دوستان از دیدگاه ماتریالیستی منشا تمامی مفاهیم از ماده است.لطفا دیدگاه خود را در مورد درستی یا نادرستی اش بیان کنید.
دوستان از دیدگاه ماتریالیستی منشا تمامی مفاهیم از ماده است.لطفا دیدگاه خود را در مورد درستی یا نادرستی اش بیان کنید.
Dariush Rahazad (11-29-2010),kourosh_bikhoda (11-24-2010),Russell (11-23-2010)
به نظر من که هر چیزی که ما میبینیم و باهاش سر و کار داریم مادیست .
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
در مورد قوانین و علوم مختلف چطور؟ مثلا ریاضیات یا فیزیک هم وابسته به ماده هستن و منشا مادی دارن؟!
kourosh_bikhoda (11-24-2010),Russell (11-23-2010),sonixax (11-23-2010)
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
sonixax (11-24-2010)
آری باز هم مادیست ، فراموش نکنیم که این قوانین را خود ما تعریف کرده ایم - یعنی حقایق موجود در جهان هستی را به صورت قانون برای فهم خودمان تعریف کرده ایم .
رابطه های میان ماده و قوانین حاکم بر آن هم خود مادیست و محدود به ماده . یعنی اگر ماده ای نباشد قانون و رابطه ای هم در رابطه با ماده وجود ندارد .
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
Anarchy (11-24-2010)
بالاخره حقیقت ریاضی چی هست؟ارتباطش با جهان مادی چی هست؟ گاهی مواردی در ریاضی هست که در عالم ماده موجود نیست. برای مثال مفهوم عدد منفی یا بینهایت در ریاضیات کاملا مشخص و پذیرفته شده هست اما در عالم واقعی چطور؟
مثلا آیا میشه گفت اگه در یه سبد دو سیب باشه و من 3 سیب از سبد بردارم 1- سیب درون سبد دارم؟!
Mehrbod (11-24-2010)
در جستار دیدگاه شما در مورد شک گرایی چیست؟ توضیح دادم که رابطه بین تصور و تأثر چیه. فکر نمیکنم شما با من مخالف باشید اگر من پرسش جستار رو اینطور عوض کنم: آیا منشاء تمامی شناخت ها از ماده است؟
بجای مفاهیم از شناخت بهره بردم. ببینید، دیوید هیوم (فیلسوف مورد علاقه من)، منشا همه ادراکات و شناخت های بشری رو، تجربه های حسی میدونه. او معتقد هست که بنیاد ادراکات ما چیزی نیست جز تجربه های حسی و مادی. وی در بخش دوم کتاب «پژوهشی درباره فهم آدمی» میگه اگر کسی حرف او رو درست نمیدونه، کافیه فقط یک تصور ساده رو خلق کنه و به جهان بشریت معرفی کنه که از سرچشمه ای جز اونی که گفته شد برخاسته باشه. در همون بخش مثال کوه طلایی رو میزنه که مثال خیلی معروفی در بین ما هست و توضیح میده که انسان با تصوری که از کوه داره و نیز با تصوری که از طلا داره، میتونه اینها رو با هم ترکیب کنه و مفهوم شترگاوپلنگی رو تولید کنه (خود همین شترگاوپلنگ هم مثال کوروش بیخدا! هست). ذهن انسان فقط و فقط مواد مختلفی رو که از تصورات و تاثرات بدست میاد، به هم آمیخته میکنه.
این کاملن بدیهیه که دستگاه های حسی ما نمیتونند چیزی رو به ما بشناسانند که از چارچوب خود اون حس ها فراتر بره. یعنی نمیتونند چیزی رو نشان بدند که به طور مطلق از ما مستقل باشه. بنابر این، آیا واقعن قوانین علوم مختلف مانند ریاضی و منطق و غیره چه هستند؟ دو موضوع دیگه هم هستند که شاید در کنار تصور و تاثر قرار داشته باشند: یکی رابطه بین تصورات و دیگری امور خارجی.
روابط ریاضی از دسته اول هستند. مثلن این حکم که در مثلث همواره طول دو ضلع بزرگتر از ضلع سوم هست، یک نسبت بین تصورات گوناگون هست که حالا به روش برهانی (یا روش شهودی حتا) کشف شده. این قضیه نکته جالبش اینه که حتمن «صادق» هست و نقیضش حتمن «کاذب». چرا که انکارش به تناقض منجر میشه. این قاضایا همونهایی هستند که هیوم به اونها پیشینی یا آپریوری میگه و از درجه اعتبار بالایی برخوردارند.
ولی روابط دسته دوم مربوط به امور خارجی ذهن هستند. مثل اینکه خورشید هر روز از سمت شرق طلوع میکنه. این قضایا رو میتونید نقیضشون رو فرض کنید (فرض کنید نقیضش این باشه که خورشید از سمت مغرب طلوع کنه). ولی در تصور نقیض اونها هیچگونه تناقضی رخ نمیده. آیا اگر خورشید از غرب طلوع کنه، تناقضی منطقی بوجود میاد؟ یا به قول استیون هاوکینگ، اگر برخلاف همیشه ببینیم تکه های خورد شده شیشه و آب ریخته شده روی زمین جمع بشند و لیوان پر از آب سالمی رو تشکیل بدند، هیچ تناقضی رو مشاهده کردیم؟ (منظور تناقض منطقی است). بنابر این درستی و نادرستی این قضایا رو فقط میشه از راه تجربه و مشاهده استنباط کرد، نه از راه تحلیل عقلی.
البته شاید کمی خارج از موضوع رفته باشم، ولی چون دوبار این نوشته ام بر اثر اشتباه پاک شد، دیگه هر چیزی که یادم اومد نوشتم
---------- ارسال جدید اضافه شده در 08:49 pm ---------- ارسال قبلی در 08:47 pm ----------
میشه بیشتر توضیح بدید؟ بطور ویژه بگید بازتاب ماده یعنی چه و چطور این رو استنباط کردید؟
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
درود,
برای اینکه ببینیم ماده چیست دو راه داریم, یکی اینکه بگوییم هر چه که هست ماده است,
دیگری آنکه ماده را تعریف کنیم (بشناسانیم) و سپس ببینیم چیزی که ماده مینامیم در تعریف میگنجد یا خیر.
در این ریخت, آنچه من ماده مینام این است: آنچه که جرم دارد و در جهان بیرونی میتواند دیده و اندازهگیری شود.
آنچه که جرم ندارد ولی از روی چینش, الگو و یا روابط آن دریافت میشود در این تعریف, مادی نیست.
من یک نمونه میزنم, ما در کامپیوتر چیزی به نام «بیت» داریم که میتواند دو ریخت روشن و یا خاموش داشته باشد.
این «بیت» (ترانزیستور) مادی است و در جهان بیرونی نمود دارد, بررسیپذیر بوده و میتواند اندازهگیری شود.
اما از سوی دیگر, ما میتوانیم برای این دو ریخت آن بیشمار مفهوم داشته باشیم.
برای نمونه, میتوانیم بگوییم این «بیت» نمایانگر زندگی و مرگ است, اگر روشن بود زنده و اگر خاموش,
مرده. میتوانیم بگوییم که این «بیت» نمایانگر مزه است, اگر روشن بود خوشمزه و خاموش بدمزه و ...
روشن است که در جهان بیرونی یک «بیت» نمیتواند "همه اینها" باشد, ولی ما میتوانیم
قراردادی آنرا هرگونه که دوست داریم, در جایگاه بازتابی از جهان واقعی تعریف کرده و بکار بگیریم.
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)