نمایش نسخه قابل چاپ
درود
وقتی با دوست ِ دوران کودکیم که اینروزها مسلمان نیست به بحث می نشینم ، او مدام از زن ستیز بودن اسلام برایم می گوید و..و گویی تنها دلیلش برای رد اسلام همین دیه ی زن نصف مرد است! حال شما چه ؟ شما چه شد که از اسلام و یا هر دین دیگری که قبل پیرو آن بودید ، دست برداشتید ؟ زکریای رازی از آنجا که نبوت و امامت را با عدالت خدا سازاگار نمی دانست از اسلام دست کشید . شما چه ؟
چند تا بیشتر نبود:
١. جزیه
٢. کشتار کافران و بیدینان
٣. نابرابری زن و مرد: دیه و ... (بچه بودیم)
٤. سنگسار و دست بریدن و دیگر کارها
٥. ...
پس اصول دین به مانند زکریای رازی چندان برایتان اهمیت نداشته و فقط به این چیزها که خب در همه جا و در همه ی ادیان هست توجه داشتید!گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی Mehrbod
بی‌دین دیگر, مشت نمونه‌یِ خروار.گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی سارا
چه دگرسانی‌ای میدهد علَت چه بوده؟ یک علَت خوب بسنده است.
نه خب دوست داشتم ببینم هرکسی با چه دیدی به دین می نگرد! شما خب نگاهتان به مانند رازی خردِ صرف نبوده و عواطف انسانی و .. را هم در بر می گیرد! اما برای نمونه من وقتی شش هفت ساله بودم تنها چیزی که از اسلام براستی مرا رنج می داد آیات قرآنی مربوط به یهودیان بود که در آن از یهودیان بسیار بد گفته شده بود و هیچ استثنایی هم قائل نشده بود! برایم به دلایلی بسیار سنگین و رنج آور بود! در همان کودکی مدام به هر فرد مذهبی و دینی ای که می رسیدم تنها این پرسش را می کردم اگر یک نفر از قوم یهود باشد ولی بسیار خوب باشد آیا بازهم بد است و دشمن اسلامست؟:))گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی Mehrbod
احساس خودش همان چکیده‌یِ منطق است و تا زمانیکه خرد آنرا نادرست ندیده منطقی است. برای نمونهگفتآورد:
نوشته اصلی از سوی سارا
احساس چندشی که از دیدن یک خوراک دست میدهد گرچه برای کس شاید دریافتنی نباشد و منطق اش را نگیرد,
ولی این احساس میتواند از نشانه‌هایِ ریز و نامحسوسی باشد که ناخودگاه همانکس دریافت کرده.
احساس ما آدمها هم میگوید که خب وحشیت و سر بُریدن و دست بُریدن و
اینجور کارها درست نیستند و اینجا نیازی به خرد هم هتَا نیست که بگوید چرا نیستند.
موضوع انتخاب کفر و دین بیشتر تابع عوامل بیرونی است به عبارت دقیق تر بیشتر انسانها تا یک جایی در موضوع پذیرش وجود خدا با هم اشتراک فکری دارند و قبول رابطه علی و معلولی به عنوان یک پیش فرض در وجود همه ما نهادینه شده است
اما این خواسته ها و انتظارات ما از هستی پیرامون هستند که موجب سنگین شدن کفه به نفع یکی از دو طرف کفر و دین می شود و این موضوع عقل و احساس و سایر مواردی که دوستان اشاره کردند و یا در نظرات بعدی به عنوان دلیل ذکر می کنند در حقیقت بهانه اند نه دلیل
مثل دلائلی که هر کدام از طرفداران تیم های آبی و قرمز برای آبی و قرمز بودن خودشان ذکر می کنند
کفر و دین نیز تقریبا چنین حالتی دارد
اصل دین و وجود خدا با توجه به میل به جاودانگی که در وجود همه هست موضوعی قابل پذیرش برای همگان است اما
یک یا چند عامل بیرونی مثلا میل شدید به نوشیدن شراب یا داشتن رابطه آزاد با جنس مخالف و یا حتی داشتن یک تصور موهوم در یک موضوع و معقول پنداشتن آن سپس مخالفت دین با این تصور موهوم
موجب گرایش افراد و تغییر جهت فکری آنها می شود.
آنچه به عنوان صحت این ادعا می توان به آن تکیه نمود کاهش میزان خداناباوری با توجه به بالا رفتن سن افراد است
هر چه میزان هیجانات و شر و شور جوانی بیشتر باشد میل به معنویات و انجام تکالیف دینی کمتر است
و
هر چه این هیجانات کمتر و استقامت فکری و عقل بیشتر می شود میزان خداباوری و توجه به معنویات نیز بیشتر می گردد.
البته این یک سوال چند وجهی هست..ولی خوب دین در دنیای امروز محل سوالات و ایرادات بسیاری قرار دارد..
ازاصول دین گرفته تا احکام شرعی،همگی و همگی محل ایرادات و سوالات و شبهه های بی پایان هستند.
و هرکسی هم به فراخور حال با این سوالات برخورد کرده .
اما این که چه چیزی در دین سبب بی دینی می شه..می شود.سوال پرسیداصلا چه لزومی به دین داری وجود دارد؟دین چه چیزی دارد که در غیر دین برای شما قابل حصول نیست.؟
مثلا ایا دین به لحاظ تربیتی انسان های فرهیخته تر و کامل تری رو به جامعه تحویل می دهد یا یه مشت انسان متعصب و کودک -روان!
ایا دین باعث پیشرفت جامعه می شود یا جلوی توسعه و پیشرفت آن را می گیرد؟
ایا دین سبب زیست اخلاقی ادمیان شده است یا اخلاق بردگی و بندگی را در ادمیان تقویت و نهادینه کرده است؟
ایا دین سبب زیست سالم ادمیان شده است یا گرایش های طبیعی و غریزی ادمیان را سرکوب کرده است؟
دین چه چیز مثبتی برای ارائه دادن به انسان کنونی را دارد؟
که بدیل بهتر و کامل ترش را ادمیان نداشته باشند.؟نظام تربیتی بهتر.جهان بینی بهتر و کاملتر.نظام اخلاقی بهتر و کاملتر.نظام سیاسی یا اقتصادی بهتر و کاملتر؟
انچه که من مجموعا از دنیای دیانت استنباط می کنم این است که دین اسلام پدیده ای است تاریخی ،قومی ،قبیله ای ،وابسته به زمان و مکان پیدایش، دارای احکام و قوانینی متناسب با جامعه ای که در ان تکون پیدا کرده ،اخلاقی متناسب با ان و جهان بینی در حد و اندازه مردمان ان زمان و نهایتا پدیده ای که در دراز مدت جایگاه و ارزش و کارکرد خودش را در میان ادمیان از دست خواهد داد.
خارج کردن زندگی از پوچی محض و هدفمند کردن آنگفتآورد:
نوشته اصلی از سوی Transcendence
به نام ابطال پذیری
دین مجموعه ای از خرافات، موهومات و مسائل ضد علمی و غیر واقعیست. برای دین باور بودن شما باید قید علم و حقیقت رو بزنید. تبدیل بشید به یک انسان چشم و گوش بسته و بله قربانگو. برای دیندار بودن باید معتقد به افسانه خلقت، صحبت کردن فرشته با انسان، روح، جن، قیامت، معاد جسمانی، گوش کردن خدا به دعا و سایر قصه های شنگول و منگول باشید. با مطالعه تاریخ علم متوجه میشید که هر پیشرفت علمی و فنی یک ستون از کاخ دین فروشان و دلالان دینی رو ویران کرده. و البته این اتفاق در عین خشوع و بی ادعایی از طرف علم افتاده.
در واقع خفنیت علم در همینه که با وجود برچسب های خنده دار و سوء دار برخی مثل ناقص بودن، نقص نسبی زمانی، تئوری محور بودن و غیره، ولی با قدرت تمام پاسخ بزرگترین پرسش های بشر رو مانند سرچشمه حیات داده و هر روز هم قوی تر میشه. علم و تجربه و استقراء قوی ترین سیستم شناخت ما از جهان هست و هیچ چیز جایگزین اون نمیشه.
هر جور خودفریبی‌ای دیر یا زود گند اش درمیاید, بدبختانه!گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی کوشا
قطعا همینطور استگفتآورد:
نوشته اصلی از سوی Mehrbod
و چه خود فریبی بالاتر از دل بستن به چیزی به نام زندگی !!!
راستی چرا بدبختانه ؟؟ کاملا هم خوشبختانه
کجا؟گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda
به شناسه خداوند مهرگستر خیلی مهربان
".. ﻭﻟﻪ ﻣﺎ ﺳﻜﻦ ﻓﻲ ﺍﻟﻠﻴﻞ ﻭﺍﻟﻨﻬﺎﺭ ﻭﻫﻮ ﺍﻟﺴﻤﻴﻊ ﺍﻟﻌﻠﻴﻢ ﻗﻞ ﺃﻏﻴﺮ ﺍﻟﻠﻪ ﺃﺗﺨﺬ ﻭﻟﻴﺎ ﻓﺎﻃﺮ ﺍﻟﺴﻤﺎﻭﺍﺕ ﻭﺍﻷﺭﺽ ﻭﻫﻮ ﻳﻄﻌﻢ ﻭﻻ ﻳﻄﻌﻢ ﻗﻞ ﺇﻧﻲ ﺃﻣﺮﺕ ﺃﻥ ﺃﻛﻮﻥ ﺃﻭﻝ ﻣﻦ ﺃﺳﻠﻢ ﻭﻻ ﺗﻜﻮﻧﻦ ﻣﻦ ﺍﻟﻤﺸﺮﻛﻴﻦ ﻗﻞ ﺇﻧﻲ ﺃﺧﺎﻑ ﺇﻥ ﻋﺼﻴﺖ ﺭﺑﻲ ﻋﺬﺍﺏ ﻳﻮﻡ ﻋﻈﻴﻢ.."
"..هم تا اونُ چه ایستد در شبُ روزُ او شنوا دانا گو آیابیگانه خداوند گیرنده ام دوست گماشتی شکافنده آسمانهاُ زمینُ او میخوراندُ نه میخورانده گو اگرَم دستورمِ که میباشم آغازی کسی آشتدُ نه میباشی ام از همباز گذارها گو اگرَم میترسم ار تافتم پرورنده امُ ناگواریِ زمانی بزرگ دشواری.."
ببینید فردا که خداوند ناگوار دچار سازد سودی ندارد همبازگذاریها ،خداوند که چشم بینا زمین پهناور گرما سرما داد اگر تافتیم در زمانی بزرگُ دشوار پرسیده بازخواست از خوشی هایی که خداوند داده میشویمُ ناگوار آتش میچشیم، خداوندا تویی بخشش فراوان دادی مرا روپوشنده بر بخششهات مدارُ برپاساز پیوست نماز دارُ نه همبازگذار
فکر نکنم این ملک مطلق دیانت باشه. گروه های معنوی و غیر مذهبی زیادی وجود دارند که همین حس رو در پیروانشان ایجاد می کنند.گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی کوشا
البته منکر این نیستم که زندگی مدرن و پست مدرن امروزین از خلق معنا عقیم هستش.
اگر همراه با اعتقاد به دنیای دیگر و پشتوانه عقلی و نقلی معتبر باشد خوب است و الا مخدری بیش نیست.گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی Transcendence
ای بابا این چه پاسخ هایی است که برخی ها داده اند!!!
عنوان جستار که کاملا روشن است:
چه چیزی در دین سبب بی دینی شما شد؟
از واژه ی "شما" هم تعمدا استفاده کردم تا شخصی بودن این پرسش مشخص تر گردد! اما برخی اینجا منبر رفته و کلی گویی کرده اند!!! چه چیزی در دین برای شخصِ شخیص شما سبب شد در دین دچار شک شوید چه چیزی نخستین جرقه ی بی دینی را درشما روشن کرد!! دیگر این یک پرسش شخصی است و نیاز به کلی گویی و منبر رفتن ندارد!! خوب است همان ابتدا از جناب زکریای رازی هم نمونه آوردم که وی دلیل خارج شدنش از دین را چه چیزی عنوان کرده ... برای شما چه بود؟
خوانندگان محترم این جستار ، از آنجایی که قوانین این فروم به گونه ای است که فرومایه ای همچون پسرِ فاطی کماندو (!) ، می تواند آزادانه حماقت و بلاهت و بیسوادی خویش را با ترول و هتاکی نمایش دهد، از اینرو برای نمونه آن پست بالایی این کاربر ِ فرومایه هیچگاه پاک نمی شود که البته سند خوبی بر کودنی و حماقت این فرومایه است!
بنابر این از دیدن ترولهای آینده و هتاکیهای بیشتر این فرومایه نباید شگفت زده شد که تارنما آیینه ی تمام قد ِ جامعه ی ایرانی است که خوبانی چون @thought و @folaani در اینجا مورد بی مهری قرار می گیرند و در مقابل امثال این فرومایه همچنان به فعالیت خود آنهم وقیح تر از پیش ادامه می دهند! تنها باید خندید به حال روز جامعه ی ایران چه حقیقی و چه مجازی!!:e412:
به شناسه خداوند مهرگستر خیلی مهربان
".. ﺇﻥ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ ﻭﺍﻟﺬﻳﻦ ﻫﺎﺩﻭﺍ ﻭﺍﻟﻨﺼﺎﺭﻯ ﻭﺍﻟﺼﺎﺑﺌﻴﻦ ﻣﻦ ﺁﻣﻦ ﺑﺎﻟﻠﻪ ﻭﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻵﺧﺮ ﻭﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺤﺎ ﻓﻠﻬﻢ ﺃﺟﺮﻫﻢ ﻋﻨﺪ ﺭﺑﻬﻢ ﻭﻻ ﺧﻮﻑ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﻭﻻ ﻫﻢ ﻳﺤﺰﻧﻮﻥ 62 ﻭﺇﺫ ﺃﺧﺬﻧﺎ ﻣﻴﺜﺎﻗﻜﻢ ﻭﺭﻓﻌﻨﺎ ﻓﻮﻗﻜﻢ ﺍﻟﻄﻮﺭ ﺧﺬﻭﺍ ﻣﺎ ﺁﺗﻴﻨﺎﻛﻢ ﺑﻘﻮﺓ ﻭﺍﺫﻛﺮﻭﺍ ﻣﺎ ﻓﻴﻪ ﻟﻌﻠﻜﻢ ﺗﺘﻘﻮﻥ 63 ﺛﻢ ﺗﻮﻟﻴﺘﻢ ﻣﻦ ﺑﻌﺪ ﺫﻟﻚ ﻓﻠﻮﻻ ﻓﻀﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻜﻢ ﻭﺭﺣﻤﺘﻪ ﻟﻜﻨﺘﻢ ﻣﻦ ﺍﻟﺨﺎﺳﺮﻳﻦ 64 .."
"..اگرِ همانها باوریدندُ همانها نمایانده یهودی شدندُ یاورهاُ صابئها کسی باورید به خداوندُ زمانِ دگرُ کرد سازنده ای باز تاشان مزدشان نزد پرورنده شانُ نه ترسی برشانُ نه آنها می اندوهند 62 هم گُداری گیرنده ایم سخت پیمانتانُ بلندا ساختیم سَرتان طور گیرید چه آورنده ایمتان به توانیُ یادگویید چه درِش تا انگیخته تان میبیمید 63 پس رومیکجید از چندی این باز تا یا نه بیشتریِ خداوند برتانُ مهرش تا بودید از تباهکارها 64.."
با درود ببینید همش نبایستی یکسویه داوری داشت،خودتان که میدانید سخن خداوند خیلی با فرزندهای اسرائیل سفارش داشته یادآوری گذشته تا آنها به آغوش خداوند برگردند که گفت این سخن پایانی برا باورمندها درمان هست که آن را کنار ننهیم هم خداوند جز خوشیِ بنده ها نمیخواهد،همانگونه که میدانید انگیزه پایه دشمنی خداوند همبازگذاری چون بچه دختر پسر تراشی برای خودش هست وگرنه یهودی یا مسیحی فرازی با باورمندهای دگر ندارند،، چون بزرگ سازی بنده های رفته کوچیده گذشته عزیز یا مسیح گناهی نابخشودنی همراه با ناگواری دیدن هست،،،،،راستی ایرانی ها همه را با یک چوب نزنید که باورمندهای این سرزمین هم سهمی از خوب بودن دارند، خداوندا مرا برپاساز پیوست نماز دارگفتآورد:
نوشته اصلی از سوی سارا
درودگفتآورد:
نوشته اصلی از سوی mbk
نه آماج در اینجا داوری کردن نیست بلکه تنها می خواستم بدانم هرکسی با چه نگاهی به دین می نگرد و اولین بارقه های بی دینیش کی پدید آمده است! ولی خب گویا برخی از دوستان تنها کلی گفتند و از خودشان و تجربیات و برداشت های شخصیشان و اینکه نخستین مسئله یا حکم و یا آیه ای که سبب شد تا در ایمانشان خلل وارد شود چیزی نگفتند. و البته من همه ی ایرانی ها را چه باورمند چه بی دین را با یک چوب نمی زنم چون در هر دو دسته خوب و بد فراوان هست. برای نمونه همین دوست دروان کودکی ام که بعد از سالها دوری او را در جایی کیلومترها دور تر از شهر و دیارمان، دیدم ، بسیار انسان نیک سرشت و نیکخویی هست و البته بسیار با سواد و فرهیخته و تحصیلکرده و از آنطرف هم دوستان وآشنایان مسلمان ِ نیک سرشت هم کم نبوده اند.
البته نکته ای که برایم گیراست آنست که در غرب معمولا افراد تحصیلکرده و اهل مطالعه و علم به سمت بی خدایی پیش می روند ولی در ایران برایم حیرت آور است چگونه فردی که ساکن یک چاله میدان هست و نام مادرش هم نمی دانم چی چی کماندو هست می تواند به بی خدایی برسد برای نمونه همین ترولِ فرومایه ی این تارنما که در این جستار خودش را جر می دهد تا من به او نگاه کنم:24::e411::e415:
آنقدر که مدام چونان سگان ِ ولگرد به دنبالم زوزه می کشد و هر جا که پستی می گذارم می آید و نقل قول می گیرد :))) بیچاره نمی داند که او را هیچ هم حساب نکرده ام چه برسد آدم:))) البته این دسته از موجودات بیشتر به دنبال همان هرزگی و عیاشی هستند و چه با دین و چه بی دین به کار خود ادامه می دهند ولی خب بی دینش گویا بهتر است!!
اما در مورد یهود و آیات مربوط به یهودیت ، خب همانطور که می دانید ما دقیقا در قرآن آیاتی داریم که صراحتا می گوید با یهود دوستی نکنید! در جایی گفته شده با مسیحی ها دوستی می توانید بکنید ولی با یهودیان خیر . اما در یک آیه ی دیگر هم صراحتا مسلمانان را از دوستی با هر دو (یهودیان و مسیحیان) برحذر می دارد.
جناب mbk، شما دین را یک مسئله شخصی می دانید یا اجتماعی؟ آیا بر این باور هستید که دین یک امر شخصی و درونی است و به دیگران و زندگی دیگران مربوط نمی شود و یا نه بر این باورید که دیانت ما عین سیاست ماست و دین باید در همه ابعاد زندگی ما چه سیاسی فرهنگی علمی هنری سایه افکند؟
" بسم الله الرحمن الرحیم
.. ﻭَ ﻟَﻘَﺪْ ﻋَﻠِﻤْﺘُﻢُ ﺍﻟَّﺬﻳﻦَ ﺍﻋْﺘَﺪَﻭْﺍ ﻣِﻨْﮑُﻢْ ﻓِﻲ ﺍﻟﺴَّﺒْﺖِ ﻓَﻘُﻠْﻨﺎ ﻟَﻬُﻢْ ﮐُﻮﻧُﻮﺍ ﻗِﺮَﺩَﺓً ﺧﺎﺳِﺌﻴﻦَ 65 ﻓَﺠَﻌَﻠْﻨﺎﻫﺎ ﻧَﮑﺎﻻً ﻟِﻤﺎ ﺑَﻴْﻦَ ﻳَﺪَﻳْﻬﺎ ﻭَ ﻣﺎ ﺧَﻠْﻔَﻬﺎ ﻭَ ﻣَﻮْﻋِﻈَﺔً ﻟِﻠْﻤُﺘَّﻘﻴﻦَ 66 ﻭَ ﺇِﺫْ ﻗﺎﻝَ ﻣُﻮﺳﻲ ﻟِﻘَﻮْﻣِﻪِ ﺇِﻥَّ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻳَﺄْﻣُﺮُﮐُﻢْ ﺃَﻥْ ﺗَﺬْﺑَﺤُﻮﺍ ﺑَﻘَﺮَﺓً ﻗﺎﻟُﻮﺍ ﺃَ ﺗَﺘَّﺨِﺬُﻧﺎ ﻫُﺰُﻭﺍً ﻗﺎﻝَ ﺃَﻋُﻮﺫُ ﺑِﺎﻟﻠَّﻪِ ﺃَﻥْ ﺃَﮐُﻮﻥَ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﺠﺎﻫِﻠﻴﻦَ 67 .."
"به شناسه خداوند مهرگستر خیلی مهربان
..هم تا پیش دانستید همانها دشمن برگشتند در آسودهء شنبه باز گفتیم تاشان باشید بوزینه ای وامانده هایی 65 باز گذاشتیمش سختگرفتی براچه میان دستهاُ چه پشتشُ پندگری برا بیمگشته ها 66 هم گُداری گفت موسی برابرپاهاش اگرِ خداوند وامیدارتان که گردَنمیزنید ماده گاوی گفتند آیاچندگیرنده ایمان تکانی پوسخندی گفت پناه میبرم به خداوند که میباشم از خُلکارها 67.."
درودیگفتآورد:
نوشته اصلی از سوی سارا
ببینید درباره لجبازهایی که بددهنی دارند بهترست باهاشان کاری نداشته باشید شاید چون پسرهای نوح باشند که پدر مادرهاشان باورمند باشند که آنها گناهی ندارند،،،
خداوند جز درست نمیگوید برای اینکه دوگانه پرستها همباز گذارها دشمن خداوندُ باورمندهایند این که کسی خود را آمرزش از خداوند میخواهم خدازاده هم پیامبر واپسین را دروغگو میداند یکی از پیامبر ها را خدازاده میدانند ، هر که یگانه پرست شد آنکه همه مان را از گل آفرید پس گذشت پایانگاهی در شکم مادر پس از چندی شناسه گذاشته زندگی داریمُ میریم پس برانگیخته دوباره شویم آنکه تاریکیها نیز روشنی گذاشت آفرید آسمانها زمین همبازی ندارد ،دوست باورمندهاست وگرنه چیزی جز ترسیدن از اینها بجا نمیماند که خداوند پرهیز مان داشت برای همین من لژ مذهبگراها پرهیز دارم که شیعه سنی گرایی بجای آشتی با خداوند اسلام دارند دنبال پیشوای جاخورده پنهان میگردند برای آدم هزار سال پیش سوگواری راه می اندازند ،،،،
آیین هم تکی هم گروهی هست هم کسهایی بدنبال جداسازیشانند دوگانه پرداز سکولار مگسوار هم روی خوراکی پاکیزه هم روی آلوده هستند را آیین باور ندارد در این روی سهم ناتوانها پایمالُ سهم تواندار گزافه داده میشود،،زمانی که پیوست نماز هست کارمند بایستی از کار دست بکشد در بیمارستانها نبایست باورمند یگانه پرستُ دیوانه جای زنند زندانی اش در تیمارستان سازند بالاگیری ربا در خریدُ فروش نیز وامدهی بازداری شود دست دزد به اندازه دزدی بریده شود پیحویی قصاص برای کشته شده رخ دهد ،برای آیین توان جنگی فراهم شود نه چون کشور ستمدیده افغانستان موش آزمایشی دگر کشورها چون آمریکا یا دگری گمانیده شود که با گونه های ابراز جنگ افروزی روبرو شود ،،دوستی با ناباورها میشود مادر شهرهای باورمندی چون پرده دارکنون خانه خداوند که بجای پرداختن به دبی یا اسرائیل یا آنتالیا افتد بجان باورمندهای بیچاره ،یا،،،،که درستُ حقی که گفته شود برخی بفهمند،،،،
خداوندا دست همبازگذارها کوتاه از باورمندها سازُ آشوبشان فروبرُ نویدت را برای پیروزی باورمندها که جانشینی هم ایستسازیشان در زمینست چون زمانِ نیست شدن فرعون در آب بیاورُ مرا برپاساز پیوست نماز دار
به شناسه خداوند مهرگستر خیلی مهربان
ببین شیوه تان درست نیست،،من پیشتر پاسخ برخی کاربرها را میدادم جورشان،،باز اینگونه برخورد داشته باشم در بیرون شاید اینگونه رفتار سازم که پیامدی خوب ندارد که بهتر است پاسخی با اندیشه بدهم ،،گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی Timsar
میگویید که آیین سهم زنهای باورمندُ کم داده جایی که کسی نمیتواند تو تارنمایتان گفتگوی درست داشته باشد،،پس دسنکم خودتان خوشبرخورد باشید پسش گویید آیین با زنها بدرفتاری دارد،، که ندارد
خداوندا تویی که به باورمندها آموزاندی بدشده را به نیکو پاسخ دهیم مرا برپادارنده پیوست نماز دار نه سرگردان
درودگفتآورد:
نوشته اصلی از سوی mbk
خب بنده نام این فرومایگان را به بلک لیستم افزودم چون صبر هم اندازه ای دارد و گاهی گذشت در برابر یک فرومایه بزرگترین اشتباه هست! به گفته ی یکی از دوستان در هم میهن که خطاب به مدیر تالار ادبسار اینجا هم بود (دیگر فرومی که مدیر ادبسارش چنین بی ادبی هست توقع ادب و احترام از دیگر کاربرانش بسی بیهوده است!!) : در برابر سگ اگر کرنش کنی هار می شود!! خب همین ! البته بنده معتقدم در برابر سگ هار اگر سکوت کنیم هارتر می گردد. و دیگر اینکه بنده از این فروم و کاربرانش توقع یک رفتار مناسب و معمولی را هم ندارم . فرومی که مدیرانش بی ادبند و بی نزاکت معلوم است که کودن ترین و بیسوادترین کاربرش هم که نوچه ی مدیران است ،تاسی می کند و به دیگر کاربران بی احترامی میکند و دیگر اینکه پسر نوح ، پدرش پیامبر بود اما مادرش چه؟ و اینکه فرزند بویژه پسر رفتار وادبش را از مادر می گیرد و کسی که چنین بی شرمانه و بی ادبانه با بانوان حرف می زند به احتمال بالا باید مادر بی ادب و بی جیایی داشته باشد! و اینکه من کشیده های نر و ماده را به این دو کاربر خاطی که یکی مدیر و دیگری نوچه ی مدیر بود زدم و هر دو را مفتخر نموده به بلک لیستم افزودم حالا می توانند هرچقدر دلشان خواست زوزه بکشند و از هتاکی ها و بی ادبیهای هم سپاسگزاری کنند:))))
بهتر است شما هم همین کار را کنید و دیگر درموردشان سخنی نگوییم که بقول ناصرخسرو:
من آنم که در پای خوکان نریزم
مر این قیمتی دُر ِ لفظ دری را
پس بیایید و دیگر در پای خوکان این واژگان زیبای پارسی را خرج نکنیم!
من دیدم آنچه تمام اراذل و اوباش جهان دارند در محمد رسول الله و امامان جمع است. پس اسلام را دین شیطان دانستم.
1-ممد رسول الله متجاوز به زنان بود
2-برده دار بود
3-قواد بود
4-راهزن بود
5- طبق انجیل دجال اصلی محمد رسول الله است
6-دروغگو بود
7-زنان متعدد داشت و بسیار بسیار شهوتران بود
8-بنیانگذار تبعیض بود
9- تروریست بود
10-قدرت طلب بود
حالا این الله و قرآن هم که دم روباهی به نام محمد هستند پس چراذباید از این دین شیطانی پیروی کنم؟
چند سوال.گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی کوشا
1-بعد از تجربه و مشاهد عالم هستی،ایده خدا در ذهن شما شکل گرفت.یعنی اینکه
هیچ ایده ای راجع به جهان به شکل پیش فرض نداشتید و بعد از مشاهده جهان ،
این ایده را از مشاهده جهان استنباط کردید(یعنی ایده اتان بعد از مشاهده شکل گرفته است).
2-یا نه،ایده خدا را به صورت پیش فرض در ذهن و روان خود داشتید و سپس در جهان هستی
باورمندانه و مومنانه به دنبال نشانه ای برای درستی باورتان به چنین ایده ای اقدام کردید؟
(مشاهداتتان به وسیله ایده اتان جهت ،شکل و معنی شده است).
3-یا چیز دیگری است؟
وجود افراد دگم، بی منطق، ظالم ولی مظلوم نما و با ایمانی مانند شما در کنار ایرادهای عجیب و غریب و دستورات غیر منطقی و غیر انسانی و نهایتن عدم توانایی در توضیح مسایل به جز ارجاع دادن به خواستِ خدا و در قرآن نوشته و چون دین میگه و ادعاهای کشکی و روی هوا و غیر علمی و مرده پرستی و انسان ستیزی و خشونت و کلی گند و کثافت دیگه که همش روی هم باعث شد حالم از دین به هم بخوره.گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی سارا
گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی سارا
فکر کنم برای من اولین مسئله عدالت بود. عدالت خدا به شکلی که در قرآن هست قابل قبول نبود برای من.
همچنین سوالات دیگری هم بود که اینقدر پاسخ های تکراری ناقص براشون گرفتم که تصمیم گرفتم خودم مطالعه کنم.