سفسطه سخن نادرستی است كه به ظاهر درست نمایانده میشود تا به جای سخن درست به خورد دیگران داده شود. برای تشخیص نادرست بودن سخن نیازی به دانستن دسته بندی های سفسطه نیست. دسته بندی سفسطه ها برای نظم بندی فكری افراد است تا بهتر بتوانند نادرستی ها را تشخیص دهند. بنابراین اینكه اگر فردی فهرست انواع سفسطه ها را نداند یا از حفظ نباشد، لابد قادر به تشخیص نادرستی سخنی نمیباشد، خود یك سفسطه ی بزرگ میباشد!
مستقبل و آینده هردو یك مفهوم را دارند. در ایران هم آینده كاربرد بسیار بیشتری دارد تا مستقبل. همینطور است گذشته در مقابل ماضی. بنابراین با جایگزینی لغتی به جای لغت دیگر شما هیچ كمكی به درك مفهوم كلمه نكرده اید. تنها شكل آن را عوض نموده اید. دستور زبان اما نیاز به درك مفهومی و ساختاری دارد و تغییر شكل ظاهری لغات هیچ تاثیری بر درك و یاد گرفتن آن ندارد. حضور اساتید ادبیات بسیار معتبر ایرانی كه به یقین دستور زبان را بهتر از من و شما میدانند و پارسیك هم نمینویسند، دلیل خوبی است برای اینكه مشخص شود دانستن دستور زبان فارسی و پارسیك نوشتن هیچ ارتباطی با هم ندارند. مگر اینكه مدعی شوید دستور زبان پارسیك با فارسی رایج ما تفاوت بنیادین دارد كه آن بحث دیگری را به میان میكشد!
لازم نیست درمورد چیزی كه نمیدانیم اظهار نظر كنیم تا بعد برای دانا نشان دادن خود مجبور به حمله ی شخصی به فرد دیگری شده و درك دستوری وی را به زیر سوال ببریم
مثالهایتان بیشمار نیست. این یك سفسطه!
مثالهایی كه زده اید قیاس مع الفارغند. این 2 سفسطه!
دختر و خاكی در فارسی رایج ما مورد استفاده قرار میگیرند و نیازی به پارسیكی شدن! ندارند. اسپاش هم كلمه ی جدید الاختراعی است كه شما میخواهید وارد فارسی كنید و در فارسی سابقه ی وجودی نداشته! اسپاش
همین ریشه های مشترك در بین بسیاری از زبانهای دیگر از جمله مثلا عربی و آلمانی هم ممكن است وجود داشته باشد. این علت مناسبی نیست تا رسم الخط این زبانها را به هم تبدیل كنیم یا واژه های قدیمی رایج را با واژه های ساخته شده از روی زبانهای دیگر جایگزین كنیم. این هم سفسطه ی سوم!
كاری را كه خودتان در پارسیك انجام میدهید را با كاری كه فرهنگستان زبان و ادب پارسی انجام میدهد اصلا مقایسه نكنید. فرهنگستان تشكیل شده از گروهی ادیب و دانشمند شناخته شده كه در زمینه ی جایگزینی لغات، دانش و تجربه دارند. با تعدادی اعضا و مدیران یك سایت كه نه هویت مشخصی دارند نه كسی از سطح سواد و تجربه ی آنها خبر دارد، تفاوت ماهوی دارند. ضمن اینكه آنها عرب ستیز هم نیستند ولی به نظر من عرب پرست هم نیستند!
تازه در موفقیت فرهنگستان (علیرغم در اختیار داشتن همه ی اختیارات دولتی و رسانه ای)، در این زمینه از ماموریتش جای بحث بسیار است. فرهنگستان سالهاست كه میخواهد رایانه را جایگزین كامپیوتر كند و هنوز بیشتر ایرانیان از كامپیوتر استفاده میكنند! یا همین اس ام اس، بر خلاف آنچه شما میفرمایید پیامك در بین ایرانیان رایج نشده است، بلكه این روزها مردم و بویژه جوانان به پیامك میگویند اس!
عوامل موثر دیگری برای رایج شدن یا نشدن یك واژه ی جایگزین وجود دارند. بگذریم كه من تصور نمیكنم فعالیت تیم پارسیك در حال حاضر توجهی به رایج شدن واژه های جایگزین داشته باشد.
وقتی میگویید مخاطب شما من نبوده ام، من به ناچار باید قبول كنم. ولی در جایی كه تنها من و مهربد بحث میكنیم، قبول آن دشوار است!
آشنایی بیشتر با فرهنگ و تاریخ ایرانی لزومی به دگرگونی زبان رایج ندارد. بلكه از طریق معرفی درست و كافی این فرهنگ و تاریخ به مردم میسر میشود. شما فكر میكنید آشنایی مردم با فردوسی و شاهنامه از طریق مطالعه ی شاهنامه توسط مردم انجام شده؟ به شما قول میدهم بیش از 90 درصد مردم ایران شاهنامه را نخوانده اند و اصولا توانایی خواندن چنین كتابی را نداشته اند. ولی همین افراد به خوبی با رستم و سهراب و افراسیاب و ... و داستانهای شاهنامه، از طریق شنیدن این داستانها، یا خواندن كتابهایی كه این داستانها را به زبان ساده شرح داده اند، آشنا میباشند و به خوبی هم تحت تاثیر حس ملی گرایی كه این داستانهای حماسی القا میكنند، قرار دارند.
توریستها هم برای آمدن به ایران اصلا متوجه این نخواهند شد كه زبان این كشور پارسیكی شده یا همان فارسی-عربی سابق است! توریستها برای رفتن به كشوری نیازمند امنیت و تسهیلات میباشند. شما رسم الخط را فرنگی كنید ولی آبجو خوردن آزاد نباشد، تعداد توریستهایی كه به ایران خواهند آمد تفاوتی نخواهد كرد. ضمن اینكه توریستی كه به ایران می آید به بروشورها و كتابهایی كه به زبان خودش در كشور خودش وجود دارد مراجعه خواهد كرد. موثرتر از از رسم الخط، گسترش شناساندن ایران به خارجی ها از طریق ارائه ی مطالب متعدد به زبان خودشان است.
اینكه سالهای بیشتری از تاریخ ایران در قبل از اسلام سپری شده یا بعد از آن، چندان مهم نیست. مهم این است كه غالب مستندات تاریخی كشورمان مربوط به بعد از اسلام است و تاریخ قبل از اسلاممان در هاله ای از افسانه پیچیده شده. واقعیت این است كه مردم ایرانی هویتی ایرانی-اسلامی دارند.
شما اگر بخواهید همین تاریخ و فرهنگ قبل از اسلام را به این ملت بشناسانید هم از طریق نوشتارهای عجیب و غریب پارسیك موفق نخواهید شد!
البته تركها در آلمان فراوانند و شما حتما موقعیت برخورد با آنها را به وفور داشته اید. من هم به نوبه ی خود و بخاطر شرایط زندگی ام با تركهای زیادی بوده ام. بهترین دوستان من تركیه ای هستند. با تركیه ای ها هم خانه بوده ام و زیسته ام. قبل ها كه چت میكردم بیشتر دوست داشتم كه با تركیه ای ها چت كنم! بنابراین شناخت نسبتا خوبی از تركها دارم.
تركها بخاطر اینكه نمیتوانند رسم الخط عربی-فارسی را بخوانند، نمیتوانند با فرهنگ گذشته ی خود ارتباط چندانی برقرار كنند. این ربطی به شناخت ما از تركها ندارد و یك نتیجه گیری منطقی است. به اماكن قدیمی تركیه كه بروید، در هرجا نقاشی های حاوی نوشته یا خوش نویسی هایی میبینید كه در آنها از رسم الخط و حتی زبان عربی یا فارسی استفاده شده.
طبیعی است كه فرد تركی كه نمیتواند این نوشته ها را بخواند نمیتواند رابطه ی حسی واقعی با این مظاهر هنری تاریخ كشورش برقرار كند. اینها فرهنگ یك كشورند كه با تغییر رسم الخط تركها از آن محروم شده اند.
چنانچه رسم الخط فارسی هم عوض شود، از آنجا كه قسمت عمده ی فرهنگ تاریخی ما نوشتاری و ادبی است، این گسیختگی فرهنگی بسیار بیشتر در ایران نمود خواهد یافت و این با آنچه كه شما در پی دستیابی به آن هستید در تناقض است.
عدد نویسی هم بخاطر توجه به همین جنبه های دانشی در ایران از چپ به راست تعیین شد. ولی من تصور نمیكنم از چپ به راست نوشتن خیلی دلیل مناسبی برای تغییر رسم الخط باشد. ما توانسته ایم اینگونه تطابق ها را برای رسم الخط كشورمان بوجود بیاوریم. ایران تنها كشوری نیست كه از راست به چپ مینویسد و غربیها هم پذیرفته اند تا تكنولوژیشان را طوری تنظیم بكنند تا با این نوع زبانهای نوشتاری سازگاری داشته باشند.
ایرانی ها اكثرا با الفبای لاتین آشنا هستند و در كاربردشان از این حروف مشكلی ندارند كه حالا بخواهیم این مشكل نداشته را جوری حل كنیم كه دهها و صدها مشكل دیگر حاصل آن شود!
مگر ما قاطی كرده ایم؟ قاطی شده است دیگر! حالا باید بیاییم یكسری لغات دیگر را قاطی آن كنیم كه بشود قاطی پاتی؟!
زبان شناسان زیادی این ادعای شما را قبول ندارند.
یعنی میفرمایید با رواج پارسیك ما به انگلیسی بی نیاز خواهیم شد؟؟!
نمیبایست به شما چنین حملات شخصی را انجام میدادم و بابت آن پوزش میطلبم.
ولی عربی علاوه بر زبان بودن، مشخصه ی نژادی هم هست. پس بله میتوان تنفر از عربی را در زمره ی نژاد پرستی قرار داد.
سفسطه. صحبت سر جایگزینی واژه های عربی بود نه تغییر رسم الخط!
شما هم مانند من و بقیه برای دقت در گفتارتان قطعا نیازمند مراجعه به منابع و مراجع هستید. ولی نیازمند از بر كردن آنها نیستیم. مطمئن باشید در این زمینه بارها به منابع و مراجع مراجعه كرده ام و به همین خاطر به سادگی میتوانم سفسطه ی سخن دیگران را دریابم.