من تعریفِ سامانِ گرامی را با قدری دگرگونی میپذیرم: فلسفه نوعی اندیشیدنِ روشمند است که در آن کوششِ شخصِ اندیشهگر بر این است که نخست پرسشهایی شفاف و درست بسازد، سپس آنها را با پرداختن به تمامِ جنبههای اساسیِِشان و با دوریجویی از آفاتِ درستاندیشی پاسخ بگوید و همینطور تا حل کاملِ مساله پیش رود.
مقصودتان از پرسش هایی درست؛ به کاربردن "منطق" در گرو درستی پرسش های فلسفی و فلسفیدن می باشد؟!
به نگرم نیکوتر می نماید؛ اگر توضیح بیشتری پیرامون درست اندیشیدن بدهید.