اولاً، ادیان باهم خیلی تفاوت دارند. یک مسیحی با یک مسلمان تفاوتهای بنیادین زیادی دارد.
ثانیاً، بر فرض هم که تفاوت نداشته باشند، بازهم اعتراض شما را وارد نمیبینم. انتقادی که من از یک چنین توصیفی از خدایِ اسلام در داخل قرآن کردهام، بر اساس «مستنداتِ تورات و إنجیل» بیان نشده است، من تنها در آخر نقدم، برای موضعم از «تورات و إنجیل» هم گواه آوردهام. نقد من بر اساس متن خودِ قرآن و منابع معتبر برای بررسی آن بوده است.
ثالثاً، آوردن گواه از تورات و إنجیل، در نقدِ قرآن، دستِکم دو فایدهی بزرگ دارد. نخست اینکه، با توجّه به اینکه قرآن خود را مصدِّق ایندو خوانده است (یعنی، بر راستی و درستیشان گواهی داده است و حقانیت و اعتبار آنان را تأببد نموده است)، در صورتیکه همین منابع برعلیه قرآن سخن گفته باشند، همین أمر شاهدیست روشن مبنی بر الهی نبودن قرآن. دوم اینکه، همینکه بشود نشان داد که خدای «تورات و أنحیل» از «خدای قرآن»، دستِکم در جنبه/جنبههایی خاصّ، برتری دارد، همین باز در نوع خود شاهدِ روشن دیگری است برعلیه حقانیتِ ادعایی شرع اسلام.
من، حتّی به دوستانی که خداناباور یا خداباور بیدین هستند هم، توصیه میکنم این جنبه از نقد و بررسی قرآن را بیاهمیّت نپندارند.