
نوشته اصلی از سوی
مزدك بامداد
این همان است که در پیام خود گوشزد کردیم. ( در نمونه پرتاب الکترون به دو شکاف)
قانون و بایستگی مادی[١] در پدیده هایی، باید در نگاه کلان نگریسته شود. برای نمونه
همان انداختن سکه، در هر یک بار ، نمیدانیم شیر یا شمار است، ولی میدانیم که اگر
بارهای بیشمار یک سکه را بیندازیم، یک الگوی گرایندی[٢] ( همان ۵۰%-۵۰%) کم کم
بدست خواهد آمد و هرچه بیشتر بیندازیم، آمار به مرز های ۵۰%-۵۰% نزدیک تر و
بازهم نزدیک تر میشود=قانون . یا نمونه ی دیگر: یکی از سرما خوردگی میمیرد و یکی
زیر ماشین میرود و یکی بیماری گـِشی و یا چنگار[٣] میگیرد و دیگری را تیرباران میکنند:
همه ی این ها که بختکی و شانسی مینماید، روی هم یک قانون کلان را بدست
میدهد و آن هم انیکه هرکسی باید سرانجام بمیرد. در بستر کوانتومی نیز از آنجا که
خود "دیدن" میتواند رفتار ریزگان[٤] را دگرگون نماید، مرزی برای پیش بینی رفتار
ریزگان در این ریز ترین تراز[٥] مادی، برای هر یکدانه رویداد کشیده شده است ولی
انبوه ی رویداد ها برروی هم، الگوی قانون مادی را بدست میدهند. پس این یک
برداشت نادرست ولی گسترده است که گویا، دانش کوانتوم و پیش بینی ناپذیری
رفتار ریزگان در هر یک تک رویداد، بایندگی[٦] و دترمینیسم را زیر پرسش میبرد.
به وارونه، دانش کوانتوم، نشان میدهد که گریز از قانون مادی شدنی نیست!