چنانچه بیان داشتم در تراز متافیزیکی فقط "یک" اصیل و فربود است. و از آنجا که در ریاضیات ما اعداد(نمود کثرت)، مقایسه و کمیت(بزرگ تر و کوچکتر) داریم؛ نمی تواند علمی متافیزیکی باشد.
در مورد مفهوم صفر هم بیان داشتم که اصالت با هستی می باشد و نیستی تنها مفهومی انتزاعی در هستیست. شدن و تطور نیز
در آن تراز هستی شناسی صورت نمی گیرد.
دقت داشته باشید که این مفاهیم متافیزیکی که از آنها سخن می گویم، بعضا متفاوت و مستقل از متافیزیک ادیان و مکاتب فلسفیست.
در این رابطه، من مدت ها پیش مقاله ای در راستای تعریف فلسفه و منطق در اینجا آپلود کردم. اکنون که آن را مرور میکردم، با وجود نیاز به برخی ویرایش ها، همچنان می تواند بیانگر زاویه ی نگاه من به این واژه گان اساسی(فلسفه،منطق و...) باشد.
از نقطه نظر آن مقاله اگر به جستار بنگریم، پرسشی اساسی همچون "ریاضیات چیست؟" در حوزه ی فلسفه قرار می گیرد.
البته هرگونه نقد و یا اظهار عقیده ی شما پیرامون آن مقاله و نوع تفکرم، برایم ارزشمند خواهد بود.
؟!
اگر امکان دارد در این مورد بیشتر توضیح دهید.
خوب؟! چرا خیام این بیت را چنین سروده و از آن چهار عدد نام برده است؟
من در این پژوهش هنوز در ابتدای راه هستم و با پرسش هایی بسیار بنیان گرایانه مشغول می باشم!
اگر امکان دارد در مورد درک خودتان از ریاضیات، کاربرد های مختلف آن و سطح دانش و توانایی تان در استفاده از ریاضیات را بیشتر توضیح دهید.