به هر روی اینها هم اخلاقیات بسته[1] شکستهیِ شما هستند که برگرفتهیِ همان تکنولوژی میباشند: بیایید دانشمندان و تکنسینها (گسترندگان تکنولوژی!) را هم از زمین بیرون بفرستیم که اگر خدایِ ناکرده[2] زندگی در خودِ زمین براه تکنولوژیِ نازنین نابود شد, اینها بتوانند دوباره از نو تکنولوژی را بگسترانند[3].
سپس اینکه, گفتیم اینها تنها رویاپردازی هستند. شما میگویید تکنولوژی میتواند بهمان کار را بکند و بخشی از بشریت را هم در کنار نابودی اش نجات دهد, بسیار خوب, ولی کو؟ کجا دارند این کار را میکنند؟ چگونه دارند این کار را میکنند؟ چه کسی دارد میکند؟ کِی به پایان خواهد رسید؟ چه کسی بجز این دانشمندان و تکنسینها شانس نجات خواهد داشت؟
شما در جایگاه یک آدم, تنها میتوانید در یک گروه "کوچک" تاثیر[4] گذار باشید (همانچیزیکه آدمی در بستر آن فرگشته[5]: تیرههایِ کوچک و اندکشمار) و به آن "راستا"دهید, ولی در یک همبود[6] چند میلیارد تنه ارزش شما تنها یک ارزن از 0 بالاتر است.
اینکه چه میشود را شما یا راهکارهای شما یا خرد شما نیستند که راستا میدهند, آنچه میشود آن چیزی است که باید شود و بس: «بایستگیهایِ» تکنولوژیک راستادهندگانِ آغازین و پایانیک میباشند.
این هم سخنی 'فرگشتپرستانه' است که بگوییم فرگشت (= سرنوشت) ما این بوده که به اینجا برسیم و پس جایِ نگرانیِ چندانی[7] نیست.
فرگشت هم میلیونها سال دایناسورها را پدید آورد و چند میلیون سال بیشتر هم آنها را فرگرداند[8] و سرانجام نیز همه را نابود کرد.
«بازگرداندن ساعت به عقب» هم شدنی است: انقلاب و دوراندازیِ تکنولوژی.
روشن است که میشود, ولی در کنارِ آن بیشمار چیز دیگر هم میشوند که شدنهایِ برخی از آنها شدنهایِ برخی از اینها را میپوچاند.
زمانیکه میگوییم «اگر همه چیز شایند[9] بود, پس هیچ چیز شایند نخواهد بود (if everything was possible, then nothing will be possible», بسادگی یعنی همین.
اکنون که ما از این ویژگیهایِ تکنولوژی آگاهیم[10]؟
پیش از همه, این "ما" کیست؟
سپس, این "ما" پس از آگاهش به اینها, چه کاری میتواند بکند؟
شما در جایگاه onali اکنون که اینها را دانستید میخواهید چگونه با آگاهاندن[11] دیگران چیزی را هتا اندکی بدگرانید[12]؟
براستی میاندیشید یک تنه — یا یک هزار تنه — میتوانید به سیستم تکنولوژیک غولپیکری که میلیاردها تن آن را دربست پذیرفتهاند و کوچکترین شکی به آن ندارند کاری کرده و آنرا راستادهید؟
زمانیکه میگوییم «انقلاب و برگشت به دوران نخستینی[13]» کار میکند برای این است که «ویراندن» همیشه چندین بـُرزرایه[14] آسانتر
از «ساختن» است: شما میتوانید سیستم تکنولوژیک را با کوشش متمرکز و کمی شانس نابود کنید, ولی بی کوچکترین شکی, هرگز نمیتوانید آنرا راستادهید.
برای اینکه به ژرفایِ[15] خودفریبی اتان نیز بهتر پی ببرید: ایران زادگانی[16] نزدیک به ٧٠ میلیون دارد. بگوییم بیشترِ
مردم ایران گرفتار زندگی روزاروز[17] و نان در آوردن و گرسنه نماندن اشان هستند, ولی میتوانیم با دلپُری[18] بگوییم آن دستهای که
به iPhone و Apple و این چیزهای لوکس میاندیشند دیگر این گرفتاریها را تا اندازهیِ بسیار بالایی در زندگی اشان ندارند, درسته؟
درسد آگاهی مردم به بدیهایِ تکنولوژی, در برابری خوبیهایِ آن؟
پدیرهیِ[19]
----
1. ^ Bast || بست: سد Ϣiki-En, Ϣiki-De, ϢDict-Pâ, Ϣiki-Pâ, Dehxodâ dam Talsperre
2. ^ â+kardan::Âkardan || آکردن: کار را به مانند پیش کردن MacKenzie to undo
3. ^ Gostar Ânidan <— Gostarândan
4. ^ hanây+eš::Hanâyeš || تاثیر: تاثیر Ϣiki-En efficacy
5. ^ far+gaštan::Fargaštan || فرگشتن: بسیار گشتن; دگرستن; فراگشتن; تکامل یافتن www.thefreedictionary.com to evolve
6. ^ ham+bud::Hambud || همبود: اجتماع Ϣiki-En society
7. ^ candân+idan::Candânidan || چندانیدن: ضرب کردن Ϣiki-En, Ϣiki-De to multiply multiplizieren
8. ^ Fargardânidan || فرگردانیدن: به فرگشت واداشتن TFD, Ϣiki-En to evolve
9. ^ šây+and::Šâyand || شایند: امکان Ϣiki-En possible
10. ^ âgâh+idan::Âgâhidan || آگاهیدن: آگاه شدن Dehxodâ to be informed
11. ^ âgâh+ândan::Âgâhândan
12. ^ Degarânidan <— Degarândan || دگرانیدن: تغییر دادن to change
13. ^ noxost+in+i::Noxostini || نخستینی: بدوی Ϣiki-En primitive
14. ^ borz+râye::Borzrâye || برزرایه: مرتبه بزرگی ⚕Heydari, Ϣiki-En order of magnitude Größenordnung
15. ^ žarf+â::Žarfâ || ژرفا: ژرفیِ یک چیز profundity
16. ^ zâd+eg+ân::Zâdegân || زادگان: جمعیت Ϣiki-En population
17. ^ ruz+â+ruz::Ruzâruz || روزاروز: روزمرّه Ϣiki-En, Dehxodâ quotidian
18. ^ Delpor || دلپر: مطمئن Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-En certain; assured; confident
19. ^ Padire || پدیره: در برابر; رویارو; روبرو MacKenzie, Ϣiki-En against