• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 594

    جُستار: پدافند از حقوق مردان

    Threaded View

    1. #11
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      خیر گرامی سوراخ دعا گم نشده . دو نکته را در نظر داشته باشید تا بعد :
      فعالیت سیاسی به معنای هزینه بیشتر است . کدام گروه (خواسته یا ناخواسته) این هزینه را میپردازد؟ مردها . کدام گروه سودش را میبرند :زن و مرد.
      نکته دوم آنکه ما با نگاه تبعیض آمیز اینجا مواجه هستیم . آنهم به دوشکل کاملا شیادانه: وقتی در برابر صدها و هزاران مرد زندانی و اعدام شده ، یک زن زندانی میشود، کمپین‌ها، میتینگ‌ها ، اعلامیه و .... براه می‌افتند .از طرف دیگر همان زن به نوعی قربانی سیستم مردسالارانه جلوه داده میشود :قاضی مرد است، زندانبان مرد است، رئیس جمهور مرد است، قانون را مرد نوشته و از این دست چرندیات .
      این فرنود‌ها را باید دسته‌بندی کرد و هر زمان که به میان آمدند با کمترین انرژی و درجا بازبرد داد.

      این در مایه‌هایِ Stockholm syndrome - WiKi بود:

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros
      آنها اغلب در مواجهه با این مسائل می‌گویند «خُب اینرا مردان بر سر خودشان آورده‌اند»! اولین مشکل این حرف آنجاست که قربانیان اقتضائات طبیعی/اجتماعی را سرزنش می‌کند، یعنی چون نقش تحمیل شده از سوی طبیعت/فرهنگ برآمده از آن طبیعت را پذیرفته‌اید و احساس بی‌چارگی کرده‌اید و در مرحله‌ای خودآگاه برپاد آن بپا نخواسته‌اید، پس خودتان مسئول وضعی هستید که بر سرتان می‌رود. این نگاهی‌ست بسیار خطرناک، ما اغلب می‌بینیم که قربانیان خشونت‌های خانوادگی برای مثال به شدت به متجاوزان خود وابسته‌اند و توانایی جداشدن از آنها را ندارند، یا سندروم استوکهلم، یا موقعیتی از وابستگی ِ مازوخیستی که همه‌ی ما آنرا درباره‌ی چیزی، زمانی تجربه کرده‌ایم. اینکه قربانی یک وضعیت، نسبت به آن آگاهی ندارد نشان دهنده‌ی عمق و وخامت گسترده‌تر فاجعه است نه «مقصر» بودن او.

      دانستن نام دیگر این فرایند که «قربانی از قربانی بودن خودش آگاه نیست» چه میباشد خواستنی است.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (03-14-2013),Russell (03-14-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •