• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 1754

    جُستار: کافه دومگو

    Threaded View

    1. #9
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      خیلی پیشتر یک بحثی با دوستان می‌کردیم درباره‌یِ هنر . هنر فاخر، در آنزمان بحث برخی دوستان (از جمله خود قدیم من) بحث‌شان
      برسر این بود که اصلا هنر فاخر نداریم و این‌ها کشک و پشم است و این‌ها،..، چنانچه دختری در بین حاضران سخنرانی هم
      از این سخنان می‌گفت.
      این‌‌ست که این موضوع خودش یکسر ماجراست داریوش جان.

      من هم همچون شمای در جوانی، تحت جو روشنفکری گمان میکردم هنر باید
      بی‌هیچ حد و مرزی، و بی هیچ قالب و ساختاری، هر آنچیزی باشد
      که برای مخاطب معنادار باشد! در واقع مخاطب بود که هنر را کشف می‌کرد.
      امروز اما 180 درجه با این نظر مخالفم! هنر یعنی والاترین نوع تجلی فرهنگی
      یک ملت! نقطه‌ی اوج آن! درهم‌آمیختگی جنبه‌های گوناگون فرهنگی و زایش
      یک اثر ماندگار.
      شوربختانه هنر در حال مرگ است و آخرین نفس‌هایش را می‌کشد. چرا
      که دیگر ملل از بین رفته‌اند، فرهنگی وجود ندارد، ذوقی نیست و ... همه
      چیز به لجن کشیده شده. ما فکر می‌کردیم هنر می‌تواند هر آنچیزی که مخاطب
      جذب می‌کند و اثربخشی زیبایی‌شناختی رویش دارد اطلاق شود. نتیجه‌ی
      آن تفکر احمقانه‌ی همه‌گیر این است که امروز با صدای گوز آهنگ ساختن
      هم می‌شود یک «هنر». باید مرز‌هایی شفاف باشد میان «سرگرمی»
      ،« خرده‌کنش فرهنگی» (مثل موسیقی پاپ و رپ) و «هنر». بنابراین
      درست است هنر فاخر نداریم، چرا که صفت «فاخر» چیزی را به اسم ِ
      «هنر» نمی‌افزاید؛ آن به اندازه‌ی کافی فخر دارد!
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Crusader (01-12-2015),Russell (01-10-2015),sonixax (01-10-2015)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •