البته این نگاه دیگر خیلی بدبینانه است. من تصور میکنم اسلامِ سیاسی یکبار باید در تمامِ کشورها به اجرا درآید تا آن کشور نسبت به آن واکسینه شود. در مصر مبارک رفت و مرسی آمد، اما پس از یکسال 25 میلیون امضاء علیه او جمعآوری شد. اخوانالمسلمین هم به خوبی میداند که رفتنِ مرسی به معنای شکستِ اسلامِ سیاسی است. در ترکیه هم روندی مشابه مشاهده میشود. در ایران هم بیگمان با رفتنِ جمهوری اسلامی، نسخهی اسلام برای همیشه پیچیده خواهد شد. هماکنون نیز در جامعه میل برای تغییر ایدئولوژی سیاسیِ حکومت به وضوح دیده میشود.
به نظرِ من از هر راهی که میشود باید اسلام را به عقب راند.حال میخواهد ماستمالیهای از نوعِ سروش باشد خواه دیاسلامیزاسیون! به هر رو باید تمامِ راهها همزمان پیموده شود. انچا که با یک مسلمانِ رادیکال یا سنتی روبرو هستیم، باید در راستای تلطیفِ افکار و عقایدش بکوشیم و آنجا که با یک مسلمان مدرن، باید برای نامسلمان کردنش! به نظرِ من رواجِ تفکرِ سکولاریسم از رواجِ نامسلمانی بسیار کارسازتر و تاثیرگذارتر است؛ به ویژه که نمونه های موفقی چون امریکا در دسترس است!