• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 338

    جُستار: بیخدا و ارزش های اخلاقی

    Threaded View

    1. #10
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      من نمیدونم زبان فارسی توان انتقال ندارد یا ...
      یکبار دیگر میگویم.
      بیخدایی=رد ادعای وجود خدا.همین و بس.
      شیعه گری=شاخه ای از خدا باوری که مدعیست از موضوع مهمی مثل اخلاقیات تا نحوه رفتن به دستشویی و خوردن و عشقبازی و حل مشکلات اجتماعی و... را در خود دارد.(به قول اخوان الامسلمین اسلام تنها راه حل تمام مسائل است)
      بعبارت دیگر بیخدایی=اندیشیدن بدون فرض وجود یک دیکتاتور دیوانه آسمانی،یعنی آزادی درباره فهم اخلاقیات و مکتب اخلاقی و نحوه دستشویی رفتن،خوردن عشقبازی و...
      بعبارت دیگه میتوان بیخدا بود و بی اخلاق بود ولی هر بیخدایی بی اخلاق نیست.همانطور که میتوان بیخدا بود و گیاهخوار بود یا نبود.
      راه تضمین امنیت اجتماعی قانون است،نه ترساندن از یهوه برای تضمین رفتار قرون وسطایی.
      نکته مورد نظر ما=لازمه فهم اخلاق آزادی بحث و اندیشه است.یعنی اخلاق در یک کتاب نمیگنجد.اگر کسی بیاید بگوید که اخلاق از نظر من یعنی در آوردن چشم راست هر کسی که میبینم و این تمام اخلاقیات است چرا که کتاب مقدس من اینگونه گفته.یا مانند مسلمانان تا حد مرگ سنگ زدن به انسانی بخاطر رابطه جنسی را عملی اخلاقی بداند چون پیامبرش چنین عمل کرده.این یعنی آنچه که نامش را اخلاقیات میگذارد در واقع ربطی به اخلاقیات ندارد.و تضمین کردن یا نکردن آن هم فرقی نمیکند.
      من ترجیخ میدهم در یک قبیله دور افتاده در آمازون باشم که مکتب اخلاقی ندارد ولی حس انساندوستی فرگشتی دارد تا بین یک مشت حزب اللهی یا وهابی که فکر میکند اخلاقیات را در یک کتاب از 1400 سال پیش پیش خود یکجا دارد و حق دارند مخالفان را بکشند.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    2. یک کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (09-13-2011)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •