• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 226

    جُستار: پرسش و پاسخ‌های فلسفی/دانشیک با مزدک بامداد

    Threaded View

    1. #11
      سخنور دوم
      Points: 10,544, Level: 68
      Level completed: 24%, Points required for next Level: 306
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      m@hdi آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2013
      نوشته ها
      537
      جُستارها
      88
      امتیازها
      10,544
      رنک
      68
      Post Thanks / Like
      سپاس
      610
      از ایشان 669 بار در 345 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد نمایش پست ها
      انگیزه مندی، برترین قانون ماده است. هیچ پدیده و هیچ جنبشی در جهان ماده نیست
      که پیرو قانون مادی[١] و فیزیکی و کوانتومی " برهمکنش[٢] ریزگان[٣]" نباشد. هر جا که
      نیروی گرانش[٤] هست، سیب بر روی زمین میافتد. هرگز دیده نشده که سیب از درخت
      کنده شده و به راهی دیگر برود.، چرا؟ چون قانون برهمکشی گراویتون ها همواره
      یکسان و همواره نیز پیامد آن یکسان است. برای همین شما میتوانید ١۰۰% بگویید
      که آب نه تنها در شهر شما، بساکه[٥] در هر شهر دیگری در ١۰۰ درجه به جوش[٦] میاید
      ( با یک خورده دگرسانی[٧] به انگیزه ی فشار هوا و بلندا[٨] از تراز[٩] دریا و ..). به این
      میگویند "قانونمندی ماده".هتّا برخی پدیده های کوانتومی و گرایندی[١٠] که دلبخواهی
      به نگر میایند، در واپسین نگاه ، پیرو قانون آماری و گرایندی هستند، مانند تاس
      انداختن و یا آزمایش کوانتومی پرتاب الکترون به دو شکاف، که در نگاه نخست،
      هربار شماره ی دیگری میاید و الکترون به جای دیگری میخورد ولی در نگاه کلان
      به همه ی این چیزهای شانسی برروی هم، میتوان قانون گرایندی را در آن دید.
      شایندگی[١١] و آزادی در گزینش، تنها آنگاه راستین میبود که مغز ما میتوانست از این
      قانونمندی مادی بگریزد. تنها زمانی راستین میبود که گزینش و رفتار ما ، که به
      دید خودمان آزادانه میاید، در پی واکنش به کنش های بیرون از ویر[١٢] و فرمان های
      ژنتیک بجای مانده از نیاکان[١٣] ما در ویر ما، انجام نمیشد. ما ها، تنها اینگونه میسهیم[١٤]
      که آزادی گزینش راستین داریم، بویژه آنگاه که نیروهای بازدانده و نیروهای راننده،
      با هم برابر میشوند. بگذارید با چند نمونه سخن خود را روشن تر کنم. بینگارید که
      شما بسیار گرسنه هستید و تنها جاییکه در آن خوراک[١٥] هست، نانوایی کوچه ی بهمان
      است. پس شما اینجا گزینشی ندارید و از آنجا که دستور نامه ی ژنتیک به شما میگوید:
      "باید بکوشید که زنده بمانید"، به ناچار میروید آن نانوایی و خود را با ان نان سیر میکنید.
      در این نمونه که گفتیم، شما کمترین تراز آزادی خواست[١٦] و کمترین زینه[١٧] ی شایندگی را
      می آروینید[١٨]. در یک نمونه ی دیگر، شما در یک رستوران هستید و در فهرست خورشت
      ها، میان چلوکباب چنجه و چلوکباب برگ و .. دودل هستید و سرانجام یکی را بر میگزینید.
      در اینجا شما سهش[١٩] آزدی گزینش بیشتری را دارید ولی درپایه و واده، بازهم مغز شما
      در پی فرایندی مادی[١] که در آن، کوچکترین پراسنج[٢٠] ها، مایه[٢١] ی گزنیش شده اند
      ( مانند اینکه یادتان آمده که کباب چنجه ی بار پیش کمی بوی چربی میداد) ، گزینش خود
      را انجام داده است. بزبان دیگر، مغز شما یک دستگاه داده پرداز ( مانند رایانه) بیش
      نیست که در آن، داده های اندر میشوند (input ) و مغز که یک رایانه با سامانه[٢٢] ی
      توره[٢٣] ی نورونی است، با دستور نامه های ویری[٢٤] ژنتیک که در درون آن جایگیر
      هستند ( mental directives ) پس از داده پردازی، یک برونداد ( output ) بدست
      میدهد که همان واکنش ها و گزینش های ما هستند. همه ی این کار داده پردازی
      نورونی هم پیرو قانون کوانتومی و برهمکنشی[٢] ریزگان[٣] میباشد. پس چیزی به نام
      "من" که رها از قانون برهمکنشی ریزگان، رها از دستور های ویری، رها از کنشهای
      برون-ویری و رها از سامه[٢٥] های زیستبوم[٢٦]، رها از فرهنگ و آموزش و پرورش، ...
      باشد ، هستی ندارد. "من" تنها در بستر "همه چیز" و همه ی جهان مادی پدید
      آمده و از اینروپدیده ای مادی و پیرو قانون ماده است. ما و "من" تنها میتوانیم
      چینش ریزگان مادی را دگرگون بکنیم ولی نمیتوانیم قانون ماده را دگرگون کنیم.
      میتوانیم الکترون هارا از الف به ب بفرستیم، ولی نمیتوانیم کاری کنیم که الکترون
      گاهی تنمایه[٢٧] ای دیگر و گاهی بار کهربایی[٢٨] دیگری داشته باشد. پس ما ناچار از
      پیروی از این دگرگونی ناپذیری الکترون و قانون های برهمکنشی آن هستیم و هستی
      و زندگی و گزینش های مان بر روی این پایه های ساده ( قانون های برهمکنشی
      کوانتمی ریزگان ) ساخته شده و ما نمیتوانیم هرگز از این پایه و ستون های هستی
      آزاد و رها باشیم، همچنان که کارد هرگز نمیتواند دسته ی خود را ببرد.
      اینکه در فیزیک کوانتمی میگویند برخی چیزها ذاتا غیر قابل پیش بینی هست منظور چیست و آیا این خود جبری بودن همه چیز در عالم را زیر سوال نمیبرد؟

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از m@hdi گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (01-19-2014)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 2 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 2 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •