«قُمار پاسکال» Pascal's Wager
«قمار پاسکال» (به انگلیسی Pascal's Wager) یکی از برهانهای خوب برای خداپرستی است که میگوید:
1. "God is, or He is not"
2. A Game is being played... where heads or tails will turn up.
3. According to reason, you can defend neither of the propositions.
4. You must wager. (It's not optional.)
5. Let us weigh the gain and the loss in wagering that God is. Let us estimate these two chances. If you gain, you gain all; if you lose, you lose nothing.
6. Wager, then, without hesitation that He is. (...) There is here an infinity of an infinitely happy life to gain, a chance of gain against a finite number of chances of loss, and what you stake is finite. And so our proposition is of infinite force, when there is the finite to stake in a game where there are equal risks of gain and of loss, and the infinite to gain.
بازگردان نزدیک:
- خدا یا هست یا نیست.
- یک بازی خواهیم داشت، یا شیر میآید یا خط.
- بر پایه خرد، ما نمیدانیم کدام آمده.
- بایستی قمار کرد (دلخواه نیست)
- بگذارید که سود و زیان را در این قمار بسنجیم. اگر شما برنده شوید، همه چیز را خواهید برد؛ اگر ببازید، هیچ چیز نباختهاید.
- این قمار پس بدون هیچ درنگ و گمانی روی هستی خدا سودمند است ... در بودن خدا یک زندگی شاد جاودانه خواهیم داشت، در نبود خدا چیزی از دست ندادهایم و چیزی هم بدست نیاوردهام، پس بهتر است که در باور به هستی خدا زندگی کنیم.
در مزداهیک (ریاضیات) نیز اینگونه خواهیم داشت که بسشمار یا حاصل ضرب بینهایت در هر عددی، بینهایت خواهد بود. پس برای بدست آوردن Mathematical Expectation یا چشمداشت مزداهیکین ما خواهیم داشت:
چشمداشت ما هنگام هستی خدا: ∞ p1 x
چشمداشت ما هنگام نبود خدا: p2
پس بدون نیاز به هیچ فرنود دیگری، در بودن خدا همواره و همیشه سود بیشتری کردهایم.
برهان رفع ضرر محتمل/جلب منفعت محتمل
بهتر دیدم که اون پست خودم رو در قالب یک جستار مستقل درج کنم.
ماجرا از آنجایی آغاز شد که کاربر کوشا گفت:
گفتآورد:
نوشته اصلی از سوی
کوشا
برهان دفع ضرر محتمل یک برهان اسکاتی است که هیچ راه فراری از آن نیست و با صرف لقه لقه و تکرار کردن دو کلمه قمار و پاسکال نمی توان از زیر بار نتیجه این برهان شانه خالی کرد.
و این هم پاسخ بنده:
البته بنده هم چند وقت پیش به این نتیجه رسیدم که تنها برهانی که واقعا در این دوران از تیغ علم و منطق و خرد بشری جان سالم بدر برده است همان برهان دفع ضرر احتمالی (و جلب منفعت احتمالی) است و این را قبلا در فروم دیگری مطرح کرده بودم که سر این با به اصطلاح خردگرایان عزیز هم مشکل داشتیم. بنظرم یک چیزی که آنها میگفتند این بود که ارزش زندگی و لذات آن هم بینهایت است و دلیل و اثباتشان بر این امر این بود که و حتی یک ذره هم اگر بخاطر خدا و دنیای دیگر احتمالی مایه بگذاریم، صرف ندارد! اما پاسخ بنده این بود که گیریم که زندگی همین یک بار باشد و بعدش نابود شویم، این دلیل نمیشود که بگوییم ارزش آن بینهایت است! این استدلال بنظر بنده درست نمی آید. و گفتم که فرض کنید بطور مثال در دنیا فقط یک عدد از چیزی بنام پشگل گوسفند وجود داشته باشد، آیا تنها به این دلیل که فقط همان یکی از آن وجود دارد ارزش آن پشگل بینهایت میشود؟! همینطور زندگی هم بنظر بنده اینطور نیست که ارزش بینهایت داشته باشد و تحت هر شرایطی و به هر بهایی ارزش داشته باشد و لذت های آن همه دارای ارزش بینهایت باشند.
بنده معتقد هستم که تا یک حدی که در توان است و زیاد اذیت نمیکند و وجدانا و عقلا نامعقول نمی نماید و هزینهء آن قابل پرداختن است، انسان باید امکان وجود قوانین الهی و یک نوع وجود پس از مرگ را که اعمال و تصمیمات ما در این دنیا میتواند در کیفیت آن تاثیر بگذارد در نظر بگیرد و در این باب احتیاط کند. حتی گاهی هم هست که انتخاب میان دو گزینه که یکی با خدا و معنویت و این حرفها سازگار است و دیگری نیست، از نظر سود و منافع مادی عملا برابر هستند و چرا در این موارد نیاییم و احتیاط نکنیم و گزینهء سازگار با قوانین الهی را انتخاب نکنیم؟ مثلا ممکن است میخواهیم دو شغل را انتخاب کنیم؛ یکی شغل تولید مشروبات الکی است و دیگری یک شغل دیگر، و به هر دو هم تقریبا به یک میزان علاقه داریم و/یا در نظرمان پتانسیل و امکان موفقیت و سود کم و بیش یکسانی دارد؛ اگر من باشم شغل تولید مشروبات الکی را انتخاب نمیکنم و میروم شغل دیگر که از نظر قوانین الهی مشکل و شبهه ای ندارد را انتخاب میکنم.
اما یک اشتباه و مغلطۀ افرادی مثل کوشا از برهان دفع ضرر احتمالی این است که فکر میکنند به همین راحتی است که صرف اثبات و پذیرفتن اصل این برهان، راست و روشن به اثبات و پذیرش هرچه بنام ادیان الهی و کتابهای آسمانی به خورد بشریت داده شده است منجر میگردد!
باید بگویم که نه، عملا قضیه به این سادگی و روشنی نیست و داستان و بحث خودش را دارد و خیلی پارامترهای دیگر منجمله تجربه و وجدان خود آدمی هم در آن نقش دارد و قرار نیست همینطور باور کنیم که خدا همان خدایی است که در ادیان ادعا میکنند و همهء آن قوانین و مناسک و جزییاتی که به او منسوب میکنند واقعا از اوست با وجود این همه مسائل و ابهامات و تناقضات و موارد غیرمنطقی و غیروجدانی و برخورد با علم و تجربه و غیرعملی بودن و غیره و غیره و نمیتوان به هیچ صورتی در آنها شکی کرد که باعث کنار گذاشتن آنها شود. همانگونه که بنده مثلا باوجود اینکه این برهان را قبول دارم اما این برای من باعث باور و تقید و عمل به تمام آموزه های ادیان نشده است، بلکه بنده تنها به رعایت یکسری اصول و مشترکات بنیادین بین ادیان و مذاهب و عرفان ها و معنویت ها که معقول و قابل درک و باور عقلانی و وجدانی هستند اعتقاد دارم و میگویم باید سعی کرد به آنها پایبند بود.
خدایی که ادیان با آن همه گستردگی و پیچیدگی توام با تناقض و موارد غیرمنطقی و ناسازگار با عقل و تجربه و وجدان انسان مطرح میکنند، آن خدایی نیست که برهان دفع ضرر احتمالی در باب آن کارایی داشته باشد! چطور میتوان از منطق برای احتمال وجود و احتیاط در باب یک خدای غیرمنطقی استفاده کرد؟
راستی ریچارد داوکینز هم در کتاب «توهم خدا» به این برهان پرداخته است و فکر میکنم مشابه همین ایرادی را که بنده بدان دارم (البته به اصل برهان که خیر ولی به نتایجی که مذهبیون میخواهند از آن بگیرند به نفع دین و خدای خاص خودشان) مطرح ساخته است.
برهان رفع ضرر محتمل درمورد چیزهایی که بقدر کافی منطقی هستند کاربرد دارد، وگرنه باید بر اساس آن احتمال واقعیت داشتن هر یاوه و چیز عجیب و غریبی را (که شامل بینهایت فرضیه میشوند) را قبول کرد، مثلا باید وجود خدای اسپاگتی پرنده را هم محتمل دانست و در این باب احتیاط کرد!