• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 150

    جُستار: فلسفه چیست؟

    Threaded View

    1. #8
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      هنگامی که در یک دانش تجربی دستاورد های جدیدی حاصل می شود؛ خود به خود، آگاهی ما هم از جهت معنایی نسبت به واقعیت های آن دانش
      افزایش می یابد.
      همانطور که پیشتر گفتم، آگاهی الزاما شناخت نیست! اما فرض کنیم ما از چیزی شناخت یا دانش داریم. سخن این است که معنایی که هر چیز برای ما دارد تحلیلِ آن را به ما مربوط می‌کند و همین سبب می‌شود که معنا ماهیتی پویا یا بهتر بگوییم غیرقطعی داشته باشد. یک مثال خیلی ابتدایی و ساده :فرض کنید من می‌گویم که سردرد دارم. پزشک به من می‌گوید، تب که نداری، فشار خونت میزان است و کلا شرایط جسمی شما میزان است. من اما پافشاری می‌کنم که خیر، سرِ من درد می‌کند! تعریف دکتر از سردرد کاملا مشخص است(چیستی‌اش) و بر اساس آن تعریف سردرد داشتن نشانه‌ها و مصادیقی دارد که در صورت فقدان‌شان، سردردی نیز وجود ندارد. اما دکتر هرگز نمی‌تواند بگوید که من دروغ می‌گویم. چرا؟
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (12-16-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •