نمایش نسخه قابل چاپ
چند سالی هست که بعد از وقایع سال 88 در راهپیمایی ها صدا و سیما هدفمند کسانی را نشان میدهد که اصلا تیپشون سنخیتی با جایی که درش هستن نداره! مثلا دختره نصف موهاش بیرون عکس خامنه ای دستشه! مرده صورتشو با تیغ زده فریاد وا اسلاما سر میده!
اینا عوامل خودشون هستن یا دلیل دیگری پشت وجود اینجور افراد در اینجور جاها هست؟!
می‌خواهند بگویند هواداران ما محدود به قشر خنگ و خرفت جامعه نمیشود و ما در قشر «جوان» هم هوادار داریم.
خانم جوانی که نصف موهاش بیرونه چجوری میتونه خامنه ای رو دوست داشته باشه؟! آقای جوانی که صورتش رو با تیغ زده چجوری فریاد وا اسلاما سر میده در حالی که خودش با تیغ زدن صورتش فعل حرام انجام داده؟!گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی Crusader
اینا ظاهرشون با اون چیزی که بهش اعتقاد دارن در تناقضه! حالا که زمان روحانیه و خبری از گشت ارشاد نیست ولی زمان احمدی نژاد هم همین زنای به قول خودشون بدحجاب رو تو تلویزیون نشون میدادن که عکس خامنه ای دستشونه در حالی که همین خانم فردای راهپیمایی اگه از بغل گشت ارشاد رد بشه میگیرنش! اون آقایی که صورتشو تیغ زده اگه تو یه جای دولتی کار کنه گزینش بهش گیر میده! اینها همه تناقض هست.
تناقض که هست، برای اینکه دروغه. ولی مساله این هست که تمام اینها(شلوار جین، چادر و حجاب، کروات و شش تیغه کردن و...) چیزهایی هست که در ج.ا محکوم شدند ولی توفیق چندانی ردشون حاصل نشده. خب مردم اگر قرار باشه که بنارو بر این بگذاریم که هر کس اینطور لباس میپوشه رو مخالف حساب کنیم اونوقت شما از صبح که از خونه بیرون میری تا شب 90% معاند میبینی. این هست که با اکراه هم که شده مجبورند پروپاگاندا کنند که این آدم‌هایی که شما روزانه با این شکل و قیافه میبینی موافق ج.ا هستند.گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی m@hdi
و البته خُب تعداد قابل توجهی از اونها طرفدار ج.ا و به اسم مسلمون هم هستند یا حداقل برانداز نیستند. اینها تناقض در خودشون و سیستم باورهاشون هست.
این روزها برنامه های جالبی پخش میکنن حرفای جالبی میزنن، که البته خیلی هاش هم درسته.
حرف از بصیرت میزنن! اما گویا بصیرتشون یک مقدار ناقصه! چرا؟
اول توضیح بدم که خود من از مخالفان سبزها بودم. حتی بدون اینکه در سیاست اطلاعات خاصی داشته باشم و از این جریانات در اون زمان سردربیارم! البته اولاش منم مشکوک بودم که شاید ادعاهای سبزها درست باشه، و اینکه آدمهای درست و حسابی باشن، ولی بعدا نشانه ها رو بیشتر دال بر این دیدم که اگرچه شاید بعضی خلافهایی هم در انتخابات شده بوده، ولی قابل اثبات روشنی نیست (بخصوص تا اون حد که نتیجهء انتخابات رو عوض بکنه) و سبزها بیشتر بر حدس و گمان استوار هستن، و در ضمن اینکه آدمهای درستی نیستن!! یعنی بقول یارو، باز صدرحمت به جمهوری اسلامی! بنظر من اگر گروهی مثل سبزها قدرت رو در دست بگیرن، خودشون دزدتر و دروغگوتر از همه هستن! البته اینم بگم که وقتی دیدم موضوع داره بیخ پیدا میکنه و باید هرکس یک موضعی برای خودش داشته باشه، تصمیم گرفتم تا با سبزها مخالف باشم، وگرنه ترجیح میدادم موضعی نداشته باشم چون اصولا بقدر کافی اطلاعات و علاقه ای در این امور نداشتم.
و اما صحبت اصلی! بصیرت! واقعیت!
چیزی که اینا خودشون بارها به صراحت اعتراف کردن، اینکه بسیاری از افراد و گروهها تا مدتها نسبت به این جریانات موضع سکوت بنظر بنده کاملا معناداری رو اتخاذ کردن. و میگن که بله چون اینها بصیرت نداشن و چون گمراه شدن و چون گیج شدن و گول خوردن و از این حرفا! ولی بنظر من واقعیت این سکوت و انفعال چیز دیگری بود، و اینکه درواقع از قبل خیل عظیمی از مردم ایران از نظام و رهبری و همچنین احمدی نژاد دل پری داشتن و بی اعتماد بودن. و بنظر بنده یکی از دلایل به اصطلاح فتنهء سبز درواقع اعمال و رفتار قبلی خود رهبر بود که از فرد ناشایسته و نادانی که احمدی نژاد بود مستقیما حمایت کرد تا به ریاست جمهوری برسه، و بعدش هم که احمدی با حرفها و رفتارهای ناهنجار و سطح پایین خودش آبروی ملت و همچنین رهبری رو برد و بنظر بنده در این زمان مردم هرچی از چشم احمدی نژاد میدیدن از چشم رهبری و ساختار نظام هم میدیدن و متوجه شده بودن که یک اشکالی در اصل خود نظام و رهبری وجود داره و اینکه نظام یجورایی به بن بست رسیده که دیگه متوسل به یک چنین فرد احمقی مثل احمدی نژاد شده!
بله فتنه در پی این جریانات و سرخوردگی مردم از بابت اوضاع اقتصادی، فرهنگی، و سیاسی و امنیتی کشور ایجاد شد! این فتنه زمینه های روشن و بزرگی داشت و زمینه هاش اینا بودن.
از سوی دیگر میتوان گفت که این فتنه تاحد زیادی بعنوان یک سوپاب اطمینان و برای یک راه میانبر و تغییر مسیر کشور/نظام و نجاتش از این شرایط آمادهء انفجار، ولو بصورت موقت، عمل کرد. چراکه بعد از این فتنه بود که اوضاع آرام تر و قابل کنترل تر شد و البته فکر میکنم نظام و رهبری نیز عاقل تر شدند و فهمیدند که راه خردمندانه ای جز اعتدال وجود ندارد!
بخصوص در ابتدا خیل عظیمی از مردم از جنبش سبز حمایت میکردند. ماشین ها در خیابانها برایشان بوق میزدند و سعی میکردند کمکی بهشان بکنند. چرا؟ مسئولین نظام این را از خود نمیپرسند؟
در همان وقت هم مسئلهء اصلی برای خیلی ها این نبود که آیا واقعا در انتخابات تقلب سرنوشت سازی شده است یا خیر، بلکه مسئله این بود که مردم میخواستند در برابر نظام بیاستند و آن را حداقل تضعیف کنند!
اما بعدا که ماهیت خود سبزها بیشتر زیر سوال رفت، و بیشتر افراد فهمیدند که این جنبش آنقدرها هم مردمی نیست و موفق و منجر به شرایط بهتری نمیشود، بلکه دارد مملکت را دچار هرج و مرج و تضعیف امنیتی خطرناکی میکند، خیلی ها دست از حمایت سبزها برداشتند و حتی با آنها مخالفت کردند.
عزیز جنبش سبز در صورت ادامه نتیجه اش جنگ داخلی بود چون 9 دی نشان داد که حداقل نظام 15 میلیون حامی خر مذهبی دارد که حاضرند در صورت دستور رهبر در کشتار مخالفین نظام همکاری کنند و مطمئنا نتیجه چنین وضعیتی حتی در صورت مداخله نظامی آمریکا رسیدن به دموکراسی نیست بلکه تجزیه است چیزی که سبزها نمیخواهند.گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی kourosh_iran
بنده خودم سبز نبودم اما در اعتراضات شرکت کردم چیزی که بسیار واضح و روشن بود این بود که در تهران احمدی نژاد حداکثر 10 درصد حامی دارد چه قبل از انتخابات چه بعد از انتخابات اما نتایج را که بصورت ریز اعلام کردند گفتند که احمدی نژاد 45-40 درصد آرا در تهران را در دست دارد! کسی که در تهران زندگی کرده و حضور مردم قبل و بعد از انتخابات را دیده بخوبی میداند که احمدی نژاد حداقل در تهران حامی چندانی ندارد چون مردم تهران هم بیشتر سواد دارند هم دسترسی بیشتری به ماهواره و اینترنت دارند و اینکه احمدی نژاد رفته گیر داده به هاشمی باعث نمیشود کسی در تهران حامی او شود چرا که در انتخابات 84 احمدی نژاد با مخالفت با هاشمی منفور آن زمان توانست خیلی ها را در همین تهران خر کند (از جمله خودم!) که بهش رای بدهند ولی مردم تهران انقدر خر نیستند که دوباره از همان سوراخ گزیده شوند!
این هم که میگویید خیلی از سبزها دست از حمایت برداشتند صحیح نیست من سبزهای زیادی را میشناسم ولی هیچکدام از آنها دست از حمایت برنداشتند ولی عده کمتری حاضر هستند که هزینه بدهند ولی باز هم کم نیستند که اگر کم بودند مطمئنا بعد از 25 بهمن 89 موسوی و کروبی را محاکمه میکردند اما نکردند که این نشان میدهد حرف شما غلط است و هنوز هم نظام از سبزها میترسد.
سبزها تمام شدند رفتند پی کارشان! عمر سبزها کمی بیشتر از یک سال بود.گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی m@hdi
سبزها هم نه وطن پرست و نه به فکر کشور یا حتا جنگ داخلی و تجزیه نیستند! هیچ کدام اینها نیستند. فقط حامیان خُشک و خالی موسوی و کروبی و در کل جریان اصلاحات هستند و هدفشون نه حذف جمهوری اسلامیه و نه بهبود وضعیت! هدفشون فقط پافشاری بر سر این موضوع هستش که چرا جمهوری اسلامی به حرفشون گوش نمیده!!! مثل یک بچه لجبازی که پاهاشو میکوبه زمین که چرا باباش براش پفک نمیخره! ولی به این خاطر دنبال کشتن باباش نیست!!!!
بدنه جنبش سبز هم خیلی زود تکه و پاره شد چون بیشتر کسانی که حامی حرکت بودند خیلی زود ماهیت واقعیش رو فهمیدند و ازش فاصله گرفتند و برای همین از بین رفت، این تعداد هواداری هم که مونده کلن دو دسته هستند :
1 - یا از نظر بهره هوشی خیلی اوضاعشون خرابه و هنوز نفهمیدند داستان چیه!
2 - یا از این راه دارند کاسبی میکنند.
موسوی و کروبی رو هم جمهوری اسلامی معلومه که اعدام نمیکنه! هیچ خَری نمیاد دو تا مهره سوخته رو بکشه و برای خودش داستان اون هم در سطح بین المللی درست کنه در شرایطی که با همه دنیا مشکل پیدا کرده.
جمهوری اسلامی از همون اولش هم از جنبش سبز نمیترسید! اگر میترسید دوزار به خواسته های مردم بها میداد یا اصلان از همون اول موسوی و کروبی رو زندانی نمیکرد!!!
یادتون میاد همین جنبش سبز شعار میداد : "موسوی دستگیر بشه ایران قیامت میشه؟"
خوب اگر قرار بود جمهوری اسلامی ازشون بترسه دستگیرشون نمیکرد!!! ولی میدونست هیچ خبری نمیشه و هیچ ترسی هم از هیچ کسی نداشت برای همین گرفتشون همه هم یادشون رفته موسوی نامی اصلن وجود داشته. تازه بخوایم به دید تئوری توطئه بهش نگاه کنیم همین داستان موسوی و کروبی رو هم میشه از پیش نوشته شده دونست!
ولی من ترجیح میدم بدیهیات رو بررسی کنم ! خوب اونها چیا هستند ؟!
1 - جنبش سبز هرگز به دنبال حذف جمهوری اسلامی نبوده و این رو بارها و به وضوح اعلام کرده و نیازی به استدلال و تفسیر نداره.
2 - جنبش سبز حتا به یکی از خواسته هایی که مطرح کرده بود هم نرسید! حتا روحانی که با رای همین طرفداران (اگر فرض کنیم واقعن انتخابات بوده و نه انتصابات) به قدرت رسیده در مورد خواسته های جنبش سبز کاری نکرد.
3 - موسوی و کروبی خارج از نظام نیستند! خواستار براندازی حکومت نیستند و این مساله رو موسوی به تازگی خیلی صریح و روشن اعلام کرد دوباره.
4 - باقی رهبران جنبش سبز و رسانه هاشون و ... همگی از بیخ اسلامگرا و خواستار حفظ جمهوری اسلامی هستند و تنها خواستشون شرکت در ساختار قدرت جمهوری اسلامیه که بعضی از اینها به بازی گرفته میشند، بعضی نه.
5 - جنبش سبز توانایی ساماندهی به اعتراضات مردمی رو نداره! و تنها در روزهای نخستش تونست مردم رو به خیابون بکشه و بعد از اون تمام تلاشهاش یا شکست خورد یا اصلن صورت نگرفت یا با بی نظمی تمام همراه بود.
6 - حنبش سبز از هر روش یا اعتراضی که منجر به آسیب دیدن جدی جمهوری اسلامی بشه پرهیز میکنه و سعی میکنه خشم مردم طرفدار حرکت رو با روشهای تخماتیکی خالی بکنه! مثلن میگه برید روی پشت بام خونتون بگید الله و اکبر یا همتون مچبند سبز ببندید!
7 - ...
خوب مشخصن جمهوری اسلامی از چنین حرکتی هیچ ترسی که نداره هیچ! از وجودش خیلی هم راضی و خرسنده. چرا ؟!
1 - تونست از طریق اون مردم رو تخلیه احساسی بکنه و این تخلیه احساسی جامعه در بازیهای سیاسی و حکومت داری خیلی مهمه چون اگر خشم در وجود مردم باقی بمونه میتونه منجر به هر چیزی بشه و این رو جمهوری اسلامی خوب میدونه.
2 - یک دستاویز و بهانه خیلی خوب و درست حسابی به نام فتنه گیرش اومده و هر کس و ناکسی رو با استناد به اون سرکوب و ساکت میکنه!
3 - به بهانه فتنه تونست کلی از ساختار اصلی قانونی خودش رو نادیده بگیره از جمله بندهایی از قانون اساسی خودش رو!!! در صورتی که در شرایط عادی همچین کاری نمیتونست بکنه.
پس میبینید که جنبش سبز نه بلا بلکه نعمت بوده برای جمهوری اسلامی. ترس از جنگ داخلی و تجزیه و ... هم حرفه! جنبش سبز اصلن توانایی فکر کردن به این چیزها رو نداره و رهبرانش تا یک چیزی میشه مردم رو تشویق به چپیدن توی خونه هاشون میکنند! در صورتی که همون روزهای اول این جنبش این پتانسیل رو داشت که تا ساقط کردن جمهوری اسلامی پیش بره! ولی کی بود که مردم رو دعوت کرد برید توی خونه هاتون و ساکت بشید ؟!
به همین دلایل من رهبری جنبش سبز رو از موسوی بگیر تا کروبی و کلمه و رسا و ... رو چیزی جدا و خارج از جمهوری اسلامی نمیبینم و اونها رو همگام با سیاستها و ارزشهای جمهوری اسلامی میدونم و تمام کارها، رهبری ها و تلاششون هم تا کنون چیزی غیر از این رو ثابت نکرده چرا که به محض اینکه متوجه شدند جنبش داره رادیکال میشه و میتونه منجر به آسیب دیدن جدی جمهوری اسلامی بشه فتیله اش رو کشیدند پایین و مردم رو پراکنده کردند.
9من قبول دارم که ۱۵ میلیون حامی حکومت هستند ولی ۹ دی این را نشان نداد ۹ دی در تهران خیلی زور زدند ولی یک دهم تعداد شرکت کنندگان در راهپیمایی جنبش سبز نبودند! من هر دو را از نزدیک دیده بودم.گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی m@hdi
لزوما عوامل خودشون نیستند، بلکه انسانهای بی پرنسیبی هستند که اگر با دقت به اطرافمان نگاه کنیم نمونه ی آنها را خواهیم دید، همان انسان هایی که به منافع مادی خود بیشتر از شرافتشان اهمیت میدهند و به طور مثال رای میدهند تا بتوانند مصاحبه شغل های دولتی را رد کنند یا بسیج میروند تا امتیاز های دیگر بگیرند در حالی که به هیچ کدام از انها اعتقاد صددرصد ندارند، خلاصه انسان هایی که به پابرجایی ج.ا کمک کرده اند.گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی m@hdi
اصولا حقانیت و مظلومیت مقام عظمای ولایت بگونه ای است که همه اقشار جامعه مجذوب آن میشوند و این نشان می دهد که همه اقشار جامعه حقانیت ولایت فقیه را پذیرفته اند.
لطفا از خودتان مایه بگذارید من و خیلی‌های دیگه جزء این همه‌ایی که میگویید نیستیمگفتآورد:
نوشته اصلی از سوی Hezbollah_yaAli
دو گروه هستند
یه سری که ذی نفع هستند و به لحاظ مالی وابسته هستند به ج ا(امثال چرخنده ها)
یه سری هم باد به هر طرف بیاد همون طرف میرن
(اینا محرم میرن عزاداری
راهپیمایی باشه میرن
کنسرت باشه میرن
انتخابات میرن)
درود بر شماگفتآورد:
نوشته اصلی از سوی باده
اینها که جفتش یکی شد که !!
نه دوست گرامی. ایشان به دو دسته اشاره کردن یک دسته مثل چرخنده (البته مثال خوبی نیست به نظرم چرخنده گروه ۲ است) یا مثل مزدوران انصار حزب الله یا مثل حزب اللهی ها منافع دارند و عده دیگر از خود عقیده ثابتی ندارند یک روز مرگ بر این می گویند روز دیگر به همان کس درود می فرستند و برای تفریح خر این و آن میشوند وبه حکومت سواری می دن.گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی Russell