• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 266

    جُستار: چرا و چگونه به باورهای امروز خود رسیدید؟

    Threaded View

    1. #11
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      خوب تا اینجا فقط من و جناب sonixax از اولش بچه مسلمان نبودیم!

      پدر و مادر ِ من هردو چند سالی عضو ِ حزب توده بودند و هنوز هم کمونیستهای ِ معتقدی هستند. هرگز اعتقادات مذهبی نداشتند که هیچ، مذهب ستیز(از نوع مارکسیستی آن، که بجای ِ متن مذهب، کارکرد آن را نقد می‌کند)هم بودند. توجه زیادی هم داشتند که بچه‌هایشان مبادا تحت تاثیر پروپاگاند ِ مداوم ج.ا در مدرسه و رسانه و اینها قرار بگیرند. کودکی ِ من به نحو دردناکی در حسرت شرکت در دسته‌های ِ محرم با بچه‌های ِ محل و شنیدن ِ سخنرانی‌های ِ ملال‌آور ِ پدرم درباره‌ی ِ عقایدی که خود ِ او هم به نحوی دقیق و آکادمیکی از آنها سردرنمی‌آورد سپری شد. نمی‌دانم چرا مردم ِ ما در مذهبی بودن یا نبودن تا این اندازه راه ِ افراط و تفریط را پیش می‌گیرند و نمی‌توانند با آن ارتباطی عادی و منطقی داشته باشند.

      اما عقاید ِ سیاسی ِ من بعدتر وقتی رفتم خارجه(باز هم مثل دوستمان sonixax)در آن فضای ِ پر از کتاب و منابع ِ غنی ِ علمی/پژوهشی شکل گرفت. بر اثر همان القائات ِ خانوادگی که با حجم ِ زیادی از تجربیات زندگی ِ روزمره در جامعه‌ی ِ ایران هم پشتیبانی می‌شدند من تا 17-18 سالگی برای «عدالت» ارزشی به مراتب بیشتر از «آزادی» قائل بودم(و اصلا نمی‌دانستم که چیست)، اما تجربه‌ی ِ عینی ِ زندگی در کشوری که آزادی‌های سیاسی، نشر، مطبوعات، جنسی، فردی و غیره در آن بسیار فراتر از کشور ِ خودمان رعایت می‌شود مرا اول تبدیل به یک لیبرال ِ تمام‌عیار، و بعدتر به یک آنارشیست اقتدارستیز بدل کرد. هرچند دوستان تصور بکنند که می‌توان سیستم ِ سیاسی ِ حاکم در غرب را از طریق مطالعه و برسی ِ علمی درک کرد، باز هم تجربه‌ی ِ زندگی در آن‌ها حقیقتا چیز ِ دیگری‌ست. به شما می‌آموزد که چه مایه زندگی می‌تواند بی‌شیله/پیله و آسان بگذرد. چقدر محیط ِ پیرامون در آنچه هستید و یا می‌توانستید باشید تأثیر ِ باورنکردنی و عظیمی دارد، و چقدر ما بدبختیم!
      زنده باد زندگی!

    2. 12 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (09-13-2012),Babak (01-25-2011),doubt (01-25-2011),folaani (01-20-2013),kourosh_bikhoda (01-25-2011),Mehrbod (01-26-2011),pedram1978 (12-11-2012),Reactor (01-25-2011),Russell (01-25-2011),Soheil (07-03-2013),sonixax (01-25-2011),viviyan (11-22-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 24
      واپسین پیک: 01-22-2018, 09:46 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •