• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 44

    جُستار: تعریف دوستی

    Threaded View

    1. #20
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      [QUOTE=Russell;24696]خوب پس دیدیم ربطی به ژن و اینها ندارد و این تنها Egoism است همانطور که گفتیم.یک خورده هم کمتر خوب نمیشوند،بلکه بی استفاده (سود) میشوند و ارزششان صفر.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      اگر میشود همینجوری احساس خوشی کرد میشود از خوشی دیگران هم احساس خوشی کرد (بدون حساب آگاهانه که خوشی دیگران بما خوشی میدهد) و حتی از خوشیهای دیگر خودمان هم مقدار زیادی بزنیم برای آنها یا حتی کسی زندگی خودش را برای خوشی دیگران بدهد.این میشود خواستن دیگران برای خودشان (نه منفعت خودمان) حال اینکه این میتواند ریشه در سود متقابل بیولوژیکی داشته باشد یا... ولی این یعنی قبول داریم چیزی بعنوان خواستن دیگران برای خودشان وجود دارد که تمام مطلب ما بود.اگر بشود ما همینطور الکی خوش باشیم چطور نمیشود آنچه ما میگوییم ( و بطور واضح هست) موجود باشد و کسی دیگران برایش ارزش داشته باشند و حاظر باشد از رفاه خودش بزند تا رفاه آنها را تامین کند؟
      اگر هست که بحثی نمیماند.
      اینکه چه چیزی میشود یا چه میکنیم با اینکه ارزش از کجا میاید دگرسان است.
      ارزش‌ همه چیز گفتیم در زیستن ما کوتاه میشود، این ما یک خورده ترفند دارد، چون تنها «شخص ما» نیست، ژن ما هم هست.

      ما در پیروی از ارزشها آزادیم، ولی اینکه ارزش‌ها خود چه هستند یک داستان دیگر است.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell
      .اگر بشود ما همینطور الکی خوش باشیم چطور نمیشود آنچه ما میگوییم ( و بطور واضح هست) موجود با
      ما همینجوری میتوانیم خوش باشیم و میشود سود. میتوانیم با آوند (دلیل) خوش باشیم و میشود سود.

      اینکه ما بیخود «خوش باشیم» میتواند به فرازیست ما یاری رسانده و بشود سود راستین، میتواند یاری نرسانده و بشود سود پوشالین.

      سود راستین = آنچه که به فرازیست ما (من + ژن من) بیانجامد.

      هر چیز دیگری






      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      شما گفتی خواستن دیگران برای خودشان نداریم،ناموجود است.ما گفتیم داریم.
      باز که برگشتیم خانه یکم. من گفتم برای خودشان داریم، چونکه "روی هم رفته" به ما سود میرسانند. اگر همه آدمها بی آنکه کوچکترین
      سودی به ما برسانند (روانیک، زیستیک) پس بودنشان برای خودشان برای ما خوب نیست! میخواهند باشند، میخواهند نباشند! ببایست بد هم نمیشود.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      بعد هم باز کیفیت زندگی را به خود بقا مرتبط کردی در خط آخر بعد میگویید کجا ما گفتیم ارتباط دارد؟!!!
      انسانی میتواند خوب زندگی کند و با خوردن یک شهاب سنگ بر سرش بطور تصادفی بمیرد.میشود کسی خوشگذرانی کند و با اُوردوز بمیرد.
      کس دیگری میتواند بیشتر از نفر اول زندگی کند در بردگی و فلاکت و...
      پس رابطه الزامی بین ایندو نیست،پس این کیفیت زندگی از فرازیست نیامد،از کجا آمد؟خود فرازیست میتواند از کیفیت زندگی منتج شود و بگوییم زندگی خوب است چون زندگی خوب و خوشی را ممکن میکند ولی عکسش نمیشود.حالا اگر زندگی با کیفیت در خودش خوب است چرا دوستی نمیتواند جز دسته چیزهایی باشد که خوب هستند در خودشان؟
      خوب من باز هم ساده‌تر میکنم:

      همه چیز در فرازیست ما (من + ژن من) کوتاه میشود و بس.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      اینکه یکچیزی با همان بودنش سود آور است نمیشود که در خودش خوب است،مانند اینست که بگوییم یک سگ هست به صرف اینکه اینجا هست و همین بودنش باعث میشود غریبه ها مزاحم نشوند باعث و سود ما میشود(هیچ کار دیگری هم نکند و مثلا خود ما را سرگرم هم نکند و...) این با اینکه خودش را بخاطر خودش دوست داریم کاملا متفاوت است.
      خیر نیست. سود که ببایست پول و سهم و اینها نیست، سود میتواند «خوشی بردن از دیدن روی دلداده» باشد. من دارم میگویم هر رابطه‌ای
      بر پایه‌ی سود دوسویه است، شما میگویید نه! به سخن دیگر، با تعریف شما، میتوان کسی را دوست خود دانست بی اینکه این آدم به ما کوچکترین
      حس خوبی یا خوشی‌ای بدهد، بی آنکه کوچکترین سود پولی یا مادی به برساند، بی آنکه کوچکترین راهگشای فکری و روی هم رفته بی آنکه
      کوچکترین هنودی (اثری) در رفتار و اندیشه و سهش (احساس) ما داشته باشد!




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      تعریف "دوست" بطور اخص را هم اصلاح کردیم.دوست داشتن همان میشود همان که گفتیم یعنی همان 7 میلیارد را دوست میداریم (اگر در خودشان با
      ارزشند).
      ولی دوست کسیست که فراتر از بقیه و بطور خاص دوست میداریم و این تعریف اصلاحی تغییر چندانی نکرده به ایراد جواب میدهد و همچنان هم با شریک تجاری از زمین تا آسمان متفاوت میماند.
      شما تعریف «دوست داشتن = like» نکردی، تعریف «دوست بودن = friendship» کردی که من نشان دادم نادرست است، چون بر پایه‌ی آن
      تعریف ما 7 میلیارد آدم را برای خودشان میخواهیم (چون با برای خودشان بودن برای ما سودآوری دارند)، ولی هیچکدام را «دوست خود نمیدانیم»!

      من دارم پیوسته میکوشم بگویم که یک رابطه، هر رابطه‌ای، فاکتورهای سودین گوناگون دارد:

      رابطه ما با جانوران سود دوسویه دارد.
      رابطه ما با همگونگان (آدمها) سود دوسویه دارد.
      رابطه ما با دوستان باز سود دوسویه دارد.

      همه این سودها نیز در خردترین تراز خود به «فرازیست ما (من+ژن)» میرسند.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (12-05-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 7
      واپسین پیک: 08-23-2013, 09:38 PM
    2. تناقض در تعاریف موجود از خدا
      از سوی Theodor Herzl در تالار فلسفه و منطق
      پاسخ: 23
      واپسین پیک: 01-16-2013, 07:05 AM
    3. مفهوم دوستی
      از سوی iranbanoo در تالار هماندیشی
      پاسخ: 31
      واپسین پیک: 12-07-2012, 08:59 PM
    4. پاسخ: 43
      واپسین پیک: 09-10-2012, 10:38 AM
    5. دوستی با مسلمانان و پیروان دیگر مذاهب
      از سوی Russell در تالار گفتگوی آزاد
      پاسخ: 11
      واپسین پیک: 02-17-2011, 11:09 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •