنان جوانانی در مسیر رسیدن به این بهشت مفروض:
      یا دل را به دریا زده و هجرت می کنند و ضمن بریدن از خاستگاه شان، کشور را محروم از نیروهای جوان و کارورز و متخصص خواهند کرد که تا همین جا نیز باز هم مُراد دولت هائی که چنان رسانه هائی را تاسیس و تمهید کرده اند حاصل است و موفق شده اند به نیروی کار و سرمایه های جوان و انسانی کشورهای مطمع نظر خود از طریق محروم کردن ایشان از چنان جوانان هجرت کرده ای، ضربه ای کاری بزنند.
      و یا آنکه چنان جوانانی بدلیل نداشتن امکان مهاجرت تمامی سالهای جوانی خود را در حسرت رفتن و رسیدن به آن بهشت مفروض از دست خواهند داد و همواره خود و جامعه شان را شماتت می کنند که: اگر رفته بودم حتماً خوشبخت می شدم!
      اوج تراژدی آنجائی است که همین رسانه ها روی دیگر سکه را به ایشان نشان نمی دهند که بر فرض موفقیت چنان جوانانی در هجرت و ورودشان به آن بهشت های موعود، تازه متوجه فریب خوردن خود خواهند شد و به همان جائی می رسند که پیشتر در «پینوکیوها در لندن» از زبان «فرهاد» آوردم که صادقانه اعتراف می کرد:
      زمانی که هنوز به زیارت آمریکا نائل نشده بودم، آنقدر از اوصاف ینگه دنیا برایم گفته بودند که تصورم این بود آمریکا بانوئی است زیبا که آوارگانی چون من را تنگ در آغوش می کشد و سحرگه جوان بیدار می شوم. وقتی به آمریکا آمدم دیدم درست فکر می کردم. آمریکا زنی است زیبا. بسیار زیباتر از آنچه در رویا داشتم. اما این بانوی خوش بر و رو یک اشکال کوچک دارد. فاحشه است. اول پول را می خواهد بعد آغوش باز می کند. اگر کیسه ای داشته باشی و سرش را شل کنی آمریکا بهشت است. اما اگر پول نداشته باشی وای به حالت. زمانی که وطن داشتیم و پشتوانه ای، وصل این بانوی زیبا نصیب بنده نشد و حالا با دست های تهی خیره خیره به این روسپی جهانخوار نگاه می کنم.


      خوش باشی از جنس «پینوکیو» در «جزیره خوشی» که بعد از چند روز خوشگذرانی و عیاشی تدریجاً با دراز شدن گوش ها و درآوردن دُمب متوجه «خر شدن شان» می شوند. خریتی که اینک صرفاً و بمنظور بقا در آن «جزیره موسوم به خوشی» ایشان را ملزم و محکوم به آن کرده و می کند تا نه «مثله خر» بلکه «عین خر» برای زنده ماندن کار کنند. (بخشی از مقاله پینوکیوها در لندن)
      برنامه Word on the Streetکه علی الظاهر برنامه آموزش زبان انگلیسی در تلویزیون BBC فارسی است نمونه دیگری از چنان القائات و پمپ ذائقه هائی نامحسوس است.
      برنامه ای که موید تلاش زیرکانه برنامه سازان این رسانه در زیر پوست ظاهری آموزش زبان انگلیسی برای فرهنگ سازی و مغزشوئی مخاطب جوان چنین رسانه هائی است.
      برنامه سازان Word on the Street با قرار دادن «اشلی و استیون» دو مجری جوان و شاداب و خوش بر و روی در مقابل دوربین، ظاهراً در حال ارائه و آموزش زبان انگلیسی اند اما نکته محوری در این برنامه تحت الشعاع قرار داشتن شکل برنامه در مقابل محتوا است.



      «اشلی و استیون» در برنامه مزبور بشکلی نامحسوس اما موثر بازیگر نقش یک زندگی خوش باشانه در «خلوت و جلوت» و «می خانه و رقاص خانه» با «مایو و برهنه» کنار دریا و سرخوشانه در نایت کلاب های لندن در حال تفرج اند و ظاهراً در حال آموزش زبان انگلیسی به مخاطبان جوان. اما برنامه از نظر شکلی طوری شماسازی شده تا مخاطب جوان قبل از ترغیب برای آموزش زبان در اشتیاق و تمنای چنان زندگی های هیجان انگیز و رویائی و آزاد یک دختر و پسر جوان و لاقید بر سر شوق آیند و به صرافت «منم می خوام» بیافتند!
      سال 1383 که با مساعی و پایمردی «ژاپه یوسفی» و جمعی از دوستان اقدام به راه اندازی تلویزیون ماهواره ای هما در خاک ایالات متحده آمریکا کردیم. یکی از میثاق هائی که برای فعالیت رسانه ای خود در آن تلویزیون تعریف کردیم: انتقال و ترسیم واقعی از وضعیت زندگی در خارج از کشور و ایضاً ترسیم چهره واقعی زندگی ایرانیان مقیم خارج از کشور بود تا مخاطب داخل کشور را از این توهم درآوریم که در خارج از کشور از شب تا صبح لیلا فروهرشان در حال رقاصی و مطربی است و ایرانیان هم کاری جز تفریح و تفرج و عیاشی در کنار لیلا فروهرهای شان ندارند!!!
      همه هدف یاران تلویزیون هما نیز در راستای چنان انتقال تصویری، مبتنی بر پرهیز از تبلیغات مستقیم بود. همان چیزی که در حال حاضر رسانه هائی مانند BBC یا VOA (اگر بتوان VOA را با تسامح رسانه تلقی کرد) با تشبث به آن به حرفه ای ترین شکل ممکن در حال فرهنگ سازی نامحسوس و غیرمستقیم نزد مخاطب اند. تنها با این تفاوت که «هما» پایبند به منافع ملی ایران بود همچنانکه رسانه هائی دولتی مانند BBC و VOA نیز پایبند به منافع ملی دولت تابعه خود در لندن و واشنگتن بوده و هستند.
      ژاپه یوسفی بنیان گذار تلویزیون هما تعریف می کرد در ایام طفولیت و در بازی های کودکانه شان همواره از جانب همشیره بزرگتر و به اعتبار ارشدیت مورد آزار و اذیت قرار می گرفت و هر چند در اکثر موارد حق با وی بود اما به اعتبار دختر بودن و ایضاً از ناحیه زیرک بودن همشیره همواره این ژاپه بوده است که مورد تنبیه و شماتت والدین قرار می گرفت تا آنکه ایشان بمنظور تغییر این وضعیت نامطلوب و ظالمانه متوسل به چیزی شد که امروز و در عالم رسانه از آن تحت عنوان «تبلیغات غیرمستقیم» نام می برند:
      تنها کاری که یوسفی خردسال انجام داد آن بود که روزی در ایام عید نوروز که بهترین اتاق منزل جهت پذیرائی از میهمانان نوروزی به خوبی آراسته شده بود. مخفیانه و با استفاده از یک میخ و با حروفی درشت بر روی دیوار میهمان خانه شان کنده بود:
      «ژاپه خر است!»
      و چه کتکی آن روز همشیره خورد!




    16. یک کاربر برای این پست سودمند از Anarchy گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (07-20-2012)

    17. #9
      مدیر تالار
      Points: 220,665, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 5.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      سر گیجه !!
       
      مهربون
       
      Anarchy آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      نا کجا آباد
      نوشته ها
      5,234
      جُستارها
      57
      امتیازها
      220,665
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      32,457
      از ایشان 11,792 بار در 4,917 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      86 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      چون من این رو کامل بخونید که درد دل های ابلهی هست که بیشتر از همه من رو به یاد دن کیشوت میندازه


      --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

      ضجه های غربت!




      دل مویه ای با شیخ مهدی کروبی


      بسم الله الرحمن الرحیم
      اَللّهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ مِنْ كَلِماتِكَ بِاَتَمِّها وَكُلُّ كَلِماتِكَ تاَّمَّةٌ اَللّهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ بِكَلِماتِكَ كُلِّهَا اَللّهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ مِنْ كَمالِكَ بِاَكْمَلِهِ اَسْئَلُكَ بِما تُجيبُني بِهِ حينَ اَسْئَلُكَ فَاَجِبْني يا اَللّهُ

      حضور محترم حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای شیخ مهدی کروبی

      با آغاز ضیافت الله رمضان و با توسل به برکات این ماه عزیز و چشم امید به الطاف خفیه الهی و به حرمت دعای سحر سحرخیزان و آرزوی اجابت عبادات روزه داران در این ایام گران قدر، جسورانه عرائضی در مقام «ضجه هائی از غربت» را خدمت شریف تان مویه می کنم.

      جناب آقای کروبی

      سه سال از ایام سیاه سال 88 گذشت و متاسفم در موقعیتی با شما عقده گشائی می کنم که ناصوابانه در تنگنای حصر محصورید. متاسفانه ناروائی ها و نارفیقی ها و شلتاق ها و جوسازی های شعبده بازان نگذاشت و نمی گذاشت تا پیش تر عرائضی که خود را شرعاً و عقلاً و اخلاقاً مکلف به ابراز آن می دانستم خدمت تان معروض دارم و اکنون و با مساعد شدن نسبی فضا بویژه با اعلام کنار کشیدن آن نماینده خود خوانده تان از مسند سخنگوئی شیخ اصلاحات مان اینک مایلم به سنت «دل مویه» با شیخ مان به استغاثه بنشینم.

      حاج آقای کروبی

      جنابعالی با بنده غریبه نیستید. به گویش دُردی کش و ثالثانه «اخوان»: منم! دشنام پست آفرینش، نغمه ناجور. اما این بار و اینجا مایلم خدمت تان سراینده نغمه ای شاید «جور» باشم تا اگر منشا اثری هم نشد لااقل رفع تکلیف از شانه های رنجور راقم را مسبب باشد.

      حاجی!

      سجادی ام! همانی که همیشه خدمت تان ارادت داشت و دارد. همانی که آخرین بار که 14 سال پیش در تهران توفیق مجالست با شما را قبل از عزیمت به غربت را پیدا کرد پدرانه توصیه اش کردید هر کجا می رود وطن و انقلابش را فراموش نکند.


      حاجی ـ دست تقدیر این کوچک ترین فرزند انقلاب خمینی را تخت قاپوی غربت کرد. اما به تـُربت مزار همان امامی که یقین دارم هنوز هم «کروبی بزرگوار» همیانی از آن تربت پاک را به جهانی نفروشد قسم می خورم بر عهد خود با شما وفادار ماندم!

      حاجی

      13 سال است در غربتم اما ملتم را نفروختم.

      حاجی 13 سال است در غربتم اما به شرفم سوگند امام و انقلاب و اسلام و نظام به یادگار مانده از امام را به رنگ و لعاب فرنگ نفروختم.

      حاجی من بر عهد خود با شما و خمینی وفادار ماندم . 13 سال استخوان در گلو بغض خود بابت فوج فوج خیانت یاران و همکاران و هم وطنانم در غربت را در خود دفن کردم که با رویت نخستین تلألو رنگ و لعاب فرنگ همه چیزشان را فروختند و می فروشند!

      حاجی

      نمی دانم در حصرتان، خوش خرامی های آن سخنگوی خود خوانده تان را شاهد بودید یا نه؟ ایشان و امثال ایشان حرمت و حریمی از خمینی و انقلاب خمینی و یادگارهای خمینی را بیرون از لگدکوب خودباشی ها و خود محوری های شان باقی نگذاشتند!

      حاجی

      خدا شاهد است من خودم را نفروختم و با تاسی به سلاست اندرز خمینی «بغض انقلابی خود را با این پشت گرمی تحفظ کردم» که کروبی و کروبیانی در داخل هستند تا سنگربان سرحدات شرافت و بزرگی و منش و اصالت ایران و ایرانیانی باشند که خمینی ایشان را شریف تر از ملت رسول الله نامید.

      حاجی

      به اعتبار سلامت نفس و شجاعت شناخته شده شما بود که بعد از توفیق همراهی تان در موزه متروپولتن نیویورک و مشاهده گفتگوی صریح تان با «آرلن اسپکتر» نماینده یهودی کنگره آمریکا به صراحت نوشتم:

      این کروبی بود که در نیویورک بدون واهمه سینه به سینه «اسپکتر» ایستاد و با قوت و قدرت از مواضع بر حق کشور و انقلابش دفاع کرد و در بازگشت به کشور احدی هم نتوانست معترض چنان حضور مقتدرانه اش باشد. (1)

      حاجی

      به اعتبار حریت و شجاعت شناخته شده تان بود که در انتخابات مجلس در سال 82 خطاب به متحصنین مجلس ششم که دست به تحریم انتخابات زده بودند به صراحت نوشتم:

      مجلس بجای سیاه لشکری که با 26 روز تحصن نتوانست هیچ دستآوردی داشته باشد محتاج سناتورهائی امثال کروبی است که با یک تشرش توانست لقمانیان را از حبس برهاند!(2)

      حاجی

      به اعتبار وثوق و اعتماد نزد بچه های خط امامی بود که اینجانب نیز در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 در حد بضاعت و وسع و توان در اردوی انتخاباتی جنابعالی افتخار آن را داشتم تا در پاسخ به درشتی کیهان و ترشروئی نامزد رقیب تان پاسخگوی ایشان شوم.(3و4)

      حتی به اعتبار همین اعتماد بود که بعد از اتهام سنگین و ناروای «تجاوز در کهریزک» با فرض صحت ادعای جنابعالی دوسیه مطبوعاتی خود را برخوردار از یک شرمندگی کردم! هر چند سوای مصادیق هنوز پاسخگوی محکمات آن وجیزه هستم.(5)

      حاجی

      به اعتبار همین شناخت از اصولگرائی شما بود که سال گذشته نیز در پاسخ به شعبده ها و یک شبه چریک شدن آن سخنگوی خود خوانده تان در فرنگ، برادرانه به ایشان گوشزد کردم:

      لااقل در کسوت جدید و اپوزیسیونی تان ادعای سخنگوئی شیخ را واگذارید و روی پای خود بایستید و شیخ را به حال خود بگذارید. برای شیخ اگر چنین ماجراجوئی هائی ارزش داشت به فرزندشان امر نمی کرد که تحت هیچ شرایطی کشور را ترک نکنند! تا اینک مانند عموم اپوزیسیون خارج از کشور مبتلا به هذیان گوئی سیاسی شوند!(6)

      حاجی

      همه این منیت ها و خودیت ها را قبل از آنکه به تعبیر «امام» جمله زعقل و عقال راقم تلقی فرمائید * در مقام حجتی عرضه کردم دال بر باورم بر پایمردی شما بر عهد و میثاق تان با خمینی! و اکنون به اعتبار همین شناخت و سابقه رخصت می طلبم تا نه بنمایندگی از شما و هیچکسی دیگر! و تنها بنمایندگی از خود با شما صداقت بورزم.

      شیخ مهدی عزیز

      اینجانب ترش یا شیرین به غربتی ناخواسته تقدیر شدم و اطمینان دارم به اقتضائات شخصی دیگر مجالی برای بازگشت و اقامت در کشور ندارم و یحتمل تتمه بطالت عمر خود را نیز گوشه ای در همین غربت و عزلت به انتها خواهم برد. به اعتبار همین «دورباشی» مطمئناً خواهید پذیرفت نه اینجانب توقع و طمع و چشمداشتی به چرب و شیرین ورود به نظام و مصادر آن دارم و نه الحمدالله نظام نیز به اقتفای تمکن اش نیازی به بنده و حضور امثال بنده در مصادر خود دارد. در همین غربت اگر خداوند توفیق دهد تا هر اندازه که مقدر کرده در فرصت باقی مانده به قدر وسع و بضاعت و توانم اهتمام خود را صرف سنگربانی از حقیقت هائی خواهم کرد که از دل انقلاب خمینی و مردم خمینی جوشید و می جوشد. به اعتبار همین استغناست که اینک می توانم بدون لکنت خدمت تان معروض دارم:

      حاجی! ما اشتباه کردیم! ما در «دام چاله تقلب» بازی خوردیم!

      نه آنکه تقلب نشد! اتفاقاً تقلب شد و تقلبی بزرگ نیز شد. اما تقلب واقعی آنجا بود که آرای «مهدی کروبی» فدیه مصلحت سنجی دوستان در ستاد انتخابات کشور در خرداد 84 شد! هر چند و بالمآل! کروبیان در دور دوم «لبخند خدا» را به نظاره نشستند! (7و8)

      حاجی

      سال 88 نیز تقلب شد. اما تقلب اصلی در جبهه خودی بود!

      تقلب آنجا بود که به «بهانه تقلب» جنس بدل را به اسم اصلاحات و سبزینگی! به بچه های انقلاب قالب زدند! تقلب آنجا شد که با گشاده دستی مغرضین و معاندین و دشمنان امام و اسلام و نظام و انقلاب را به اسم «طلایه داران رای من کو»! به جنبش اصلاح طلبی پمپ کردند!

      تقلب واقعی جایگزین کردن «نه غزه ـ نه لبنان» به روز قدسی بود که از امام به افتخار یادگار داشتیم!

      تقلب اصلی جایگزین کردن «جمهوری ایرانی» با جمهوری اسلامی بود که بچه های خمینی از خرداد 42 تا بهمن 57 برای استقرارش مبارزه کردند از بهمن 57 تا تیر ماه 67 برایش با همه حرامیان جنگیدند و در همه سال های سازندگی و اصلاحات برای حراست اش خون دل خوردند.
      تقلب آنجا شد که سُرایندگان آن ناسازسروده «مرگ بر اصل ولایت فقیه» را نمایندگان اصلاح طلبان در انقلابی کردند که خمینی شان برای آسیب نرسیدن به مملکت، ایشان را توصیه به طرفداری از آن کرده بود!

      حاج شیخ مهدی عزیز

      غبار فتنه بعد از سه سال اینک خوابیده. به اطراف خود بنگرید. حرامیان واقعیت خود را با شفافیت نشان دادند. ایشان و امثال ایشان همچون «دوآلپا» بر گرده شما نشستند. پشت شما سنگر گرفتند و در حالی که نه «امام» و نه «انقلاب امام» و نه «نظام امام» و نه «اسلام امام» را قبول داشتند، به دروغ شولای صلاح به بر کردند!

      حاجی!

      جای شما آنجا نیست! جای شما در میانه ایشان نیست! اینها قوم «یاجوج و ماجوج» اند! به حیلت از قامت بلند شمایان بالا می روند و با گذشتن از شما و شمایان و حصول پلشتی های شان «شما» را نیز قربانی شوم خواهی شان خواهند کرد.

      حاجی ـ به حرمت همان امامی که هنوز مشتی از تربت مزارش را با دنیای ایشان عوض نمی کنی، برگرد.

      حاجی ـ حق داری بابت پرده دری های ایام فتنه دل چرکین باشی اما آن پرده دری ها نیز محصول اجتناب ناپذیری افتادن قاعده بازی بر مدار خشونت ورزان در هر دوطرف غائله بود. خشونتی که هر دو سوی ماجرا را خراشید!

      حاجی به تاسی از همان امامی که در اوج تواضع بعد از پذیرش قطع نامه از ملت و امت اش پوزش طلبید برگردید.

      مملکت در موقعیت حساسی است و شما و امثال شما به حرمت امام و یادگارهای امام «حق ندارید» در این موقعیت حساس شانه های پر توان تان را برای کم کردن تحمل فشار از گرده «ملت امام» معطل بگذارید.

      حاجی ـ ما با شما برای اصلاحات عهدی بسته بودیم. این عهد نه بازگشت به دوم خرداد داشت و نه ریشه در انقلاب خمینی دوانده بود. عهد اصلاح طلبی ما و شما قبل از این دو با قیام «حسین ابن علی» و سلاست پژواک صوت دلکش اش در نامه به «محمد ابن حنفیه» آغاز شد و ادامه دارد:

      اِنّي ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ في اُمَّهِ جَدّي، اُريدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهي عَنِ المنكَرِ وَ اَسيرَ بِسيرهِ جَدّي وَ اَبي عَليَّ بن اَبي طالبٍ

      حاجی ـ انقلاب خمینی غایتی است ناتمام و درختی است لازم الغرس که مستظهر به خون پاک و مطهر «حسین ابن علی» چشم انتظار همه کروبیان برای ادامه راه است. جای شما در میانه فرزندان انقلاب خالی است. چشم انتظار بازگشت شمایند. من و شما و امثال من و شما چیزی برای از دست دادن نداریم و قرار مان آن بود تا همه چیزمان را فدای یک چیز و بقا و ماندگاری و اصلاح آن نمائیم و آن نیست چیزی جز حقیقت و حقیقت آن است که آنانکه طی سه سال گذشته بنام شما و در کنار شما و در قفای شما پرده دری کردند و به صورت امام تان و انقلاب امام تان و اسلام امام تان و نظام امام تان چنگ کشیدند «حق» نیستند.

      حاج شیخ مهدی کروبی

      برگرد! من و شما چیزی برای از دست دادن نداریم.

      بیم طوفان زچه ما را؟ که ز سر آب گذشت

      گو بترس ای که تو را سیل فنا تا کمر است




      فرزند کوچک تان ـ داریوش سجّادی

      یکشنبه ـ یکم مرداد ماه 91

      آمریکا
      ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــ
      * این ما و منی جمله ز عقل است و عقال است
      در خلوت مستان نه منی هست و نه مائی

      1ـ عروس فرنگی

      http://www.sokhan.info/Farsi/Aroos.htm

      2ـ سناتور کروبی

      http://sokhan.info/Farsi/Senator.htm

      3ـ آقای رئیس جمهور شما شلتاق می کنید

      http://www.sokhan.info/Farsi/Shaltagh.htm

      4ـ قلم و قناره (پاسخ به مدیر مسئول روزنامه کیهان)

      http://www.sokhan.info/Farsi/Ghalam.htm

      5ـ من متجاوزین کهریزک را می شناسم

      http://www.sokhan.info/Farsi/Tajavoz.htm

      6ـ هذیان های سیاسی

      http://sokhand.blogspot.com/2011/09/blog-post_13.html

      7ـ لبخند خدا

      http://sokhand.blogspot.com/2012/02/blog-post_26.html

      8ـ دزد سوم

      http://sokhand.blogspot.com/2011/10/blog-post.html

    18. یک کاربر برای این پست سودمند از Anarchy گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (07-25-2012)

    19. #10
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      اين يارو تو آمريكا دقيقن چه گُهي ميخوره ؟
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    20. یک کاربر برای این پست سودمند از sonixax گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (07-25-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. عکسهای زیبای حیوانات
      از سوی Theodor Herzl در تالار تالار سرگرمی
      پاسخ: 72
      واپسین پیک: 11-22-2013, 05:43 PM
    2. فلسفه ازدواج با حیوانات
      از سوی Soheil در تالار هماندیشی
      پاسخ: 9
      واپسین پیک: 03-21-2013, 11:42 PM
    3. حقوق حیوانات
      از سوی Unknown در تالار فلسفه و منطق
      پاسخ: 90
      واپسین پیک: 03-12-2013, 08:06 PM
    4. نگهداری حیوانات و بهداشت
      از سوی kourosh_bikhoda در تالار پزشکی و بهداشت
      پاسخ: 17
      واپسین پیک: 12-08-2010, 12:06 AM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •