دبیرهی UniPers یا پارسی جهانیک؛ خوب یا بد؟ نمودی از فاشیسم؟
نگر من اینه که استفاده از این دبیره بسیار ناپسند هست.
فرجام پارسی نویسی ما این است که ما در پارسی خود، واژه های خوبی داریم پس چرا از واژه های تازیک بهره جوییم؟
یا "چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است".
مگر ما از عرب ها متنفریم که بخواهیم همه نام و نشانشان را از فرهنگمان بکَنیم و دور بریزیم؟
مگر جز این است که برای این دبیره عربی کنونی جایگزینی شایسته نداشتیم؟
از این دبیره چه سودی میبریم که از دبیره کنونی نمیبریم؟
از این کار بیهوده چه سودی بدست میاید جز تلف شدن زمان و نیرو؟
چرا باید یک دبیره از نو بسازیم تا دبیره عربی کنونی را کنار بگذاریم و فریاد بزنیم که از عرب ها نفرت داریم؟ مگر در فرهود چنین است؟من که چنین نیستم و از این دبیره بهره نخواهم جست.
به نگر من بهره جویی از این دبیره دیگر نمودی از فاشیسم است!!!
دوستان نگر شما در مورد این دبیره چیست؟
Guyand behešto hure in xâhad bud - Ânjâ meyo širo angebin xâhad bud
Gar mâ meyo ma'šuq gozidim ce bâk - Con âqebate kâr cenin xâhad bud
بررسی یک دبیره ی لاتین برای زبان پارسی
گفتآورد:
نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
چه لغزشهایی ستوده جان؟ بگو.
دبیره UniPers از جای ویژهای نیامده، چندتا واکه افزوده مانند š دارد که در بیشتر زبانهای اروپایی دیگر به کار میرود (بر پاد نگرش میلاد، اینها unicode
هم نیستند، ascii هستند). واکه â نیز از دیرباز برای سدای "آ" به کار میرفته، گاهی آن نمادک بالایش یک رژ (خط صاف) بوده، اینور یک 8 پارسیک.
شیوهی نگارش آن نیز آسانترین و کم دست و پاگیرترین شیوهی شدنی است، همه بندواژهها به واژه پیشین خود میچسبند:
Sedây e Mehrbod
Sedây-e Mehrbod
Sedâye Mehrbod
چه چیز دیگری میخواهیم که ندارد؟
دوست من، بنده بیش از 2 سال است که به تارنمای زیر سرمی زنم و می کوشم تا نویسه های درخوری برای آوای " اَ " و " آ " و "ذ" بیابم و به چندین نویسه هم برخورده ام ولی چندان درخور نیستند.
http://unicode-search.net
شما بسنده است تا برای نمونه نویسه ی "a" را در بخش جستجو بنویسید تا هر نویسه ای که با "a" همسان است (و همچنین نویسه های مادیفای شده) را به همراه یونیکد به شما بنمایاند.
شما می گویید â (آ سرکومفلکس A Circumflex) از دیرباز برای "آ" بکار رفته است!! "دقیقا" کدام دیرباز؟!! همه ی این نشانه هایی که امروزه در زبان های فرانسه، اسپانیولی،پورتوگالی و ... برروی نویسه ها می گذارند، از زبان یونانی گرفته شده. من دیگر ِ نشانه ها را هم می گویم همچون:
(´) Acute Accent و (`) Grave Accent و (¸) Cedilla و ...
باید دانست که نماد circumflex از به هم پیوستن Acute Accent و Grave Accent ساخته شده است. در زبان فرانسه از این نشانه (یا نماد) گاهی برای کشیده خواندن واکه و گاهی برای خوانش توبینی (=تو دماغی؛ نمونه ی آن rôle ) از آن بهره می گیرند. در زبان های گوناگون، کاربردهای گوناگونی دارد و ... که نوشته را بیش از اندازه دراز می کند.
Circumflex - WiKi
Grave accent - WiKi
Acute accent - WiKi
Cedilla - WiKi
کاستی ای که به نگر من در این دبیره (unipers) هست، نبودن پیش انگاشت (پیش فرض) نویسه هایی برای آواهای بلند و کوتاه در آن است. برای نمونه در زبان پهلوی و یا هتا زبان پارسی پیش از اسلام (پیش از دگراندن دبیره ی ما به عربی)، آواهای بلند و کوتاه در پارسی بود و هیچکس در دریافتن چم (معنی) واژه، دچار دشواری نمی شد، ولی اکنون چه؟!! برای نمونه در پارسی امروزین، 3 گونه شیر وجود دارد!!:
1- شیر (نوشیدنی)
2- شیر (شیر جنگل:جانور)
3- شیر (لوله ی آب) --> شیرآبه
و یا دو گونه سیر وجود دارد:
1- سیر (یک گونه گیاه)
2- سیر (زاب؛ نامواژه) --> پادواژه: گرسنه
و ...
نمونه هایی که در زبان انگلیش وجود دارند:
feel (با ایـ کشیده) = سُهیدَن (سوهیدَن) = احساس کردن
fill (با ایـ کوتاه) = پُریدَن = پُر کردن
و در دیگر زبان ها ...
این ها از کاستی های پارسی (و یا آن زبان ها) نیستند بلکه از کاستی های دبیره ای هستند که بیش از 14 سده است داریم با آن می نویسیم و باید کوتاهی را بر گردن این دبیره ی "مزخرف" انداخت!!
کاستی دیگری که دبیره ی عربی کنونی بر زبان پارسی "تحمیل" کرد، پشتیبانی نکردن از همخوان (صامت = بی صدا = consonant) در آغاز واژه است. برای نمونه اندک پارسی زبانی را می شناسید که بتواند "Steve" یا "clean" را به درستی بخواند! چرا؟!! بسیار ساده است. چون در این واژه ها، دو همخوان پشت سر هم و در آغاز واژه آمده و برای یک پارسی زبان، خوانش دو همخوان (هتا یک همخوان!) در آغاز واژه، دشوار است و بیشتر زمان ها، خود یک "اِ" به آن می افزایند و می گویند: "اِستیو" یا "کِلین"!!!!!! برای نمونه در زبان پهلوی (از اوستایی) واژه ی spanta و spant را داشته ایم که به چم (مقدس و قدیس) بوده اند ولی اکنون اگر هم بخواهیم آن ها را دوباره در این دبیره ی کنونی زنده گردانیم و از آن ها بهره ببریم، باید بگوییم اِسپَنت یا اِسپَنتَ !!!!!! بیخودی یک بخش (سیلاب= هجا) به واژه افزودیم و واژه را درازتر کردیم. نمونه ی آشکار از دراز سازی بیخودی را می توان در واژه ی ستاره دید که واژه ای هندواروپایی ست:
ستاره:
در زبان هندواروپایی نخستین = ster (یک بخش دارد)
در زبان انگلیش = star (یک بخش ...)
در زبان آلمانی = stern (یک بخش ...)
در زبان پارسی امروزین = ستاره setaare یا اِستاره estaare (سه بخش ...) و یا اَختر akhtar (دو بخش ...)
و یا واژه ی سپهر sepehr :
در زبان یونانی : [σφαιρώ [sfairow (دو بخش ...)
در زبان انگلیش : [sphere [sfer (یک بخش ...)
در زبان پارسی : سپهر [sepehr] (دو بخش ...)
می بینید که خودمان با دست خودمان، واژه هایمان را درازتر و پیچیده تر می کنیم!
شاید نباورید که در گویش دزفولی (که من هم از بُن دزفولی هستم!! :) )، هنوز هم این آواهای بلند و کوتاه باشنده هستند (حضور دارند)، هرچند که در نوشتار به سان پارسی هستند ولی در گویش دزفولی، به سادگی می توان این دو واژه را از هم شناساند بی آنکه دچار لغزش شد! برای نمونه، در گویش دزفولی سیر را به دو گونه می خوانند:
1- سیر (با ایـ کوتاه و همراه با اِ) : ناگرسنه
2- سیر (با ایـ بلند) : (گیاه) سیر
و یا درباره ی واژه ی "شیر":
1- شیر (با ایـ بلند) : شیر (نوشیدنی)
2- شیر (با با ایـ کوتاه و همراه با اِ) : شیر جنگل، جانور
3 - شیر (با ایـ بلند) + اُو (Ow) = شیر ِ اُو : شیرآبه [برخی هم به شیر ِ آب، می گویند لوله]
گویش دزفولی یکی از 6 زبانی بوده که در زمان ساسانیان با آن می سخنیده اند و بسیار نزدیک به زبان پهلوی است. (زبان های باشنده و "رسمی" در ایران پیش از اسلام: پارسی دری (درباری)، پهلوی، خوزی، آرامی، خوارزمی، سغدی و...). باید دانست که درفولی، بختیاری، شوشتری، لری و... همگی در رسته ی زبان های لُری دسته بندی می شوند و پس از سال ها از زبان به گویش دگریده شدند.
زبانهای ایرانی - WiKi
سیاهمشـــــــــــــــــ ــــــــــــــق - زبان و خط در ایران پیش از اسلام
سیاهمشـــــــــــــــــ ــــــــــــــق - زبان و خط در ایران پیش از اسلام
زبان و ادبیات فارسی - دگرگونی های زبان فارسی
زبان و ادبیات فارسی - 2 - دگرگونی های تاریخی در زبان فارسی
آرمانم از گفتن این سخنان این ست، اکنون که می خواهیم دبیره ی زبانمان را بِدِگَرانیم، چرا آن را با دبیره ای جای نگزینیم که هیچ کاستی و دشواری ای نداشته باشد؟!! اگر همان دشواری ها و کاستی های پیش برجای بماند، پس این همه تلاش و کوشش بیهوده برای چه؟!!!
باید دبیره ای برگزینیم که در آن بتوان همه ی آواها را درنگر گرفت: (آ، آ کوتاه، آ بلند؛ ایـ، ایـ کوتاه، ایـ بلند، او، او کوتاه، او بلند؛ اَ، اَ کوتاه، اَ بلند؛ اِ، اِ کوتاه، اِ بلند؛ اُ، اُ کوتاه، اُ بلند). نمی گویم که برای همه ی اینهاباید یک نویسه ی جداگانه درنگرگرفت! اگر بخواهیم این کار را بکنیم که می رویم از دبیره ی اوستایی بهره می کنیم با آن دشواری اش!! می گویم باید به گونه ای یاشد که بتوان همه ی این واکه ها و آوا ها را با آن نمایاند. اکنون هیچکس بر در دکانش نمی نویسد: فرآورده های شیری، چون شاید کسانی با شیرجنگل "اشتباه" بگیرند!! می نویسند: لبنیاتی!
کاستی دیگری که در unipers می بینم، نبودن همخوان "ذ" در این دبیره است. اگر می خواستیم (به سان سازندگان این دبیره)، همه ی همخوان های "ذ" را "ز" در نگربگیریم که همه چیز شیرتوشیر می شد!! نمی خوام از مُدافتاده بازی دربیارم ولی فردوسی یه چیزی می دونست که از این نویسه در شاهنامه بهره گرفت. شاید 90% پارسی زبون ها ندونند که همخوان "ذ" (در واژه های پارسی، نه واژه های عربی)، روزگاری "د" خوانده می شده و پس از تازش (حمله) عرب ها و "تاثیری" که آن ها بر زبون پارسی گذاشتند، این همخوان به "ذ" دگریده شد. نمونه:
پـَـدیرُفتــَن [Padiroftan] --> پـَـذیرُفتــَن [Padhiroftan]
گـُداردَن (گـُداشتـَن) [(Godaardan (Godaashtan] --> گـُذاردَن (گـُذاشتـَن) [(Godhaardan (Godhaashtan]
آدین [AAdin] (همچنانکه این واژه در آدینه هم هست) --> آذین [AAdhin]
{ایرانی ها پس از تازش تازیان، برخی از "سنت" های آنان را پذیرفتند و آن آذینبندی و جشن در روز آدینه بود. از آن پس آدین به آذین دگرگشت. برخی، به وارون این سخن می باورند، اینکه آدینه از آذین گرفته شده و ...
http://adel-ashkboos.mihanblog.com/post/tag/%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%87%20%DB%8C%D8%A7%D8%A8%DB%8 C%20%D9%88%D8%A7%DA%98%D9%87%20%D8%A2%D8%AF%DB%8C% D9%86%D9%87%20%D8%A8%D9%87%20%D9%85%D8%B9%D9%86%DB %8C%20%D8%AC%D9%85%D8%B9%D9%87
معنی: آدینه | فرهنگ لغت معین
}
و بسیاری از واژه های پارسی دیگر ...
به پیوند زیر "حتما" سر بزنید و نوشتاری که به پارسی میانه است را بخوانید. خواهید دید که بسیار مانند پارسی امروزین (بویژه گویش تاژیکی ست).
Middle Persian - WiKi
و این پیوند:
Persian language - WiKi
در برخی جاها اگر "ذ" را "ز" بنویسم، چم گزاره دگریده خواهد شد (گزاردن کجا و گذاردن کجا؟!!!)
در این باره (بازشناسی "د" از "ذ" در زبان پارسی نوین)، خواجه نصیرالدین توسی چامه ای سروده:
ما قبل وی ار ساکن جزاوی بود/ دال است وگرنه ذال معجم خوانند
امیدوارم که به کسی برنخورد ولی برای ما ایرانی ها، مرغ همسایه همیشه غاز است!! به نادرستی می پنداریم که هرچه دیگران (بیگانگان) دارند، می سازند، و ... خوب است و هرچه خود داریمو ... بد است!
آتاتورک هنگامی که برآن شد تا دبیره ی ترکیه را لاتین کند، از چندین زبان شناس بهره گرفت و به آنها زمان داد تا کارخود را به پایان برسانند ولی ما به یک دبیره با کاستی فراوان (عریی) گیر داده ایم و می خواهیم آن را با دبیره ای (unipers) که شماری از کاستی هار می کاهد ولی کاستی های دیگر می افزاید، جابجا کنیم!
پس خرد درست (sanity?) چه می گوید؟
Romanization of Persian - WiKi
یونیپرس را کسانی مانند من وشما [شاید هم با دانشی کمتر از دانش ما!] نوآوردند(اختراع کردند) و این دبیره که از آسمان فروفرستاده نشده! به تارنمای یونیپرس هم که سر زدم، از سال 2005 به این سو، به روز نشده بود و آن تارنما داشت کپک می زد!!!
در این زمینه من کوشیده ام یک دبیره ی لاتین برای خود بسازم که هیچ چالش و کاستی ای نداشته باشد و (خودم از آن بهره ببرم)! پس با آوردن این بهانه که چون دبیره ی لاتین درخوری برای پارسی نیست، ما از همین unipers یا دبیره ی عربی کنونی بهره می بریم، کار بیهوده ای ست! هرکس می پندارد که دبیره ی عربی و دبیره ی unipers کاستی هایی دارد، خود دست به کار شود! این را هم باید بگویم که ساختن یک دبیره در ویندوز کار بسیار ساده ای است و نپندارید که باید شاخ دیو را بشکانید!!! تنها می بایست از تارنمای http://unicode-search.net و یا برنامه ی character map ویندوز برای یافتن کدهای یونیکد دلخواه خود بهره بگیرید و سپس برنامه ی MSKLC زا بر روی رایانه تان برپاکنید (نصب کنید) و کدهای یونیکد به دست آمده (برای نمونه کد U+01E6 برای نویسه ی Ǧ) را به جای کلیدهای برگه کلید (صفحه کلید) برنامه ی msklc جایگزیند.
من چند روز دیگر فایل برپایش (نصب) دبیره ی لاتین را بر روی تارنما می گذارم، هرکس که می خواهد با آن آشنا شود و یا از آن بهره ببرد می تواند آن را فروبار (داونلود) کند.
در مورد شیوه ی نگارس با لاتین هم من به چنیدن شیوه پای می بندم (پایبند هستم) که هم خوانش آن نوشته را ساده تر می کند و هم کاستی های و لغزش هایی که درهنگام خواندن ساخته میشود به هیچ (صفر) میرسد ولی زمان گفتن آن ها را ندارم..
کامیاب باشید و هیچگاه در زندگی خود، متعصب نباشید! (مهربد جان مغزم دیگه نمی کشه که تعصب رو به پارسی بنویسم!! :) )
"علی الحساب بذارید برم سر درس و مشقم!! 19 بهمن کنکور دارم، خیر سرم!!!"
گفتگو درباره ی دبیره ی پارسی
گفتآورد:
نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
کشیدگی واژگان
feel vs. fill
«شیر خوراکی» در برابر «شیر فرآوردهای»
شوربختانه روی رایانه کشیدگی واژگان به بهای تایپ بیشتر خودمان است و اگر راهکار ساده یا نبوغآمیزی داری بگو، اگر نه بمانند همان انگلیسی تنها در خوانش و واگویش میتوانیم خودمان درست بخوانیم.
اینها هم که چیزی نیست، انگلیسی نشان داده که واژگان بی سر و تهی چون Acknowledge را هم مردم میتوانند درست بخوانند، این را به یک تازهکار بدهید آسکنُودلِجه میخواند (:
ذ vs. ز
درسته، ولی ما که دیگر این واکهها را نداریم، پس اگر با یک نویسه نشان دهیم هم درسته، هر چند میتوانیم اگر براستیِ براستی نیاز بود از یک نویسه دیگر مانند ž بهره بگیریم.
درباره ی راهکاری که من دارم، اگر اندکی (هشت روز!! :e056: ) شکیبا باشید، همه ی راهکارهایم را برایتان رو می کنم!
درباره ی نبودن همخوان "ذ" در زبان پارسی کنونی با شما همراستا نیستم. این یکی از همین آسیب هایی است که عرب ها و آن دبیره ی پیچ در پیچشان به زبان پارسی زدند. من نمی گویم بیاییم و "ذ" را همچون آوای باشنده (موجود) در واژه ی This بخوانیم، چون پارسی زبانان در 14سده، این آوا را فراموشیده اند و هرگز نخواهند توانست آن را باز بکار گیرند (مگر آنکه در دبستان ها و پیش دبستان ها آنها را بیاموزانیم.) بلکه می گویم اکنون که نمی توانیم خوانش درست این آوا ("ذ") را بگزاریم (به جا بیاوریم)، دست کم می توانیم کاری کنیم که از لغزش در خواندن و نوشتن دور بمانیم (با ساختن یک نویسه برای نمایش این آوا). شما می گویید در برخی جاها می توان ž ("ژ") را بکار گرفت! پس به گذاشتن بگوییم گژاشتن، به بنیادگذار بگوییم بنیادگژار!! "مگر ما معتاد هستیم؟؟!!!"نه دوست من، درست نیست! نمی شود همه چیز را کشته ی (فدای) سادگی کرد! "یعنی" این همه زور زدن برای این است که بگوییم دبیره ی ما (به سان تورکیه) 29 نویسه دارد؟!!!
آتاتورک پس از دگراندن دبیره به لاتین، جدای از زدودن سدها واژه ی بیگانه و برابرسازی برای آن ها، چندین واکه (مانند آوای اَ ) و چندین همخوان (همچون: خ، ق) را از زبانشان زدود و نام آن را تورکی نوین (modern turkish) نهاد. در تورکی استانبولی، از نویسه ی "e" هم برای واکه ی "اَ" بهره گرفته می شود و هم برای واکه ی "اِ" !!!
مگر چه دشواری دارد که دبیره ی ما 30 نویسه ای باشد؟!! آسمان به زمین می آید؟! مگر این یونیپرس چه دارد که تا این اندازه از آن هوداری می کنی دوست من؟!! بباور یونیپرس را کسانی که سواد کمتری از من و تو داشته اند، ساخته اند، چرا که برای "ذ"، نویسه ای درنگر نگرفته اند. نمی خوام بی ادبی کنم ولی نگرم را بازگفتم.
می توان مانند روسیه، 33 نویسه داشت یا به مانند تاجیکستان 35 نویسه داشت و یا به سان فرانسه، بیش از 40 نویسه داشت ولی آن ها را در دبیره نگنجاند!! (همچون à , â , æ , ç , é, è , ê , ë , î , ï , ô , œ , ù , û , ü , ÿ !!) و گفت 26 نویسه داریم!!
آری دوست من!! :e410:
گفتآورد:
نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
کشیدگی واژگان
آغاز واژه با واکه بیسدا
در اینباره تا اندازهای هوده با شماست، ولی اگر با زبان آلمانی آشنایی داشته باشید با همین دبیرهی لاتین مینویسند و بر پاد انگلیسی و پارسیک، واژگان با واکههای بیسدا میاغازند:
Split Verben = شپلیت وربن
Split Verbs = اِسپلیت وربس (انگلیسی و پارسیک)
پس این را هم میتوانیم خودمان بمانند آلمانیها سرخود انجام دهیم، نیاز به دبیره نیست.
یا من نگرت را درباره ی این نوشته درست درنیافتم یا شما درباره ی نوشته ی من!! نگر من این بود که یکی ار کاستی های دبیره ی عربی، ناتوانی در نمایش واژه ای با همخوان آغازین است. کاری به دبیره ی لاتین نداشتم! دبیره ی لاتین و سیریلیک و یونانی به خوبی این کار رو می کنه، تنها دبیره ی عربی و عبری و... این چالش و دشواری رو دارند.
گفتآورد:
نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
نویسههای بکار رفته
میخواهد Â باشد، میخواهد Ã یا Å یا Á باشد، دگرسانیاش چیست، به کار ببرید این اندازه ملانقط بازی نیاز نیست.
گفتم که اندکی شکیبا باش خواهم گفت. به گفته ی انگلیش ها: Patience Mehrbod, Patience !!!
گفتآورد:
نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
پ.ن.
کسیکه واژه "شیر فرآورده" را با "شیر جنگل" نادرست میگیرد، همان بهتر که برود با همین دبیره بنویسد (:
:e415:
دوست من شما بیانگار (ب+انگار) که کسی از یک کشور بیگانه آمده و هیچ آشنایی به پارسی نداره! اون کس شاید با خودش بپنداره که توی این دکان، شیر ِ شیر (lion's milk!!) یا خود شیر (lion) یا سر ِشیر (lion's head!!) یا سرشیر (cream) می فروشند!!! به هر روی، همه ی اینها از فرآورده های شیری هستند!!!!! :e056:
"به قول معروف: فرض محال که محال نیست!!!" (انگاشت ناشدنی، ناشدنی نیست!) درست ترزبانیدم؟!! :e105:
دِگَرِشِ دبیره ی پارسی از عربی به لاتین، بایدها و نبایدها
پیرو ء نگر بسیاری از پارسیک دوستان درباره ی دِگَرِشِ1 دبیره ی پارسیک از عربی به لاتین2، چندی ست که در میان زبانشناسان و پارسیک شناسان، گفتمان ها و گاه بگومگو هایی به راه افتاده است. پیرامون نگری که بنده درباره ی شایندگی3 به "رسیمت" شناختن چندین دبیره در کشورمان به سان دیگر کشورهای پیشرفته (همچون ژاپن) که پیشتر در این باره بازگفتم، چند روز پیش به نوشتاری برخوردم که در تارنمای خبری DW درباره ی دبیره ی پارسی آمده بود. چیزی که برای من گیرا 4 بود این بود که یکی از زبانشناسان، نگری همچون نگر من داشت5، که آن بهره گیری از دبیره ی لاتین در نوشتارهای دانشیک و دانشگاهیک و بهره گیری از دبیره ی عربی در نوشتارهای ادبیک، چامه و ... است. من نمی گمانم پارسیکزبانی در همه جای گیتی باشد که به نابودی فرهنگ و هنری که از نیاکان و پیشینیانش برایش مانده، تن در دهد و از آن ها نگهداری نکند. این کار تنها با زِندایشِ6 نوشته ها و یادهای آنها شدنی خواهد بود. پس به نگر من، اینکه بخواهیم دبیره را از بیخ و بن بدگرانیم و نه تنها به این نَبَسَندیم7 هتا بیاییم همه ی نوشتار و نوشته های برجای مانده از هنروَران، چامه سرایان، دانشوَران و ... را به دبیره ی لاتین بدگرانیم؛ آن گاه با ساختمان ها و سازه های برجای مانده (همچون سازه هایی که در اسپهان، یزد، شیراز ،تبریز و ...) می باشند چه می توانیم بکینم؟!!! آیا می توان نوشته های آنها را کَند و دبیره ی لاین جایگزید8؟!! شاید باخود بگویید آری، نوشته ای بر سر در آن ها می چسبانیم و برگردان نوشتار عربی را به دبیره ی لاتین می نویسیم!! من در پاسخ می گویم: چرا "لقمه" را دور سر خود بچرخانیم؟!! هنگامی که می شود چندین دبیره در کشور داشت و از هریک در جای خود بَهرید9. گوشه ای از گفتمان این زبانشناسان را در اینجا می گذارم، هرکس خواست، می تواند جستار سره ی آن را در پیوندهایی که زیر نوشتار گذاشته ام، بخواند:
گفتآورد:
مشکلات خط کنونی فارسی از نگاه کمتر کسی پنهان میماند. به ویژه آنها که با نوشتن سروکار دارند از نابسامانیهای این خط باخبر هستند. این روزها بحث درباره امکان اصلاح خط فارسی دوباره در نشریات ایران بالا گرفته است.
.
.
.
گفتآورد:
طرح مشکلات
میتوان گفت که میان صاحبنظران حتی در طرح نابسامانیهای خط فارسی نیز اتفاق نظر وجود ندارد. برخی مشکلات را فرعی، سطحی یا عرضی میدانند و بسیاری ساختاری و گوهری. برخی از پژوهشگران مشکلات خط کنونی فارسی را کمابیش به شکل مدونی باز نمودهاند.
مسعود خیام، نویسنده و پژوهشگر، در گفتوگویی با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، مشکلات اصلی خط فارسی را زیر سه سرفصل خلاصه کرده است:
«اولین مشکل خط فارسی این است که حرکات و حروف صدادار خط فارسی در زنجیره این خط نیست. در خطهای دنیا صداها جزو حروف در زنجیره خط میآیند، اما در خط ما این حرکات در زنجیره خط شرکت نمیکنند.
مشکل دیگر این است که در خط فارسی، حروف به هم میچسبند. وقتی حروف ما به هم میچسبند، مشکلات دیگری هم پیدا میکنیم. چسبیدهنویسی باعث میشود برای یک حرف، اَشکال مختلفی داشته باشیم؛ مثلا به شکلهای مختلف نگارش حرف غ در واژههایی مثل غول، دروغ، جیغ و مغول دقت کنید...
بعضی از کلمات فارسی چسبیدهنویس نیستند، مثل ورزش، آرد، دود یا داد. اینها کلمات خوبی هستند. اما در بیشتر کلمات فارسی حروف به دنبال هم میچسبند و این اتصال، مشکلات مختلفی ایجاد میکند.
