
نوشته اصلی از سوی
yasy
یکی از فانتزیام اینهوقتی دارم تو خیابون راه میرمی ماشین به سرعت بیاد سمت ی عابر پیاده (ترجیحا دختر) :دیبعد با صدای بلند بگم خــــــــــانـــــــــــم مــواظـــــــب بـــــاش !بعد صدامو نشنوفه خودمو با سرعت به طرفش پرت کنمو نجاتش بدم بعد بیوفتیم روی هم طوری که صورت رو صورت بشیم اونم میخواد منو ببوسهولی من یهو یاده عیالم بیوفتمدستمو بزارم جلو لبِش بگم متاسفم بعد پاشمخودمو بتکونم در حالی که دارم میرمُ تو اُفق محو میشمبهم بگه : فقط اسمـتو بهم بگو !منم با ی لبخند نـرم بـگم :ی غــریــبه بعد تو دود محو بشم:))))