میگم یه جُستار بسازم پیرامون سیگار گفتگو کنیمـــــ... !
همممممـ ؟ نظرها چیهـــ... ؟
نمایش نسخه قابل چاپ
میگم یه جُستار بسازم پیرامون سیگار گفتگو کنیمـــــ... !
همممممـ ؟ نظرها چیهـــ... ؟
بزار ببینم،
سیگاریها:
امیر
ممد1
آلیس
کافر؟
کسرا
قلیونیها:
راسل
ریاکتور
شیرین؟
گناهان دیگر:
sonixax
پاک از گناه:
آنارشی
unknown؟
commander؟
rationalism؟
nocturne؟
..
بهتره یک جستار درباره دود کردن باشه، تا جای شدنی هم پنهان باشه، اگه نه این دکتر (انارشی) باز میاد مث جستار « http://www.daftarche.com/%D9%BE%D8%B...%84%DB%8C-344/ » روی سرمون خراب میشه چنان از سیگار و دود و اینها آدم پشیمون میکنه که دیگه راه بازگشتی نیست!! :4:
بعد مهربد خودت کجای این لیست هستی:e402:؟
مهربد جان من سیگاری نیستم
اما قلیونی هستم
روی هم رفته شاید توی یک ماه من یک نخ سیگار هم نکشم
گاهی اگر جمعی باشه یا مکان دلچسبی باشه مثل لب دریا یا هوای مه الود می چسبه
در همین حد
خب همین که شما داری میکشی یعنی بهش وابستگی داری...فعلا شرایط جسمی و خانوادگی و اجتماعی و ...اجازه نداده دوزش رو بالا ببری که احتمال داره به مرور این کار رو انجام بدی....همین امروز جمله ای رو داشتم میخوندم:
گفتآورد:
A custome loathsome to the eye,hateful to the nose,harmeful to the braine,dangerous to the lungs and the blacke stinking fume thereof, neerest resembling the horrible Stigian smoke of the bottomless pit.
JAMES I(1566-1625) ON SMOKING
گفتآورد:
Mark Twain said, "Quitting is easy-I've done it a thousand times"
واقعا؟ اگه میدونستم بیشتر باهاش احساس صمیمیت میکردم. :D
من نمیدونم چرا هر کار میکنم نمیتونم به سیگار معتاد بشم :e107::e11b:
کسری هم فکر کنم سیگار بکشه...اونم اضافه کن به لیست مهربد جان:e404:
هر چقدر؟
این جمله برام خیلی آشناست...تمام دوستان سیگاری من هم میگفتن ما که سیگاری نیستیم هر وفت بخوایم میذاریمش کنار:e421: ولی خبر نداشتن معتاد شدن یا وابستگی به سیگار که شاخ و دم نداره...خیلی هم آروم و بی سر و صدا کارشون انجام میده...پس مواظب باش بانو آلیس، منتظر چیز خاصی نباش که فکر کنی از اون موقع به بعد وابسته شدی...
سیگار طعم کاغذ سوخته داره بیشتر
به خاطر همین خوشاید نیست
برعکسش قلیون نعنا
ادمو به رقص سما وادار میکنه
اتفاقاً من دیشب با دوستام بیرون بودم کلی هم دوستان بهم دادن کشیدمـــ... !
ولی امروز اصلن بیرون نرفتم چیزیم نکشیدمـــ... !
اگه تا یه ماهه دیگه ام نکشم اتفاق خاصی نمیفتهـــ... ؛ ولی مثلن دو روز بعد ممکنه دوباره بکشمـــ...
به نظر من همه چیز تحت کنترلهـــ...
شماها فقط تحت تاثیر دیگران قرار دارید و هی میگید سیگار اینجوریهـــ... ؛ هی سیگار اونجوریهـــ...
دستکم برای من اعتیادآور نیست ؛ اصلن
مگه شما چی میکشی که طعم کاغذ سوخته میدهـــ... ؟
به هر حال من دیدی که شما به سیگار دارین رو اصلن ندارم
بانو به قول آقای ایمنی، توصیه های ایمنی رو جدی بگیرید...خیر و صلاح شما رو میخوام که اینا رو گفتم.شما اولیش نیستی و آخریش هم نخواهی بود!! داستان همه کم و بیش مثل هم هست!!!
کلا بذارش کنار تا اول راهی...
-----------------------------------------------------------------------------------------------
خب یاران گرامی دفترچه، در میان این بحث های سیگار و قلیان و نعناع و اینها شما رو به هیولای اسپاگتی پرنده میسپارم...من برم بخوابم که فردا کلی کار دارم و در اثر کم خوابی قطعا دخلم خواهد آمد...
شب همگی خوش:e303:
من زمانی که بچه بودم عاشق سیگار کشیدن بودم. جایی نخ سیگاری میدیم اگه از دستم بر میومد کش میرفتم و سیگاره رو میکشیدم. البته یه دوست شیطون هم داشتم با اون اینکارو انجام میدادیم. ولی الان از سیگار که بدم میاد هیچی به محض اینکه بوش میخوره سرم سردرد میگیرم. زمان دانشجویی یه هم اتاقی داشتم سیگاری بود. بهش میگفتم چطور دلت میاد سیگار بکشی؟ دلت برای پوست و دندونای خودت نمیسوزه؟ میگفت تا حالا امتحان نکردی وگرنه این حرفو نمیزدی اینقدر آرامش بخشه. گفتم من بدم میاد از سیگار صد بار هم که بکشم بازم میاد. بعد چند بار بهم داد تا امتحان کنم ولی هیچ اثری روم نداشت. تا اینکه یه بار یکی از دوستای سیگاری دیگه بهم گفت تو بلد نیستی و نحوه صحیح سیگار کشیدن رو بهم یاد داد منم تا پک اول رو زدم و تو حلقم رفت سرفه و حالت تهوع و .... همراه شد و من از همون موقع تا حالا از تصور سیگار کشیدن هم حالت تهوع بهم دست میده. و در ضمن دوستان سیگاریم رو هم بهشون التیماتوم دادم که از اون بعد وقتی میخوان سیگار بکشن باید برن تو اتاق و در اتاق هم رو خودشون ببندن تا من کوچکترین بوی دودی احساس نکنم.
یه خاطره هم از قلیون کشیدن: زمان دانشجویی خیلی وقتا با دوستامون میرفتیم بیرون و قلیون میکشیدیم. آخریم باری که قلیون کشیدن رفته بودیم هتل هرمز . داشتم قلیون میکشیدم یه دفعه به سرم زد خیلی بیش از حد قلیون بکشم ببینم چه اتفاقی میفته. همین جور کشیدم تند تند. تا اینکه سرم کم کم گیج رفت. رنگم پرید. و غش کردم. دوستام بهم آب قند و اینا دادن به هوش اومدم. از همون موقع شدیدا از قلیون متنفرم و حالم ازش بهم میخوره.
من که تا حالا کوکائین مصرف نکردم ولی چند سالی سیگاری بودم چند سالکی هم هست که ترک کردم. یک کم اراده میخواد. اول هاش از فیلم کنستانتین یاد گرفتم هر وقت هوس سیگار میکردم آدامس میجویدم:e420:
ولی لوازم مورد نیازش اول اراده ست بعد هم جایگزین. از زمان ترکم تا الان به سیگار لب نزدم. از این به بعد هم لب نخواهم زد.
قلیون هم تفریحی به ندرتا میکشم. چون حرفه ای ورزش میکنم یکی دو ماه یکبار یک مدت که استراحت میکنم میکشم و دوباره که میرم تو دوره لب نمیزنم. نه به قلیون نه به مشروب.