مشکل دیگر خط فارسی، راستنویس بودن آن است، به این معنا که همجهت با ریاضیات نیست. این موضوع در جاهایی مشکلات کوچکی ایجاد میکند، مثل وقتی که شما میخواهید متن فیزیک یا شیمی بنویسید. در جاهایی هم کار را غیرممکن میکند، مثل وقتی که میخواهید منطق ریاضی یا موسیقی بنویسید. در موسیقی، نت از چپ نوشته میشود و برای نوشتن آواز با خط فارسی، باید واژگان را از راست بنویسید که با این کار، بلبشو درست میشود.».
.
.
.
خطی تازه در کنار خط کهنه
برخی از پژوهشگران، به ویژه در پاسخ به نیاز دنیای مجازی به زبانی ساده و روشن و دقیق، عقیده دارند که در کنار اصلاح یا تحول خط کنونی، میتوان برای سیر در دنیای سایبری خطی تازه را تدوین و به جامعه معرفی کرد. به اعتقاد این گروه از پژوهشگران شالودهی چنین خطی عملا در میان جوانان پیریزی شده است.
مسعود خیام، در توضیح این نظر میگوید: «بگذاریم خط کنونی سر جایش باشد و از آن برای نامههای اداری، شعر و شاعری، متنهای ادبی و مانند اینها استفاده کنیم، اما خط دیگری را به صورت علمی تدبیر کنیم که کارهای علمی و کامپیوتری را برای ما انجام دهد، هرچند این خط عملا به دست بچهها و جوانترها تدبیر شده است. در پیامک، خطی که به آن فارگلیسی یا فینگلیش میگویند، به دست بچهها درست شده است که در عمل مقدار زیادی ناپختگی در آن دیده میشود.»
.
.
.
پیوندهای وابسته با این جستار:
خط فارسی؛ دورانداختنی یا قابل درمان؟ | کتاب و ادبیات | DW.DE | 30.01.2013
گشتو گذاری در وبلاگستان: خط فارسی را در یابیم | بلاگکده | DW.DE | 17.06.2007
پ.ن.:
1- دگرش /Degaresh/ = تغییر --> بنواژنام از کارواژه ی دگـَـراندَن/دگــَرانیدن
دگراندن | لغت نامه دهخدا
2- با ارج نهادن به پارسیک دوستانی که با این فرآیند همراستا نیستند!
3- شایندگی /Shaayandegi/ = امکان --> نامواژه از کارواژه ی شاییدن/شایستن
شاییدن | لغت نامه دهخدا
4- گیرا /Giraa/ = جذاب --> زاب از کارواژه ی گرفتن --> گیر(بن کنون)+پسوند "ا"؛ نمونه های دیگر: پویا، گویا، جویا و ...
5- امیدوارم این بخش از نوشته ی من را نشان از خودبزرگ بینی و خودپسندی من نپدارید!!
6 - زِندایش /Zendaayesh/ = زنده گردانی، زنده سازی؛ زنده نگهداری --> بنواژنام از کارواژه ی برساخته ی خودم! زنداندن/زندیدن (Zendaandan/ Zendidan)
7- نبسندیم /Nabasandim/= ن+بسند+ایم = بسنده نکنیم --> از کارواژه ی برساخته ی بسندیدن /Basandidan/
8- جایگزید /Jaygozid/ = جایگزین کرد --> از کارواژه ی برساخته ی جایگزیدن /Jaygozidan/
9- بهرید /Bahrid/ = بهره بُرد --> از کارواژه ی برساخته ی بهریدن /Bahrdian/ . بهتر است همچون زبان های دیگر، برای "بهره بردن" تنها یک کارواژه ی یک واژه ای داشته باشیم نه کارواژه ای که با بردن، کردن، گشتن و ... ساخته شده است. خود من که از این کارواژه خواهم بَهرید، چون به گمان من، از بهره بردن، سود جستن، بهره جستن و ... بهتر است. شما را دیگر نمی دانم!!!