سفسطه ی فرد یکسان بین!

[سارا]

بببینید اینها شگردشان برای دام اندازی هست خداوند میگوید که اینها پس از این که بِهِشان خوشی رسانده فراموش میکنند که چه ازش پیشتر درخواست میکردند.دو چهره هستند یا منافق ،که من از خداوند میخواهم مرا همرنگشان مکند، بایستی ناباورها را دوست نگیریم هم همبازگذارها را هر چند نیکوییشان شگفتیمان رساند، خداوندا مرا که با زاری میخواهم به دام فریبکارهای ناباور نیاندازیم پذیرا باشُ براپاساز پیوست نماز دار نه ناباور جور دو سمت پرداخته دو چهره

چرا دام اندازی؟! آنهایی که اهل دام اندازیند بدنبال سود و منفعت آنهم از گونه ی مادی اش هستند پس به نظر شما واقعا به چه علتی این فرد یا کسانی مانند او باید برای دیگران دام بیاندازند؟ که چه شود؟ ملحد شدن و بی خدا شدن من چه سودی برای این فرد دارد؟ اگر هم این جناب مزدک بامداد از سر دلسوزی می خواهد مرا به راه راست (!) هدایت کند پس چه انسان بزرگواری باید باشد!

به نظرم شما هم دچار سفسطه ی فرد یکسان بین شده اید. همه را دارید با یک چوب می زنید! شما دارید یک آدم اهل اندیشه و روشن اندیش را شیاد و منافق معرفی می کنید یک انسان دو چهره!! در حالی که این فرد آشکارا می گوید که مسلمان نیست و اسلام ستیز است پس چه نفاقی؟ چه دو رویی ای؟ چرا نباید از میان ناباورها دوست بگیریم؟ مگر برای دوستی و کلا مگر در مقوله ی دل هم باید حساب و کتاب داشته باشیم آنهم از گونه ی ایمانیش؟

ابوالحسن خرقانی بر سر در خانقاهش نوشته بود:
هرکس بدین سرای آمد او را نان دهید و از ایمانش مپرسید
چرا که آنکس که در سرای ما به نان ارزد در بارگاه خدا به جان ارزد!

در ضمن یک پرسش! شما همه ی افراد خانواده و اطرافیان و آشنایانتان همگی از بیخ مسلمان و خداباورند؟ یعنی هیچ فردی در بین اقوام شما یافت نمی شود که غیر مسلمان یا بی دین باشد! به هر حال گمان برم که در بسیاری از خانواده ها همخوانی عقیدتی بطور کامل وجود نداشته باشد! و چه بسیار خانواده هایی که افراد از دیدِ مذهبی دقیقا در نقطه ی مقابل یکدیگر قرار بگیرند.