در این جستار به پرسشهایی از این قبیل می پردازیم:
کم درد ترین روشهای مرگ کدامند؟
چگونه می توان از میزان درد یک مرگ آگاه شد، زمانی که شخص مرده دیگر نیست که دردش را توصیف کند؟
اصلا مغز چه میزان برای درد کشیدن پتانسیل دارد؟
در این جستار به پرسشهایی از این قبیل می پردازیم:
کم درد ترین روشهای مرگ کدامند؟
چگونه می توان از میزان درد یک مرگ آگاه شد، زمانی که شخص مرده دیگر نیست که دردش را توصیف کند؟
اصلا مغز چه میزان برای درد کشیدن پتانسیل دارد؟
به نظر من مطمئن ترین روش آنست که قبل از اینکه سیگنالی در مغز (درد) بخواهد پردازش شود، مغز به کل نابود شود. برای نمونه اگر در یک انفجار مغز به طور آنی پودر شود، قبل از اینکه بخواهد دردی در مغز حس شود، دیگری مغزی نیست!
براه داروهای بیهوشی و .. هم مرگ نه تنها بی درد که خوشیآور خواهد بود!
این را میتوانیم هومَرگش یا Euthanasia بنامیم.
اگر از فرهشت جُستار بیرون نرود، از دید اخلاقیات هم پرسش بجایی است که اگر کسی برای نمونه
هنگام رویارویی با بیماری درمانناپذیر یا پیری پروانه (اجازه) خودکشی داشته باشد یا نه نیز بد نیست.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
من روی هم رفته دوست ندارم بمیرم، ولی اگر مردنم بایسته بود برگزینش (ترجیح) من یک مرگ بسیار بسیار دردآور و دراز است.
بدید من آن درد پایانی مایه این میشود که بتوانم زندگی را با همه خوشیهایش کنار گذاشته و مرگ را بپذیرم.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
مهربد چرا همچین انتخابی میکنی؟اگر قرار باشه بمیری باید هر چه سریع تر این اتفاق بیوفته... چرا که تا زمانی که زنده ای، حتی اگر زجر هم بکشی باز هم حس زندگی در وجودت هست و دوست نداری از این زندگی دست بکشی و به دنبال روزنه ای برای بازگشت دوباره به زندگی هستی...
اما اگر در کوتاه زمانی بمیری دیگه نه فرصت توان یافتن برای پذیرش مرگ مهم است نه تو چیزی حس کردی که بخواهی آمادگی پیدا کنی!!!
در مرگ کوتاه که فرایند گزینش چندانی نیست، رخ میدهد و پایان میابد آنارشی جان.
ولی مرگ زجرآور و بلند را نمیدانم. گمان میکنم درد از یک اندازهای که بیشتر شد سرانجام مرگ خواستنی شده و میتوان آن را آگاهانه پذیرفت.
هر کس به هر روی یک شیوهای دوست دارد، من هم دوست دارم با آگاهی هر چه بیشتر مرگ را بگزینم. اینکه در آن دمهای پایانی
بتوانم از همه خوشیها و از همه چیزهایی که در زنده بودن هست دست بکشم و سرانجام به نابودی هستیام خوشنودی بدهم.
روی هم رفته هر کس که عاشق شده باشد میداند که در همان عشق و دوری و دعوا هم گاه زمانهایی پیش میاید که مرگ براستی «خواستنی»
میشود، چرا که درد از آستانه برتابش (تحمل) آدمی بالاتر رفته و مغز تنها راه فرار را مرگ میبیند. بهمین ریخت آن دم پایانی هم درد زیاد خوب است.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
بنظر من استفاده از Shotgun یا چیزی شبیه به آن و شلیک آن در دهان مطمئنترین و بهترین راه است،همانکاری که مرحوم مغفور ارنست همینگوی انجام داد![]()
![]()
![]()
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
من شنیدم
مرگ در اثر سقوط هواپیما(البته اگر منفجر بشه) درد نداره
کلا مرگ های سریع خوب هستن
گلوله توی مغز
انفجار
و سم
خود من بیشتر از هر چیزی از غرق شدن و اتش سوزی میترسم
از غرق شدن بیشتر
چون تجربشو دارم
دوستان تهیه شات گان یک مقداری سخت هست![]()
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)