• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 7 از 7

    جُستار: غرانیق (آیات شیطانی)

    Threaded View

    1. #1
      مدیر تالار
      Points: 220,665, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 5.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      سر گیجه !!
       
      مهربون
       
      Anarchy آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      نا کجا آباد
      نوشته ها
      5,234
      جُستارها
      57
      امتیازها
      220,665
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      32,457
      از ایشان 11,792 بار در 4,917 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      86 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)

      غرانیق (آیات شیطانی)

      غرانیق در ادبیات اسلامی اشاره به ماجرایی دارد که بر اساس برخی منابع مانند تاریخ طبری، محمد پیامبر اسلام در دوران زندگی در مکه در حال خواندن سوره نجم بود که شیطان دو آیه کوتاه در دهان وی قرار داد و سپس توسط جبرئیل از وحی نبودن این آیات و شیطانی بودن آن مطلع شد. تقریباً همگی مسلمانان سراسر قرون، این داستان را ساختگی دانسته و رد میکردند، بیشتر مسلمانان دوران معاصر تا پیش از انتشار رمان جنجالی «آیات شیطانی» در دهه ۱۹۸۰ میلادی توسط سلمان رشدی در این مورد، از این ماجرا اطلاعی نداشتند.[۱]


      پیرامون واژه

      غرانیق، جمع غرنوق یا غرنیق است. غرنوق به معنای مرغ آبی است که گردن بلندی دارد و سپید یا سیاهرنگ است، به معنای جوان سپید زیباروی نیز به کار رفته‌است. برخی غرنوق را لک‌لک، بوتیمار (غم خورک) نیز معنا کرده‌اند.[۲] از این رو این آیات را غرانیق می‌نامند که به این گمان اعراب که بت‌ها، مانند پرندگان، به آسمان عروج می‌کنند و برای پرستندگان خود شفاعت می‌نمایند، نزدیکی معنایی دارد.[۳]


      داستان

      داستان چنین است که محمد روزی در نزدیکی کعبه سورهٔ نجم را برای جمعی از قریش می‌خواند. در این سوره (آیه‌های ۱۹ و ۲۰) اشاره‌ای به سه بت معروف اعراب جاهلیت (لات، عزی و منات) هست. طبق داستان غرانیق محمد دو آیهٔ دیگر در ادامهٔ این دو آیه خوانده‌است که بعدها به عنوان اینکه این آیه‌ها را شیطان بر زبان محمد جاری ساخته‌است و محمد از ابراز آن پشیمان شده‌است از متن قرآن حذف شده‌است. متن دو آیهٔ ادعا شده چنین است:
      «تلك غرانیق العلی. فسوف شفاعتهن لترجی» معنی آن به فارسی چنین است: «ایشان مرغان بلندپروازند که بر شفاعتشان امید می‌رود». نام ماجرا از همین واژهٔ غرانیق که در متن عربی دیده می شود گرفته شده‌است. ادامهٔ ماجرا چنین است که سرانجام محمد آیهٔ سجده را خواند و مسلمانان و نامسلمانان به سجده افتادند. این رفتارها و گفتارها نوعی سازش با نامسلمانان تلقی می‌شد.
      در بعضی تفسیرها شأن نزول آیهٔ۵۲ سورهٔ حج را همین ماجرای غرانیق دانسته‌اند. در این آیه خطاب به محمد گفته می‌شود که پیغامبری پیش از تو [محمد] نفرستادیم جز آنکه چون برخواند شیطان به وی القائاتی کرد و خدا آن القائات را باطل کرد. و این را از بابت پشیمانی سترگی که محمد از برخواندن آن دو جمله احساس می‌کرده‌است، دانسته‌اند.[۴]



      رویکردها و واکنش‌ها

      ماجرای غرانیق برای مسلمین می‌تواند آزاردهنده باشد چون می‌تواند در تضاد با اصل عصمت قرار گیرد. عطاالله مهاجرانی این «قصه» را سم مهلک دانسته‌است.[۵] برخورد مسلمانان با ماجرای غرانیق که در بعضی کتاب‌های تفسیر آمده‌است چندگونه‌است. عده‌ای با توجه به این ماجرا (و پذیرفتن تلویحی یا نسبی آن) و مواردی دیگر «عصمت» را تنها در ابلاغ رسالت دانسته‌اند. گروهی دیگر از جمله شیعیان منکر این ماجرایند[۶] و به نظرشان این داستان به دلایل تاریخی و عقلی جعلی است . از جمله آیهٔ ۵۲ سورهٔ حج را که در بالا گفته آمد آیه‌ای مدنی می‌دانند.

      به گفته لغت‌نامه دهخدا داستان غرانیق از داستان‌هائی است که از طرف مخالفین اسلام ساخته شده‌است[۷] و به تفسیر بهاءالدین خرمشاهی ماجرایی است علیه قرآن و اصالت وحی[۸]. این داستان در تاریخ طبری، [۹] تفسیر طبری، [۱۰] طبقات ابن سعد[۱۱] و اسباب التنزیل واقدی با سندهای مفرد نقل شده‌است.[۱۲]
      اکثر مستشرقین این داستان را با این استدلال پذیرفته‌اند که امکان اینکه مسلمانان خودشان چنین داستانی را ابداع کنند، یا اینکه آن را از معاندان اسلام بپذیرند کم است.
      دائرةالمعارف قرآنی لایدن[۱۳] بیشتر سندهای داستان مشهور به غرانیق را منتهی به تابعین و گاه به برخی از صحابه می‌داند که از لحاظ زمان‌بندی نمی‌توان به جمع‌بندی دقیقی رسید جزآنکه داستان بصورت نسبی قدیمی است. همچنین شواهدی[۱۴] مبنی بر اینکه ممکن است این داستان در زمانی در نیمه اول قرن دوم هجری (هشتم میلادی) پدید آمده باشد، وجود دارد.[۱۵]

      در منابع

      از میان قدیمی‌ترین سیره‌های به دست رسیده، واقدی، ابن سعد و طبری این داستان را ذکر می‌کنند، اما این داستان در ابن هشام یافت نمی‌شود. این داستان تقریبا در تمام منابعی که از قرون اولیه به دست ما رسیده ذکر شده، البته در جزئیات این داستان میان این منابع اتفاق نظری وجود ندارد. اینکه آیا این داستان در قدیمی‌ترین زندگی نامه محمد مربوط به ابن اسحاق آمده بوده یا نه اختلاف نظر است (به عنوان مثال یوری روبین، شهاب احمد معتقدند که بوده و آلفرد ولش معتقد است که احتمالا نبوده). نوشته‌های بجا مانده از علمای اسلامی از قرن چهارم اسلامی به بعد بصورت شدیدی صحت تاریخی این روایت را زیر سؤال می‌برند چنانچه امروزه عموم عالمان اسلامی داستان غرانیق را ساختگی می‌دانند. استدلال‌های اصلی مسلمانان برای زیر سؤال بردن داستان، تصویری است که از محمد ترسیم شده که در آن توانایی تشخیص وحی از القائات شیطان را ندارد، عصمت پیامبران، و ضعف سلسله روات احادیث مربوط به داستان می‌باشد. اکثر اسلام‌شناسان غربی این داستان را با این استدلال پذیرفته‌اند که امکان اینکه مسلمانان خودشان چنین داستانی را ابداع کنند، یا اینکه آن را از معاندان اسلام بپذیرند کم است زیرا این داستان پیامبرشان را در وضعیت غیرمطلوبی و بدی نشان می‌دهد. استدلال آن گروه از اسلام شناسان غربی که صحت ماجرا را زیر سؤال می‌برند به شرح زیر است: جان بورتن استدلال می‌کند که مسلمانان انگیزه ابداع این داستان را داشته‌اند زیرا جهت استفاده در مباحث رایج مربوط به نوع خاصی از بحث ناسخ و منسوخ سودمند بوده‌است، و بعلاوه طبری این داستان را تنها در بخشی از تفسیرش ذکر می‌کند که مربوط به بحث ناسخ و منسوخ می‌باشد. شهاب احمد در پاسخ به استدلالی که کم احتمال بودن ابداع داستان توسط خود مسلمانان را بیان می‌کند، اینگونه استدلال می‌کند که پذیرش گسترده مسلمانان قدیمی نشان می‌دهد که از دیدگاه مسلمانان آن زمان این داستان بدیمن و شوم نبوده‌است که بخواهند در مقابل ابداع آن موضع‌گیری منفی کنند. آلفورد ولش اشاره به بخش‌هایی از داستان می‌کند که یا از نظر تاریخی کم احتمال هستند و یا مربوط به دوران زندگی محمد در مدینه (و نه مکه) هستند. بر پایه این استدلالات او نتیجه می‌گیرد که شکل حاضر داستان بخش‌هایی غیر تاریخی دارد، ولی امکان آن هست که داستان در شکل نهایی آن تحریف یافته ماجرایی باشد که حقیقت تاریخی داشته‌است.

    2. 5 کاربر برای این پست سودمند از Anarchy گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Angela (05-24-2013),Fiona (05-24-2013),kourosh_bikhoda (05-24-2013),Ouroboros (05-24-2013),sonixax (05-24-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •