شما منظورِ ما را اشتباه گرفتهاید امیر گرامی. انتقادِ ما به این شبهجنبش چیزی غیر از اینی هست که شما بدان میپردازید؛ کسی اینجا بطور جدی موضوع اثربخشی را مطرح نکرده.
اول آنکه به نظر من این حرکت در واقع مسخِ معنای «اعتراض» است؛ پرسش روشنی را مطرح کردیم و پاسخی درخور هنوز برایش نیافتهایم: غیر از اثربخشی روانی که جلوتر بدان خواهم پرداخت، اساسا در خلوت اعتراض یا بندگی چه اهمیتی دارد؟ شما چرا به موضوع اینطور مینگرید، از این منظر نگاه کنید که این حرکت در واقع تائیدیست تلویحی بر امکان و درستی قرارگیریِ همزمانِ دو واژهی اعتراض و در پستو کنارِ هم! خب، یک پرسشِ خودمانی: واقعا مگر ما تا الان اعتراض یواشکی کم داشتیم؟ ما که همهی اعتراضهایمان تا الان در تاکسی و مترو و صف نان و قهوهخانه و ... بوده! حالا قبلا این اعتراضهای یواشکی اسماش غرغر بود، الان به یمنِ ذوقِ ژورنالیستی، اسماش شده آزادی و اعتراض اما همچنان اصالتِ خود را حفظ کرده و «یواشکی» باقی مانده! نکند شما هم برای هرگونه «اعتراض» فارغ از شکل و محتوایش، اعتبار قائلید؟
دوم اخلاق مجازی خرفت و مبتذلِ ایرانیست! شبکههای اجتماعی به نظر من مخربترین وجهاش را در ایران وانموده؛ ایرانیان از فیسبوک (و امثالهم) برای تهی، سخیف و مبتذل کردنِ هرگونه امرِ جدی کاملا جدی و مسمم هستند و حقیقتا این جدیترین گرایشیست که در فیسبوکیهای ایرانی مشاهده میشود! آدمهایی که به دنبالِ تائید گرفتنِ (لایک) حاضرند هر کاری بکنند، گاهی این نیاز به تائید معطوف به هرزهگوهای مبتذلِ بیکار است و گاهی به شبهروشنفکرها! خب مسلم است که کسی که فکر میکند میتواند پشتِ مانیتورش و روی والپیجاش در فیسبوک «اعتراض» کند، درکی ناقص، سطحی و احتمالا احمقانه از مفهومِ فعالیتِ سیاسی دارد؛ اینها همانطور که گفتم چیزی جز فرهنگِ Slacktivism نیست که در میانِ ایرانیان بسیار بسیار شایع است. به همین جهت است که میگویم ما مسیر را برعکس داریم میپیماییم؛ در همهی انقلابهای اخیر، فیسبوک و توئیتر نقشی کاملا معکوسِ آنچه ما امروز از آنها استفاده میکنیم داشته؛ در آنها شبکههای اجتماعی مجازی، در واقع فعالیتهای کوچک و کماثر سیاسیِ درونِ پستوها را به خیابانها آورد، در اینجا اما ما از فیسبوک و دیگران همچنان برای اعتراض یواشکی استفاده میکنیم و اگر شده آنها را یواشکیتر نیز میکنیم!
سوم اما، کدام اثربخشی ذهنی امیر جان؟ کدام زنِ ایرانیست که بیاعتقاد به حجاب باشد و هنوز ذهناش در بندِ آن باشد؟ بابا در ایران علارغمِ همهی آنچه که حکومت در بوق و کرنا میکند، تنها نهادی که برپایی حجاب اجباری را پیگیری میکند، نهادِ سیاسیست. شما در همین فیسبوک یک نگاهِ کوتاه داشته باشید، عکسِ بیحجاب ِ حداقل چندصد هزار زن ِ ایرانی را میتوانید مشاهده کنید! در خیابانها دستِ چند دختر را میبینید که در ملاءِ عام در دستِ پسریست که همه با اولین نگاه میدانند دوستپسرش است؟ در کدام جمع خصوصیِ دوستانه است که راحتی حجاب زن، مورد بدبینی و سوءظن قرار گیرد؟ اساسا من نمیفهمم کجای این حرکت اتفاق جدیدیست که قرار است طعمِ رهاییِ ذهنی را به زنِ ایرانی بچشاند؟