به به عجب بحث شیرینی،صحبت الکل و قلیون.چه شود! برادران قلیونی حتما کاپوچینو احمد با شیر را امتحان کنند.با کاپو فطعا توانایی سبقت گرفتن از "عفیر"را بدست می آورید.
این
فایل پیوست 852
سیگار برای من کلا طعم کاغذ سوخته و تلخ داره
و این برام خوشایند نیست
البته همه اینطور نیستن
چه بسا خیلیا طعم یه نخود تریاک تلخ رو از طعم صدا تا پیتزا و کباب کوبیده و چه چه بیشتر دوست دارن
ملت معتاد اینجا را کردند شیرکشخانه! :e409:
چیزی در این جهان عجیبتر از سیگار نیست. هوشمندانهترین دامیست که بشر تاکنون آفریده، هیچکس متوجه نمیشود در آنست تا وقتی که خیلی دیر شده. من نخستین باری که سیگار کشیدم با خود گفتم ممکن نیست به چیزی اینچنین بدطعم و بو «معتاد» بشوم، و سیگاریها باید که دیوانه باشند. کمتر از سه ماه بعد نمیتوانستم بدون سیگار زندگی بکنم، و ده سالی با روزی دو بسته از ریههایم پذیرایی میکردم. چیزی که سرانجام باعث شد دست از آن بردارم تماشای ضعف اراده و فلاکتی بود که همراه آن در من پدیدار شده بود، چنانکه از سه بسته مانده به ته جعبه خوف تمام شدن و بیسیگار ماندن در آخر هفته مرا برمیداشت، میترسیدم بدون یک جعبه سیگار به مسافرت بروم، با پاکت نیمهخالی از خانه خارج نمیشدم، در رستوران پس از غذا بجای آنکه مثل همه آسوده و آرام و بیحال بشوم مظطرب و دستپاچه و هراسان میشدم که زودتر بیرون رفته نخی سیگار بیافروزم. در میهمانیها با شرمندگی و فلاکت باید در برابر چشمهای منزجر صاحبخانه سیگار بیرون میکشیدم و خود را حقیر میکردم. از آدمهایی پیرامون سیگار کشیدن و نکشیدن نصیحت میشنیدم که در حالت عادی آنها را شایستهی عبور کردن از کنارشان در خیابان ِ شلوغ نمیدانستم و .. ترس از سلامتی برای من معیار نبود و اصلا اهمیتی نداشت. تازه مدتی پس از ترک سیگار بود که عمق منافع مالی، جسمی و روانی دیگری که از نکشیدن سیگار بوجود میآید را بخاطر آوردم.
به گمانم ترسی موهوم از زیبا نبودن زندگی بدون سیگار است که خیلیها را حتی از تلاش برای ترک آن باز میدارد. دلیل دیگر میتواند افسانههایی باشد که پیرامون سیگار زبانزد مردم شدهاند، افسانههایی از قبیل «سیگاریها ارادهی ضعیفی دارند»، حال آنکه یکی از دشوارترین کارهای جهان سیگاری شدن است، زیرا شما میباید برخلاف تمام دستگاههای بازدارندهی بدن خود در مدتی طولانی دودی مصموم را به ریههایتان وارد بکنید و تهوع، سرگیجه، سردرد، سرفه و گرفتگی مجاری تنفسی ناشی از آن را چند ماهی تحمل بکنید تا «سیگاری» بشوید.
در کشور ما متاسفانه سیگار بدل به ابژهی تمایل نسل ما شده و گریختن از کمند آن کمی دشوارتر از باقی جاهای دنیاست. در هر محفل نیمه فرهیختهای در ایران بیشینهی حضار سیگاری هستند و نه فقط این، با سیگار ارتباطی روحانی-عرفانی برقرار کردهاند! آدمهایی که در شرایط عادی پیرامون کمترین جفا در حق کارگران رنگ عوض میکنند، وقتی کار به ابرشرکتهای تولید سیگار و تجاوز آنها به تمام موازین حقوق کارگر در کشورهای آفریقایی میرسد(یا اساسا کل صنعت دخانیات که چیزی بجز پول درآوردن از کشتن آرامآرام مردم نیست)خودشان را به راه دیگر میزنند. خیلی مایلم نظر همینها را پیرامون شرکتهای اسلحهسازی در آمریکا مطلع بشوید و پنهانی مقایسهای بکنید.
قدرت و نفوذی که سیگار بر شخص سیگاری دارد را، هیچ چیز دیگری بر او ندارد!
من معتادم یعنی ؟:e415:
همه اینها به فرهنگ هم بستگی بسیاری دارد.
من برخی جاها که بودهام سیگار کشیدن را یکی از بایستگیها دیدهام اگر بخواهید در جمع پذیرفته شوید.
یا اینکه اگر نکشید بسیاری از موقعیتها را از دست میدهید. برای همین بهترین راهکار را در همان وانمود کردن و همراهی سرسری دیدم.
این درست نیست!گفتآورد:
نوشته اصلی از سوی Ouroboros
سیگار کشیدن بخودی خودش که هیچ دردی ندارد، یک آسایش و آرامش کوتاهی هم میدهد.
راز کامیابی سیگار در معتاد کردن در چند چیز نهفته است تا آنجاییکه من میدانم:
1. دسترسی فراوان و آزاد به آن
2. سرخوشی اندکی که هر نخ سیگار میدهد
3. نیروهای همبودین (اجتماعی) پشت آن
این نشانههای که گفتی من فکر کنم تنها چند سال پس از سیگار کشیدن یکنواخت و معتادگونه
است که پدیدار میشود، اگر نه تا چند سال آغازین هیچ اثر محسوسی روی سازوکار تن آدم نمیگذارد.
جدای از این، چگونه ترس از سلامتی هیچ معیاری نبود امیر جان؟ :e405:
سیگار چیزی به شدت مزخرف است . در اروپا سیگار کشیدن نشانه ی بلوغ است . چون در اینجا سیگار را با کارت شناسایی به کسانی که مشخص نیست سنشان بیش از ۱۸ سال است میفروشند . شخص به محض اینکه ۱۸ سالش میشود یک نخ سیگار دود میکند . بنده بارها و بارها دیده ام کسانی که ۵ دقیقه عقب تر ۱۸ سالشان شده و نخستین کاری که کرده اند سیگار خریدن بوده .
هنوز هم درک درستی از کسانی که سیگاری میشوند ندارم ، یکی دو بار امتحان کردم ببینم چه پخی است و هر بار بیش از پیش از آن بدم آمد . بوی بد ، سوزش ریه و سوزاندن پول بیزبان تنها آسیبهای ظاهریش هستند .
مهربد جان من این دسترسی فراوان و آزاد رو عاملی در علاقه زیاد به سیگار نمیدونم . به عکس وقتی دسترسی آزاد و فراوان برای همه وجود دارد تنفر از آن بیشتر هم میشود .
دلیل اصلی به نظر من فراوانی و عدم دسترسی آزاد تا مقطعی مشخص هستش .
نخستین باری که سیگار را امتحان کردم شاید ۶ سالم بود و خود پدر و مادرم آن را به من دادند ، اولین جرقه ایجاد تنفر همانجا بود .
ولی وقتی دایمن جلوی افراد گرفته میشود که تو بچه ای ، بچه ها نباید سیگار بکشند ، زیر ۱۸ سال سیگار ممنوع نتیجه این میشود که شخص در آینده به احتمال زیاد سیگاری میشود . و بنده فکر میکنم این ممنوعیت ها بخشی از سیاستهای دولتیست به خاطر اینکه دولتها نفع بسیار زیادی در سیگار و فروختنش دارند .
چیزی که در عین حال که دست یافتنیست ، دست نیافتنیست بیشتر حس کنجکاوی رو بر مینگیزد و کشش به سمت آن بیشتر میشود . فرض کنید از فردا بگویند زیر ۱۸ سال حق نوشیدن کوکاکولا ندارد . فروشش بیشتر میشود که کمتر نمیشود .
خوب آلیس جان بد است دیگر ! برای کسانی که سیگار میشکند هم بد است . برای اطرافیانشان هم بد است .
منی که سیگاری نیستم وقتی در کنار یک سیگاری قرار میگیرم برایم بد است . و هیچ کسی هم طبق هیچ اخلاق و قانونی حق را به سیگاری نمیدهد .
شخص آزاد است به بدن خود آسیب برساند ولی آزاد نیست به دیگران هم آسیب برساند . در خیابان دارید حرکت میکنید یک سیگاری میوفتد جلویتان و بوی گند سیگارش خفه تان میکند .
کودکی هستید که یکی از والدین یا هر دو سیگاری هستند ، دارید آسیب میبینید .
و مثالهای بسیاری دیگر . به هر شکل سیگار بد است . برای تهرانی ها بدتر هم هست چون همینطوریش دارند روزی چند کیلو دود و کثافت را وارد ریه های خود میکنند و از آن خارج .
آدامس بجوید جانم :e420:
سیگار از نظر جسمی زیان آوره ؛ از نظر روحی و روانی تندرستی و شادابی میارهـــ... ! ما هم که هر روز داریم ضربه های روحی و روانی میخوریمــــ...
این چه حرفیهــ... ؟ مگه من معتادم آدامس بجویم ترک کنمـــ... ؟ همونطور که گفتم سیگار اصلن اعتیادآور نیس ؛ فقط یه کمی جنبه میخواد ! معلومه کسی که جنبه نداشته باشه معتاد میشهـــ...
فردی که بخواد سیگارش رو ترک کنه باید یک روزی خودش به این نتیجه برسه که سیگار براش ضرر داره و بدون سیگار میتونه باکیفیت تر زندگی کنه.
وگرنه تا سال دیگر هم براش دلیل بیارید هرچند دلایلتون 100% درست و علمی و منطقی باشه ولی باز هم یک سیگاری یک بهانه ای براش میتراشه.
به دوست خوبمون آلیس بگم که این رو به عموم سیگاری ها نسبت میدم یک وقت به خودشون نگریرند همه ی سیگاری ها همین طوری هستند:e405:
هر روز ؟ :e107:
به جنبه ربطی ندارد ، ورود مصنوعی نیکوتین و گاهن مورفین باعث نیاز بدن به ورود مصنوعیش داره و در نتیجه شخص معتاد میشود . بدن انسان به شکل طبیعی خود مورفین تولید میکند (اندروفین) و ورود مصنوعیش تولید طبیعیش را دچار اختلال میکند و این خود یکی از دلایل اعتیاد است.
و اما نیکوتین ، نیکوتین در بدن شخص نوعی مسمومیت خفیف ایجاد میکند که منجر به تولید دوپامین میشود و به شخص نوعی انرژی و توانایی بیشتر میدهد همچنین باعث ایجاد نوعی حس سرخوشی به شخص میدهد . به این پدیده سیستم پادش دهی دوپامینی گفته میشود .
دوپامین در تولید سرخوشی نقش زیادی داره و البته همیشه منجر به تولید سرخوشی و حس خوب نمیشه در مواردی هم باعث تولید حراس و ترس میشه .
حالا چرا نیکوتین هم اعتیاد آور است ؟
در شرایط عادی وقتی شخص از انجام کاری یا بودن در محیطی لذت ببره بدنش شروع به تولید دوپامین میکنه و وقتی که نیکوتین به صورت مصنوعی وارد بدن میشه بدن عادت میکنه که هنگام ورود نیکوتین دوپامین تولید کنه برای همین در قبال لذتهای طبیعی مثل موسیقی ، خوردن و ... بدنش دوپامین تولید نمیکنه .
یعنی در هر صورت شما دارید هم به جسم و هم به روان آسیب میرسونید چون روان نتیجه کارکرد درست جسم هستش .
من یه مدت ۱ سال سیگاری بودم ، بعدش دیدم ماهی ۲۰۰-۳۰۰ دلار خرج سیگار میشه ، تصمیم گرفتم پول رو به دود ترجیح بدم ، گفتم با ماهی ۳۰۰ دلار میتونم قبض Hydro (آب و گاز و برق) ، قبض اینترنت و همچنین موبایل رو بدم آخرش هم یه ۲۰-۳۰ دلار میمونه ، دیدم اینجوری به صرفه تر هست سیگار رو گذشتم کنار! اولش هم اینجوری شروع شد که وقتی با دوستان میرفتیم آخر هفته بیرون ، توی رستورانها و کلوپها همیشه بیرون یه قسمت سیگاریها داره ، همیشه هم یک عده دختر اونجا خودشون سیگار ندارند دنبال سیگار میگردند ، خلاصه من همیشه ۲ تا بسته دیگر تو جیبم میرفتم بیرون اونجا اینجوری با سیگار مخ میزدیم و سر صحبت باز میشد که خودم این وسط سیگاری شدم یه مدتی:e40a:
هر روز ضربه روحی و روانی میخوریم ولی هر روز که سیگار نمی کشیمــــ... :e107:
سیگاری به کسی میگن که معتاد به سیگار باشه ؛ چندبار بگم من فقط سیگار میکشم ولی معتاد نیستمــــ... ؟
چی بگمـــ... ! همه این ها درستـــ... ؛ ولی همه چیز تحت کنترلهـــ... ! اگه از حد بگذره نمیشه کنترلش کرد... مگه راسل نمی گفت که من هرچقدر بکشم نمی تونم معتاد بشمـــ... ؟
حرف هاتون (هم شما هم مهربد هم بقیه) راستش یه کمی روم تاثیر گذاشتــــ...
شاید باید تجدید نظر کنم دربارشــــ... !
البته دوستای من بیشتر انقدر از سیگار تعریف های آنچنانی می کنن که هر آدم غیرسیگاری رو احمق می دونن بنا به تعریفای خودشونـــ...
ممممممـ !
مسمومیت رو نوشته بودم مصنوعیت :e107:
درود بر دوستان و معتادان گرامی ! http://www.daftarche.com/images/imported/2012/04/7.gif
دیدم سخن در مورد بحث شیرین سیگار هست یاد یه جمله ی زیبا افتادم .. میگه بعضی ها سیگار ، بعضی ها درد می کشند .. ولی من سیگار رو با درد می کشم ! http://www.daftarche.com/images/imported/2012/09/37.gif
دقیقن همینطور هست .. من بارها سیگاری شدم و باز ترک کردم .. این که گفته میشه طرف معتاد هست اون فقط یک وسوسه هست و یک تمایل .. وقتی اون شخص اونقدر اراده نداره که مقابل این وسوسه مقاومت کنه حقش همینه که معتاد باقی بمونه !
سیگار ضرر داره ، ولی مزیت هایی هم داره که نمیشه به سادگی ازش چشم پوشی کرد
:e00e:
در اروپا سیگاریها را مورد هجمهای همه جانبه قرار دادهاند، شما هیچکجا نمیتوانید سیگار بکشید و جریمههای بسیار سنگینی برای تخلف از این قوانین وجود دارد. بیشتر کشورهای اتحادیه اروپا روی جعبههای سیگار اخطارها و هشدارهای گوناگون به چشم میخورد و دهها روش مختلف برای ترک سیگار اختراع شده. اما آمار سیگاریها درحال رشد است! و هرقدر تبلیغ برعلیه آن بیشتر میشود، سیگاریها هم بیشتر سیگار میکشند. خود من هیچوقت بیشتر از هنگامی که به زیانبار بودن سیگار میپرداختند بیشتر هوس سیگار نداشتم. دلیل آنست که اساسا همه از آسیبهای سیگار اطلاع دارند، نمیدانند چطور بدون آن زندگی بکنند و چه باید کرد، ترس اینکه پس از غذا یا سکس سیگاری نباشد ترسیست به راستی بزرگ. شستشوی مغزی زیادی هم در اینباره انجام شده، به نحوی که در بسیاری فیلمهای هالیوودی میبینید شخص را پیش از تیرباران کردن یا کشتن سیگاری میدهند، یا ستارهی اصلی به نحوی به سیگار در ارتباط است.. همهی اینها اهمیتی تعیینکننده داشتهاند در بدل شدن سیگار به هیولایی که شخص سیگاری توان ستیز با آن و رهایی از آنرا ندارد.
پ.ن: البته اراده چندان نقشی ندارد، بیشتر «پذیرفتن» مشکل مهم است. اغلب سیگاریها با دروغهایی همچون «من معتاد نیستم»، «هر وقت بخواهم ترک میکنم»، «از سیگار کشیدن لذت میبرم»، «میکشم چون انتخاب کردهام که بکشم» و... خود را فریب میدهند، پذیرفتن اینکه چیزی بیش از یک معتاد به نیکوتین نیستید هم بسی دشوار و زمانبر است. برای خود من هفتهشت سالی به طول انجامید..
دوستانی که میگویند سیگار اعتیادآور نیست، نیکوتین از کوکائین هم اعتیادآورتر است و ترک آن طبق برخی تحقیقها از هروئین دشوارتر.
Nicotine Addiction
Is Nicotine Addictive
البته یکی از علتهای اینکه من میگم نمیتونم معتاد بشم اینه که خیلی به من لذت نمیده سیگار بر عکس قلیان،دوستان هم هر کس احساس متفاوتی داشته با سیگار،در کل اگر سیگار رو بعنوان یک بسته در نظر بگیریم واکنشها تا حد زیادی پراکنده و متفاوته بنظر میرسه
نه انگار جدی جدی لازم شد یه جستار در مورد سیگار داشته باشیم....من که تو عمرم نه لب به سیگار زدم نه قلیان...حتی هیچ وقت تحریک هم نشدم!!! ولی تا دلتون بخواد در این سال ها passive smoker بودم:e421:
عاملی که باعث میشه من از سیگار و دود و اینا بدم بیاد مضر بودنشون برای سلامتی هست مخصوصا پوست. من نمیدونم چرا اینقدر سلامتی برام مهم هست.
به نظر من یه عکس ساده و معمولی بدون هیچ گونه جنبه های هنری ؛ اگه به نوعی با سیگار در ارتباط باشه زیباستــــ...
سینما که دوستمون امیر گفت ، جای خود دارهـــ... !
یه چیزه دیگهـــ... :
برای من هیچ عطری بهتر از این نیست که لباسهای یه پسر ته بوی سیگار بدهـــ... !
حالا هی امر به معروف نهی از منکر کنید این دید منهــــ...
کسانی هم که هی میگن سیگار زیان بخشه ؛ سیگار برای آرامشه روان الزامیستـــــ... شما از این بخش دوم غافلینــــ...
آدامس جوییدن که با سیگار قابل مقایسه نیســـ...
تو خیابون های تهران هم اصولن وقتی قدم میزنیم گشت وجود داره چه برسه بخوایم بدوییم و الکی خوش باشیمـــ...
خرید رفتن ولی ایده بدی نیستــــ... !
گزینه آخر هم به خیلی چیزا بستگی دارهـــ... !
خوبه رو گرینه هاتون فکر می کنمـــ... :pidgin_135: