گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
خب این هم بنمایه نمیخواهد. تا جاییکه من میدانم فر- چهره‌یِ دگرسته‌یِ فرا- است که امروز بیشتر چم فراوانی میدهد و همتراز پُر است.

پُر = چنتادین
فَر = هوتادین

برای نمونه:

فر+سودن = فرسودن: فراوان سودن
پُر+خوردن = پُرخوردن: بسیار خوردن

فَر+گشتن = فرگشتن: فراوان گشتن
پُر+کردن = انباشتن, آکندن

واژه‌هایِ دیگر:

هوده = حق
بیهوده = ناحق
فرهوده —> فرهود = حقیقت

فر+هُنودن —> فرنودن: آنچه فراوان می‌هُناید, استدلال
...

بیشتر:
پارسیگر
مهربد جان، دهخدا این طور معنی کرده:
فر. [ ف َ / ف ِ ] (پیشوند) پیشوند است بمعنی پیش ، جلو، بسوی جلو، و غیره ، چنانکه در کلمات فرخجسته ، فرسوده ، فرمان . در پارسی باستان و اوستا: فْرَ ۞ ، ارمنی : هْرَ ۞ ، هندی باستان : پْرَ ۞ . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).

به معنی فرا،به پیش،به جلو.

می خواهم بدانم که آشوری که چنین واژه ای را پیشنهاد کرده،همین مد نظر اش بوده یا خیر.