• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 57

    جُستار: هیچ‌گرایی - Nihilism

    Threaded View

    1. #36
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      از جایگاه نقادی فلسفی آبزورد-نیهیلیسم، بیش از هر چیز نتیجه‌گیری‌های نادرست از فرض‌های ظاهرا بدیهی، نقطه‌ی تازش من هستند. پرسشی که آبزورد پیش روی هستی و ما می‌نهد در واقع چیزی جز یک کج‌راهه نیست: «من چرا هستم؟» و این پرسشی‌ست که قرار است ماهیت وجودی‌ در طول آن تببین شود. اما این پرسشی سراسر نادرست و بی‌ربط است، چرا که نبودنِ دلیل برای وجودِ من هرگز توجیهی برای نبودن من نخواهد بود! و درستی تعریف وجود از منظر من را (آنطور که کامو از همگان می‌طلبد) کجا باید آزمود؟ کجا بی‌ارزشی وجود من بیرون از تعاریف، محاسبات و سنجه‌های خطاپذیر من آزموده می‌شوند که اینچنین(کاموییستی؟!) باید بدان پایبند باشم؟

      وجود و هستی من برخلاف کامو که در بدیهی بودن‌ش شکی ندارد، تابعی بی کم و کاست از ارده‌ی موجود و هستنده‌ی مُدرک نیستند. اختیار من برای نبودن هرگز تام نیست و من همیشه در شرایطی تعریف می‌شوم که خود نقشی جزئی در آن دارم. تقلیل تمام اینها به نوعی جهان‌بینی کودکانه و سطحی که در آن وجود ماهیتی تحلیلی می‌یابد و شما را در برابر پرسش‌هایی قرار می‌دهند که قرار نیست پاسخی برایشان باشد و بازی از پیش باخت است، اولین دلیلی‌ست که مرا از این فلسفه‌ی تاریک دلزده کرد.

      در اینکه در این جهان، ارزشها بیش از آنکه منبعث از ما باشند(اولیه باشند)، از تبعاتِ ما هستند(ثانویه هستند)، شکی نیست (هست؟)، اما ارزش بی‌ارزشی، خود هنوز موضوعی قابل بحث است!
      Russell این را پسندید.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (12-11-2013),undead_knight (12-11-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 38
      واپسین پیک: 07-10-2015, 04:13 PM

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •