
نوشته اصلی از سوی
Atefeh-B
سپاسِ فراوان مزدکِ گرامی. اما پرسشی هست که اکنون که شما را یافتیم درمیان میگذاریم. آیا پارسی نمودنِ زبان، به چیستی و کیستیِ یک فرهنگ آسیب نمیزند؟ بسیاری از سرایندگانِ گذشته یِ ایران از واژگانِ عربی برایِ سراییدنِ سود میجستند، با دگرگونیِ زبان، کسانِ بیشماری با دیوانهایِ بزرگانی همچون مولانا و حافظ بیگانه خواهند شد. راهکار چیست؟
نه، فرهنگ همانند خود آدمی در روند دگرگونی و فرگشت است. ما نمیتوانیم به چیزهایی که زمانشان گذشته و به زندگی و بهروزی ما آسیب میزنند، وفادار باشیم چون هزار سال چنین بوده. پوست تخم مرغ هم برای ٢١ نخست برای جوجه خوب است و سپس اگر نشکند، مرگ جوجه را در پی دارد. ما از فرهنگ کهن خود ، بسیار چیزهای سودبخش و زیبا داریم که چیستی و کیستی ما را بی همتا و یگانه نموده است و جهانیان مارا از ان ها باز میشناسند.
از سوی دیگر، هم اکنون نیز برای خواندن و دریافتن نوشته های ادبی کهن، نیاز به واژه نامه داریم، پس چیزی دگرگون نمیشود جز اینکه آیندگانی که در پی یادگیری ادبسار کهن ما هستند، بیشتر به واژه نامه ن مینگرند ولی کسانی که ساهنامه میخوانند، نیاز کمتری خواهند داشت. در همه ی زبانها هم چنین است، انگلیس ها هم اکنون نمیتوانند شکسپیر را درست دریابند چون زبان دگرگون شده است.
از این گذشته، این ادبسار کهن چه چیزی برای ما به ارمغان آورده جز واپسماندگی و آفتابه، ایا کسی آنهارا ،میخواند یا در کتابخانه ها خاک میخورند؟