من عشق حراجی نمیخواهم :e405:
نمایش نسخه قابل چاپ
من الان کمبود محبت دارم.حراجیشم قبوله:e523:
یادمه حداقل سه سال پیش و اینا هروقت آهنگ Metalica - Enter Sandman رو گوش میدادم یادم
به امیر می افتاد... چون هم آواتارش هم عقاید آنارشیستیش به این آهنگ میخورد.... :e152:
منم از همین جا اعلام میدارم که تشنه محبت همجنسانم هستم... امیدوار بودم مخ امیر رو
بزنم که اومدم اینجا دیدم از منحرف ها اعلام برائت کرده... ولی خوب ما همچنان بارقه ای از
امید رو دل خودمون نگه میداریم و کاملا ناامید نمیشیم.... :e056::e303:
هماکنون 4 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (1 کاربر و 3 مهمان)
ملعون ها به چی دارید نگاه می کنید؟؟؟ باید فحش و ناسزا بذاریم برای شما کاربران ناشناس
و مهمان که اینجا را دید میزنید؟؟ :e11b:
(شوخی)
شما هم لزبین هستید؟؟ باید که حد شرعی بر شما، آلیس و ایرانبانو اجرا بشه....
میتونید خودتون از بین آتش زده شدن، پرتاب شدن از کوه یا خراب شدن دیوار روی سرتان
یکی را انتخاب نمائید....
اجرای حد رو هم به آرش ِ ملعون میسپارم...
حد خوب و خوش و پرهیجانی رو براتون آرزو میکنم... :e303:
درود,
تا جاییکه یادمه گفتم در سربازی میکوشند شما را "بشکنند", پس بهتره با دانش به این نشکنید.
برای اینکه آشوبهای درونی را از سر باز کنی یه نکتهیِ کوچک همیشه بکار میاد و اونم به یاد آوردن
اینه که هرگونه آشوب درونی چیزی بیشتر از نگرستیزی میان دو بخش ِ فیزیکی در مغز بیشتر نیست:
یک بخش از مغز یک باور دارد, یک بخش دیگر باوری دیگر و هنگامیکه
خودآگاهانه دربارهیِ چیزی در پیوند به آن باور اندیشه میشود اینستیز خودش را مینمایانه.
پس برای تو میتوان گفت این آشوب برخاسته از دگرش ژرف در جهانبینیست و این یک چیز به خودی خود بدی نیست.
در این میان زبان فرنودسار (منطق) تنها ابزاریست که این ستیزهایِ درونی را میتواند بخوبی از هم واگشاید.
پس اینجا بایستی از خودت بپرسی نگاهت به چه چیزهایی دگریسته و چرا, و
بجای پرهیز, هر چه بیشتر و بهتر هم در خاستگاه و ریشهیِ ستیزهای درونی وابکاوی.
به نیت هزار و یک شب ننه شهرزاد قصه گو اولین پست صفحه هزار و یک رو زد!
دوستان یک مقداری خلاقیت از خودتون نشون بدید بابا! انقدر درگیر بحث عقب و جلو و شلنگ و سوراخ و بمب و هواپیمای دشمن شکن شدید که به کل یادتون رفته یک ننه شهرزادی هم یک روزی بود که مادر پادشاه رو با شومبول نداشته اش سپوخت اون هم برای 3 سالِ پیاپی :e415:
آقا من این رو کوت میکنم برای ثبت در تاریخ! که پس فردا ملت نیاند بگن امیر هم میگفت اینجا اخیه!
به هر حال رسیدن به امور شخصی و زندگی از هر چیزی مهم تر است! الان من از ساعت 1 شب نشستم دارم پستها رو میخونم! 11 بار ازم کوت گرفتند که نفهمیدم چند تاشو جواب دادم. الان هم ساعت 2:27 شب هست. جالبیش اینه که بعدش تازه باید برم سر کار اصلیم یعنی لم دادن در رخت خواب تا 9 صبح و بعد روز از نو روزی از نو :e420: