پارسیک: کارواژگان نا/روالمند
خب از همان نخست می گفتی نگرت چیست!!! چرا می پیچانی؟! :)
یهویی اومدی می گی باریک بینی نداری. سپس میگویی ژ با ژ برابر نیست!!
می گمانم اگر انگلیش بسخنیم بهتر نگر همدیگر را درمی یابیم!!!!! :)
دارم بر روی دبیره ی سپارشی (سفارشی شده) خودم می کارم (کار می کنم!!)
خودم بیشتر دوست دارم نویسه ای که برای "ذ" از آن می بهریم (بهره م بریم)، از نگر ریخت با "د" همسان باشد. زیرا واژه های بسیاری داریم که "د" باشنده در آن ها با گذر زمان به "ذ" دگریده شده و وارون.
کنون اندیشه ات را از این سخن ها بِرَهان (رها کن، ول کن)، بوی گل و سوسن یاسمن آمد!! :)
1 فایل پیوست
پژوهشی زبانشناسانه پیرامون زبان پارسیک
گفتآورد:
نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
با همه اینها «کاشتن» هم کم کاربرد نیست، یک کارواژه دیگر خواستنیتره، کاریدن به دل من نمینشیند.
من ایران نیستم اگر گل و سوسن و یاسمن و اینها را میگویی :4:
جدای اینها، اگر پارسیگویی واپسین پست این جستارو دریاب:
پادشکنندگی - Antifragility - صفحه 2
:21:
آیا من سخنی از کم کاربردی کارواژه ی "کاشتن/کاریدن" زدم؟! گفتم می توانیم هردو چم را در این کارواژه بگنجانیم یا درنگریم. پیرامون گفتمان خسته گر (خسته کننده boring) روالمندی/ناروالمندی برخی کارواژه های پارسیک، من به شما خواندن پژوهش و جستار زیر را پیش می نهم (پیشنهاد می کنم).
فایل پیوست را فروبارید (فروببارید-->داونلود کنید!):