نمایش نسخه قابل چاپ
گفتآورد: نوشته اصلی از سوی Alice :e40e: اتفاقی افتاد یا از عدم امکان بازگویی نارحت شدید:e415:؟
گفتآورد: نوشته اصلی از سوی Alice خوب 10 تایی شدیم این دیگر چه شکلکیست ؛ انقدر خاطره از مدرسه گفتید که ناخودآگاه مودتان اینگونه گشته استـــ... اولا دیروز رکورد 11 رو هم زدیم که من نتم به ... رفت و نتونستم بمونم دوم اینکه حسی که من به این شکلکی که گذاشتم دارم حس ذوق کردن هست مثلا:e404: خنده ای که دندون ها توش معلوم بشه و چشم ها ستاره بشن ذوق کردنه دیگه:e415:
گفتآورد: نوشته اصلی از سوی blackswan اسم من معصومه هست .... و اسم کوچک شما چیه ؟ من هم محمد هستم جنوبی ها اکثرا به محمد میگن ممد مثل اون شعر ممد نبودی ببینی :e057:
گفتآورد: نوشته اصلی از سوی Reactor من میخواستم امشب بشینم فیلم The Hunger Games رو ببینم که اینقدر بحث ها داغ بود که بیخیالش شدم:e41f: خب خوبه مسیر رو داریم درست میریم:e409: هدفمون اینه که ملتو از خوابو خوراک بندازیم:e404:
گفتآورد: نوشته اصلی از سوی Reactor من میخواستم امشب بشینم فیلم The Hunger Games رو ببینم که اینقدر بحث ها داغ بود که بیخیالش شدم بسیار فیلم قشنگی هست این hunger games ، من ۴-۵ بار دیدم
گفتآورد: نوشته اصلی از سوی mamad1 من هم محمد هستم جنوبی ها اکثرا به محمد میگن ممد مثل اون شعر ممد نبودی ببینی :e057: خب منم از این به بعد همون ممد صداتون می زنم ... چون خب منم یه جنوبی هستم ....:e303:
گفتآورد: نوشته اصلی از سوی blackswan خب منم از این به بعد همون ممد صداتون می زنم ... چون خب منم یه جنوبی هستم ....:e303: بسیار هم خوب معصومه جان:e303: کدوم جنوب؟ اهواز؟
گفتآورد: نوشته اصلی از سوی Alice آها پس زمانیکه تو خاطراتتون قیافتون اینجوری :e404: می شدید داشتید ذوق می کردید مثلن ؛ :e415: پ ن پ به سوگ نشسته بودم و مویه میکردم و صورت خودمو چنگ مینداختم:e404::e415:
گفتآورد: نوشته اصلی از سوی mamad1 پ ن پ به سوگ نشسته بودم و مویه میکردم و صورت خودمو چنگ مینداختم خوب من فکر می کردم این:e404: برای ایش و چندشو این حرفاستـــ... :e056:
من بین شما باشم یا نباشم مگذارید پرچم اینجا پایین بمونه امام ممد1 (ره)