من در سخن خود ستیز درونی نمیبینم.
به روشنی گفتم که همچنان که ادمها در نگاه کلان، همانند هم هستند، دو دست و دو پا و یک سر و .. دارند، در ریزه کاری ها کمتر همسان هم بوده و از جایی به جایی دیگر دگرگونه اند، مانند سیاهی پوست در آفریکا و سفیدی ان در اروپا. پس یک تراز از همریشگی و همسانی را میتوان در پندار ها و خواب ها و ... چشم داشت. دگرسانی ها ( تفاوت ها) ، همچنان که گفتیم، از بستر فرهنگی و زیستبومی و بر میخیزند، یکی را عیسی و دیگری را ابوالفضل در خواب یاری میکند ...
•ساختار مغز آدمیان هم کمابیش یکسان است و جای شگفتی نیست که پندار های پایه ای آنان هم در این هنگام "مرگ" یکسان باشد،