نوشته اصلی از سوی
Dariush
من امروز را کلا به این سوال فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که از اشتباه بودنِ افکارِ خودم نمیترسم، همهی ما میتوانیم تحتِ تاثیر عوامل گوناگون به ویژه اطلاعهای نادرست، مواضعی نادرست یا آگاهی اشتباه داشته باشیم اما آنچه برایم بسیار خوفانگیز است و نگاه کردن به آن منظره از روزنهای بسیار کوچک هم مرا میترساند، بیهودگی است! اگر شما برای آرمانی جنگیدهاید، از نگاهِ من چندان اهمیت ندارد که سالها بعد پی ببرید اندیشهتان به کلی اشتباه بوده، چرا که برای شما شهامت و صداقتی که به خرج دادهاید برجای مانده است و از میلیاردها آدمی که از ترسِ به راهِ بادیه رفتن، از پا نشستند جلوتر هستید.
اما در موردِ انسانی که همهی عمر خویش را بیهوده و برباد رفته مییابد چه میتوان گفت جز اینکه بگوییم بدبختترین و مفلوکترین بشر است؟ من اخیرا بحرانی شبیه به این را از سر گذراندم و اگر هنوز جوان نبودم، شاید به استقبال مرگ میرفتم...