• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 46

    جُستار: فرد

    Threaded View

    1. #17
      سخنور یکم
      Points: 5,769, Level: 49
      Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      کوشا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      742
      جُستارها
      7
      امتیازها
      5,769
      رنک
      49
      Post Thanks / Like
      سپاس
      10
      از ایشان 202 بار در 171 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      8 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی r.daramroei نمایش پست ها
      ؟؟ اولا مگر ما از یک انسان خاص سخن میگوئیم؟ دوما منظور از عقل صرف چیست و چرا اینجا آمده ؟
      1-تک تک انسانها موضوع سخن هستند، هر جهانبینی که حتی یک انسان را نادیده بگیرد مردود است.
      2-اشتباه لپی کرده اید، گفته ام که از عقل، صرفنظر شود.

      دنبال پاسخ این سؤال میگردیم ک فرد چیست و آیا وجود دارد؟ شما باید مشخصا اعلام کنید از چه ادعائی دفاع میکنید و فرد وجود دارد یا نه.
      فرد یعنی چه؟ یعنی شخص، یعنی آنچه مقابل زوج قرار می گیرد؟ و یا منظور یکی بودن هستی است؟
      مدعا این است که هستی یکپارچه از یک جنس است و ترکیب در آن راه ندارد؛ ترکیب های قابل مشاهده اعتبار صرف بوده و واقعیتی ندارند.
      و پس از آن میپردازیم ب این ک این پاسخ مستلزم پذیرش کدام جهان بینی است و آن بینش هستی را چگونه توضیح میدهد. ب سؤالات برخاسته از بینش خود چه پاسخی خاهد داد.
      جواب اینها تا حدی در پست قبلی داده شد.
      موضوع بقا ک من مطرح کردم نه بقای مورد نظر انسان بعنوان یک موجود زنده (یا انسان با هر تعریفی) است، ک بقا بعنوان ماهیت ماده است. این ک ماده نابود نمیشود و از شکلی ب شکل دیگر در می آید معنی بقای مورد نظر در اینجاست.
      مگر شکی در این نوع بقاء وجود دارد؟ اشاره شد که فرد بوده، هست و خواهد بود؛ دیگر تنها چند صباحی با تکیه بر فرد خودنمایی می کند.
      من با این نظر شما مخالفم اما حکم خود را پس از استدلال شما بیان میکنم. اگر موافق هستید مابقی پستها را نادیده بگیرید و نتیجه گیری را ب بعد از تشریح کامل مطلب فوق موکول کنیم. لطفا منظورتان از «انسان» را مشخص کنید و بگوئید چرا گریزی جز خدا ندارد.
      فکر کنم اگر منشاء ارزشمندی انسان معلوم شود مشکل حل می شود؛ چرا کشته شدن که نه حتی زجر روحی و جسمی انسانی ما را آزرده می کند اما در مقابل کشتار روزانه میلیونها راس گاو و گوسفند و خوک و .... نه تنها کاملا بی تفاوت که خوشحال هم هستیم و قابلمه حاوی گوشت آنها را با ولع به دستگاه هاضمه می سپاریم؟
      آیا این صرف همدردی با همجنس است که گاهی در حیوانات هم دیده می شود یا چیز دیگری است؟
      اگر این است که ارزش صحبت و جر و بحث ندارد اما اگر چیز دیگری است که به نظر من چیز دیگری است، این ارزشمندی نمی تواند صرف اعتباری باشد که انسان خود برای خود تراشیده است چرا که در این صورت نیز ارزشی ندارد پس ناچارا این مدال باید از طرف دیگری به انسان داده شده باشد و این دیگری جز خدا نمی تواند باشد.

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از کوشا گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (10-11-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •