من حاضر هستم در مورد دهه ۶۰ و اثبات اینکه میر حسین موسوی و اصلاح طلبها تا گردن در خون آلوده هستند مناظره انجام بدهم ، جناب کافر حاضر هستید؟
نمایش نسخه قابل چاپ
من حاضر هستم در مورد دهه ۶۰ و اثبات اینکه میر حسین موسوی و اصلاح طلبها تا گردن در خون آلوده هستند مناظره انجام بدهم ، جناب کافر حاضر هستید؟
مناظره قوانین خاص خودش را دارد و فقط بحث بر سر موضوع هست ، برای من مهم نیست که شما که هستید ، بر سر مواضعی که میگیرید یا من میگیرم بحث میشود ، به هر حال من حاضرم در مناظره اثبات کنم که میر حسین موسوی جنایت کار است ، کسی که فکر میکند موسوی جنایت کار نیست میتواند با من مناظره کند! سوال مناظره هم این را پیشنهاد میکنم!
" آیا میر حسین موسوی در جنایتهای دهه ۶۰ جمهوری اسلامی نقش داشته است و جنایت کار است یا خیر؟ "
اگر قادر به اثبات بودید لابلای همان گفتگوهای پیشین این کار را می کردید، چیز ویژه ای از شما ندیدیم جز سفسته و سفسته و سفسته!
جز این است؟! مدارکش هم موجود است!
خیر! http://www.daftarche.com/images/imported/2013/02/8.png
در بحثهای معمولی ۷-۸ نفر همزمان پست میزنند بحثها گم میشود ، مناظره فرق میکند ، من ادعا میکنم که میتونم ثابت کنم میر حسین موسوی جنایتکار است و لایق محاکمه شدن ، شما میگویید که نیست ، خوب انقدر از مواضع خود مطمئن هستید چرا مناظره نمیکنید؟ به هر حال این پیشنهاد من در مناظره عمومی است ، اگر کس دیگری فکر میکند موسوی جنایت کار نیست من میتونم با او مناظره کنم ، ولی خودم ترجیح میدهم با جناب کافر مناظره کنم!
آخر گفتنی ها گفته شده، گمان نمی کنم نکته ی جدیدی برای گفتن داشته باشید. نشان به آن نشان که قبل از هر چیز آن مصاحبه ی میرحسین با روزنامه ی اتریشی را می گذارید!
نکند مدرک جدیدی از سازمان جاسوسی موصاد دریافت کرده اید که اینگونه دل آسوده سخن می گویید؟!
من کوروش یا آرش را پیشنهاد می کنم! من نیز از پشت آن ها را پشتیبانی می کنم!http://www.daftarche.com/images/imported/2014/02/2.png
پارسیگر
کوروش هم گزینه خوبی هست ، ولی من هنوز از موضع کامل او در این مورد اطلاع ندارم ، موضع شما مشخص است
من گفتم پاسخ ندید؟ یا اگه پاسخ بدید علافید؟ چرا بعضی وقتها اخلاق خودخواهی دین یهود به سراغت میاد کسرا؟
هوش نکردی که میگم اگر کسی پیدا بشه که بخواد موضوعی به این روشنی و اظهر من الشمسی رو در مناظره اثبات کنه حتمن خیلی آدم بیکار و علافیه. بله یه همچین آدمی حتمن وقت زیادی داره. آخه کی اینجا منکر اینه که موسوی در جریان آدم کشی ها دهه 60 نبوده؟
منم میگم بی گناهه. ولی در جریان بوده. البته آمر نبوده. تو مدرکی داری؟ رو کن. این دیگه نیاز به مناظره نداره. دلت مناظره میخواد؟ بدون مناظره هم میتونی یه جستار باز کنی اون مدارکی که همه ندارند ولی تو داری رو کنی.
صحبت ما اینه که این مسائل انقدر لایه لایه و گم و پیچیده هست که نیاز به اینه که در یک دادگاه سالم و صالح در فردای ایران مورد بررسی قرار بگیره. اونوقت تو با استناد به چهارتا کتاب نوشته شده از افراد و سرچ و گوگل و اینها میخوای این اتهام فوق العاده بزرگ و پیچیده و حساس رو توی هی تاپیک اثبات کنی؟ نکنه به مدارک و اسناد دولتی و واجا دسترسی داری؟ مزخرفم حدی داره دیگه.
اگر موسوی بیگناه است لاجوردی و خلخالی هم بیگناه هستند ، اگر اینگونه بخواهیم نگاه کنیم که همه بیگناه میشوند چون فرمان اصلی را خمینی داده است ، شخص که حتما نباید بگوید بروید فلانی را بکشید تا گنهکار بشود ، مثلا شورای عالی امنیت ملی در جریان بمبگذاری آمیا بوده است ولی دستور را خامنهای داده است ، حالا افراد آن شورا میتوانند ابراز بیگناهی بکنند؟ مزخرف این حرفهای طرفداران این موسوی هست که میخواهند گناهان او را پاک کنند ، انسانیت هم خوب چیزی هست!
وزیر کشور موسوی محتشمی ، وزیر اطلاعات موسوی ری شهری ، نمایندگان دولت موسوی در سازمان ملل ، تمامی اینها در کشتار ۶۷ نقش ایفأ کردند! همدستی در جنایت که فقط دستور قتل دادن نیست ، تلاش برای لا پوشانی جنایت نیز دست کمی از دستور قتل دادن ندارد!
@Theodor Herzl
آقای کسرا ، من به شما علاقه دارم! http://www.daftarche.com/images/imported/2013/02/11.gif
یه ضرب المثل داریم که می گوید سر بی گناه پای چوبه ی دار می رود ، ولی بالای دار نه !
گرچه می توانند برای دلخوشی خود صدها عکس را ویرایش کنید، هر چه باشد پندار ناشدنی که ناشدنی نیست!
یه ضرب المثل دیگر هم داریم که می گوید کافر همه را به کیش خود پندارد!
ولی اینجا بایستی برخی واژه ها را جابجا کرد و گفت :" جاسوس همه را به کیش خود پندارد!"
برخی از کسان خودشان عمریست که به مزدوری خو گرفته اند آنوقت گمان می کنند دیگران هم همین پیشه ی شریف را اختیار کرده اند و به آن ها برچسب های ناروا می زنند.
http://www.daftarche.com/images/imported/2013/10/5.gif
پارسیگر
خیر منم به همین خاطر جزو تحریمی ها بودم. اومدن موسوی برابر بود با اومدن خاتمی و عقب انداختن حرکت ایران برای مدت 8 سال و به بازی گرفتن جهان برای مدت 8 سال و خریدن زمان. ولی همونطور که گفتم من بعد از جریان حصر حالا هوادار این دعوای موسوی و خامنه ای هستم هرچند که موسوی به دنبال 8 ماده ای حضرت امامه! این دعوا اگر پیروز بشه، یعنی جنبش سبز پیروز بشه، به همون میزان پیروزیش جبهه خامنه ای رو ضعیف کرده و این به نفعِ آزادیه و یه گام رو به جلو هست. این چیزیه که تو و میلاد ازش غافل هستید.
نه اینطور نیست. در اون زمان هنوز احمدی نژاد و خامنه ای پشت هم بودند. این شایعات در انتخابات پارسالم بود که میگفتند اگه مشایی رد بشه، احمدی نژاد کودتا میکنه یا دولتو منحل میکنه یا ازین کارها میکنه. ولی دیدیم که هیچی نشد و حتا یه روز خبرش درز کرد که سر راه با اتومبیل اومدن بردندش و 4 ساعت توجیهش کردند!گفتآورد:
تنها دلیلی که نظام پشت احمدینژاد ایستاد این بود که اون تهدید کرده بود اگر من برم همه شما رو با خودم میکشم پایین و اسنادی رو میکنم که نظام رو نابود میکنه! وگرنه موسوی جزو بطن انقلاب هست و خطری برای نظام ایجاد نمیکرد اگه رئیس جمهور میشد! موسوی و امثالهم جدا از اینکه خودشون مجرم هستند ، اگر بیگناه هم بودند دشمن نظام محسوب نمیشوند
موسوی چه مجرم باشه چه بی گناه آمر اون قضایا نبوده و این موضوع تا زمانیکه در دادگاه بررسی نشه ارزش حدس و گمان های شما برابر با ارزش تئوری های توطئه در مورد 11 سپتامبر و دخالت امریکا در این قضیست.
مصداق بارز گم کردن سوراخ دعا:اپوزیسیونی که آرزوش به جای اعدام خامنه ای،اعدام موسویه(اگر اعدام رو درست بدونیم) :))
کوروش جان بزرگترین اشتباه شما اینه که فکر میکنید اصلن بین خامنه ای و موسوی دعوایی وجود داره و بعد از اون نتیجه میگیرید تضعیف موقعیت خامنه ای رو!
اصلن دعوایی وجود نداره. ما در جمهوری اسلامی به طور کلی دو جناح مختلف داریم که هر دوی این دو جناح اهداف و خواستشون یکیه ولی مسیری که انتخاب کرده اند برای کنترل جامعه فرق میکنه.
جناح اصلاح طلب هرگز نمیتونه با صلاح طلبی بچه بسیجی ها و سپاهی ها و خر حزب اللهی ها رو کنترل کنه پس برای کنترل اونها امثال مموتی و جلیلی و خامنه ای و ... لازمه. از اون طرف دار و دسته خامنه ای و سپاهی هام عمرن نمیتونند اینهایی که قر و فرشون زیاده و مدرن تر هستند رو کنترل کنه پس اونجا خاتمی و رسمنجانی و ... لازمه.
خیلی خیلی ساده انگاریه که ما فکر کنیم حکومت دچار یک دعوای داخلی هستش و کماکان هم پابرجاست!!!!! دست کم میدونیم این دعوای داخلی از دوران رسمنجانی هست و با اومدن خاتمی شدت بیشتری گرفت و در دوره احمدی نژاد به اوج خودش رسید ولی هنوز این حکومت ککش هم نگزیده!!!! پس اجالتن تمام این دعواهایی که میبینید دعوای زرگری هستند.
خاطر مبارک باشه سر آخرین انتخابات که منجر به انتصاب روحانی شد همه میگفتند حکومت کم آورده و میخواد جلوی مردم کوتاه بیاد و تقلب نمیکنه و از این مدل حرفها. ولی حقیقت چی بود ؟
حکومت نه از جانب مردم و اوضاع داخلی بلکه از بابت تحریمهای خارجی کم آورده بود. پس نیاز داشت که با غرب مصالحه بکنه (که کرده و داره میکنه) از اون طرف هم باید نمایش دعوای بین گرگها رو هم ادامه میداد پس با انتصاب روحانی در حقیقت با یک تیر دو نشون زده.
از این طرف هم داریم میبینیم شرایط داخلی وضعیت بهتری پیدا نکردند و فقط در سیاست خارجی اوضاع ایران بهتر شده اون هم فقط و فقط سر مسایل هسته ای و تحریمهایی که به خاطرشون وضع شده بود نه جاهای دیگه. با این تفاوت که این بار مردم در مقابل مشکلاتی که درست نشدند و کماکان پابرجا هستند سکوت کردند.
موسوی هم در خوشبینانه ترین حالت یک مهره سوخته و قربانی این سیاست دعوای زرگری هستش و امروز روز هم به خوبی روشنه که هدایت پس مانده بسیار کوچک جنبش سبز دستِ موسوی و کروبی نیست که بخوایم اسمش رو بذاریم جنگ بین جنبش سبز و خامنه ای!
جنبش سبز هم عملن نابود شده و حرف زدن از پیروزی جنبش سبز بیشتر شبیه شوخی میمونه تا واقعیت. مثل این میمونه که شما توقع داشته باشید یک بکسر که مرگ مغزی شده بره توی مسابقات جهانی قهرمان هم بشه!!!!
جبهه خمینی که ۱۰۰% بیشتر قاتل و جنایت کار هست! مشکل شما این هست که فکر میکنی اصلاح طلبها آدمهای خوبی هستند! خامنهای جنایت کار درست ، ولی زمانی که طرف دیگر دعوا سر کار بوده است در عرض ۴ روز به اندازه چند برابر کّل دورهٔ خامنهای تا کنون اینها آدم کشتند!
شما از کجا میدونی نبوده؟ من اطلاعات ندارم که موسوی شخصا دستور قتل داده باشه ، ولی اطلاعات بسیاری است که مجری بوده و در روند جنایت نقش داشته ، فقط اطلاع داشتن نیست ، دستور اصلی هم خمینی داده ، اگه با این منطق شما پیش بریم لاجوردی هم مامور خمینی بده و آمر نبوده!
خب وقتی دعوت بیسابقه به تظاهرات هم کرد اهل همین نظام بود، تعداد جمعیتی هم که اومد تنها باید اونرو امیدوارتر میکرد به درخواست مطالبات تعریفی خودش (که حذف نظام نبود)، نه اینکه بگه برگردید.
خب چه شد؟ جز این حرکت به مرحلهیِ بعدی خشنتر شدن تظاهرات (با توجه به سرکوب ج.ا بود؟). اینهم هر زمان بود اتفاق میافتاد. جنبش سبز باعث مشروعیت زدایی بیشتر از خامنهای شد (که اونهم بیشتر اشتباه خامنهای تا دستآورد استراتژیک و خردمندانهیِ جنبش) و نه این نتایجی که تو میگیری را نمیدهد کوروش جان. بنظر من از فواید رنگارنگی که جزو دستآوردهایِ جنبش سبز قطار میکنند بیشتر خودفریبی هست. ما در جایی هستیم که سرنوشت در نبرد مسلحانه مثل سوریه جلوی چشممون هست و میدانیم اینها چه جانورانی هستند و از طرف دیگر راهکاری برای مقابله نداریم یا حداقل اتحاد رو بین مخالفان نمیبینیم.
حقیقتش این هست که ما اصلا مهرهای دربازی نداریم و تنها داریم تظاهر میکنیم که اصلا اثری داریم و تازه دربارهیِ اعتلاف کردن یا نکردن با موسوی بحث میکنیم.
این تئوری های توطئه که اینجا برای من بازگو کردی میلادجان همه جا هست. در همه کشورها میتونی همینو بگی و بشینی کنار آبجوتو بخوری و حال کنی که عجب تفسیری کردم :e057
مهم اینه که تئوری تو بتونه شرایط موجود رو توضیح بده. من منکر این نیستم که حکومت نیاز به ترمیم وجهه خودش در جهان داشته ولی چیزی که بازم ازش غافلی اینه که شرایط داخلی بی ارتباط با سیاست خارجی نیست. چرا که هرگاه اوضاع ج.ا در دنیا خراب شده، در داخل هم نارضایتی بالا رفته (چند سال پیش یک بررسی میدانی در غرب منتشر شد که میگفتند مردم ایران امریکادوست ترین مردم خاورمیانه هستند). از طرف دیگه تیمی که با صورت خندان میان مثل خاتمی و همین ظریف که مثل هنرپیشه ها همش داره نقش بازی میکنه جلوی دوربین، تیمی باید باشند میانه رو تا ظرفیت برقراری ارتباط مثبت با دنیا رو داشته باشند. سیاستمدرانی با این مختصات، نه باید و نه میتوانند در داخل کشور عبوس و اخمو باشند. بنابر این تغییر موضع خارجی ناچار به تغییر سیاست های داخلی هم می انجامه. این از این.
ولی در مورد تئوری توطئه مورد علاقت، خیلی مایلم بدونم که دعواهای ظاهری و واضح حکومت رو چرا باید نادیده بگیریم؟ در هر دسته ای نظرات مختلف وجود داره حالا این که یک دولت و یه حکومته و صحبت سر قدرت و ثروت کلانیه که باور به این دعواها رو منطقی ترم میکنه! مگه در زمان محمد بن عبدلله مرتبط بین طایفه اسلام دلخویر پیش نمیومد و محمد ریش سفیدی نمیکرد؟ مگه بعد از او طایفه دزدها به جان هم نیفتادند؟ تا همین الانشم زد و خورد هوادارای علی و عمر روبروی هم لشکر کشی میکنند! پس لطفن این تئوری های شکمی رو کنار بگذار یا کنار هم نمیگذاری به خورد ما نده میلاد عزیز. تنها ویژگی مثبت این تئوری ها اینه که باهاشون میشه همه چیزو طوری توجیه کرد که انگار از قبل معلوم بود چی میشه :e415:
خیلی از تمثیل بی موردت ممنونم. بوکسور مرگ مغزی توانایی پاشدن نداره ولی هم موسوی، هم کروبی، هم نوریزاد، هم توده ی مردم ایران توانایی پاشدن دارند هنوز :e415: دعوا سر اسامی هم نداریم، اسموش بگذار جنبش زرد. من سر سبز بودنش تعصبی ندارم. ضمن اینکه کسانی که تاریخ مطالعه کرده باشند از شکست جنبش ها «نگران» و «دلسرد» نمیشند. مگه در زمان تازش تازی ها این اتفاقات در ایران نیفتاد؟ جا به جا جنبش های محلی زنده شدند و مردند. در نهایت اگرچه دینشون رو صادرات کردند ولی مرزهای ایران عوض نشد.
به دلایل مشابه هست که من مخالف تغییر از درون به وسیله انقلاب، کودتا، یا موارد مشابه هستم. اگر یادتون باشه در گفتگو من مدافع نظر آرش بیخدا مبنی بر تغییر با حمله نیروی خارجی هستم که کمترین میزانِ تلفات مردمی و مسائل مربوط به جدایی و فدرالیسم و اینها را در بر داشته باشه. ولی اینها چه ارتباطی داره به اینکه در درون نظام عده ی زیادی ریزش کرده باشند و بریده باشند؟ شما منکر این وضعیت هستید؟
خوب تفسیرت اشتباهه کوروش جان!
همین تیمی که میگی مجبوره در داخل خندان باشه آمار اعدامیهاش رکورد دار شده!
و البته شرایط داخلی هم فرقی نکرده و اتفاقن بسیاری از سخت گیریها بیشتر هم شده.
دلیل تغییر نکردن شرایط ساده هستش. کنترل داخل دست این تیم نیست یا دست کم سیاستشون بهبود شرایط داخلی نیست.
دولت روحانی به جز مساله هسته ای و آرام کردن تنش با غرب دست آورد دیگه ای تا کنون نداشته و احتمالن هم نخواهد داشت.
بعد کدوم تئوری توطئه ؟ من دارم میگم تغییری به جز در سیاست خارجی ایجاد نشده. اسم این میشه تئوری توطئه چون بر خلاف نظر و استدلال شماست ؟!
از بین تمامی وعده های روحانی تنها 5 تاش محقق شده :
بازگشایی خانه سینما (که صدای همه ی اهل سینما را هم سیاست بازگشاییش درآورد)
مخالفت با ستاره دار کردن دانشجویان (و هیچ اقدامی در جهت بازگرداندن دانشجویان اخراجی و ستاره دار پیشین)
بازگرداندن برخی اساتید کنار گذاشته شده به دانشگاه.
ادامه پرداخت یارانه ها (که داره جمعش میکنه - به عبارت ساده تر ملت رو خر کرد)
و مهار تورم تنها در روزهای اول.
در باقی زمینه ها هیچ کاری نکرده .
یعنی از 73 وعده انتخاباتی که داده تنها 5 تاش اون هم به شکل ماست مالی و سر مردم شیره مالی محقق شده و باقی رتته (تا الان)!
فهرست کامل : روحانی سنج
فایل پیوست 3993
این مستر روحانی و دولت تدبیر و امیدش که بنا بر توهم بخشی از جامعه در نتیجه ی فشار جنبش سبز و شرایط داخلی بوده 66% از وعده هاش رو اصلن پیگیری نکرده (مردم خر کنی) . 5% رو نخواسته یا نتونسته به نتیجه برسونه و تنها 7% یعنی 5 وعده از کم اهمیت ترینهاش رو محقق کرده . از این 16 تای در حال پیگیری هم قطعن درصد بزرگی محقق نخواهد شد.
البته ما پیشتر هم این حرفها را گفته ایم و متهم شده ایم به بیان تئوری توطئه ولی بعدش که معلوم شد حق با ما بود همان کسانی که متهم میکردند آلزایمر از نوع حاد گرفتند!
موسوی و نوریزاد و موسوی جنبش سبز نیستند! مغز جنبش سبز هم نیستند.
توده ای که دم به ساعت رنگ عوض میکنه و راه و منش مشخصی نداره رو نمیشه بست به یک طیف سیاسی یا اجتماعی خاص. این توده ای که شما ازش حرف میزنی و میگی از بدنه جنبش سبزه نه تنها خیلی وقته تجزیه شده بلکه به راحتی بازی میخوره و درست در مسیری قدم میذاره که حکومت میخواد حتا امیری که از طیف روشنفکر محسوب میشه. همین توده با شرکت در نمایش انتخاباتی که حکومت به راه انداخت تنها دستاوردی که فکر میکردیم جنبش سبز داشته (مشروعیت زدایی از حکومت) رو از بین برد. تبلیغات خارجی حکومت هم درست بر همین اساسه که مردم ما جمهوری اسلامی رو میخواند ولی از برخی کم و کسری هاش ناراضی هستند که اون کم و کسری ها به خاطر تحریمهای غرب و رفتار دشمنه! (نمونه مشابه همون داستانِ انگشتِ جناب مزدک). در اجرای این سیاست و تبلیغات موفق هم بوده.
نهایتن چیزی به نام جنبش سبز (نه مردمِ ناراضی - یعنی حرفهای من رو مصادره نکن) هرگز دوباره از جاش بلند نمیشه و سر و صدا نمیکنه چون تمام شده رفته پی کارش. موسوی و کروبی و ... هم حتا بعد از آزادی به احتمال بسیار زیاد سکوتشون ادامه خواهد داشت چرا که میدونند توان درگیری با حاکمیت رو در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی ندارند. یعنی اصلن امکانش وجود نداره و فهمیدند که قرار نیست در ساختار قدرت کوچکترین جایی داشته باشند.
مادامی هم که مردم ، جامعه ، رررررررررررروشنفکران و ... دنبال ایجاد تغییرات در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی و اصلاح طلبی هستند وضع به همین منوال باقی خواهد ماند. یک بار آتیشش بیشتره یک بار کمتر ولی در اصل ماجرا کوچکتری تغییری ایجاد نخواهد شد.
اصلن مساله بر سر دلسرد شدن و نگران شدن نیست! مساله بر سر اینه که سوراخ دعا اشتباهیه.
جریان اصلاح طلب بنا بر چیزی که بارها و بارها به روشنی اعلام کرده هدفش حفظ نظامِ جمهوری اسلامیه. موسوی هم باز به روشنی اعلام کرده هدفش بازگشت به دوران طلایی خمینیه!
به عبارت ساده تر شما اصلن نمیتونی جریانی که موسوی و کروبی و اصلاح طلبها هدایتش میکنند رو ربط بدی به خصلاص شدن از دست جمهوری اسلامی و برپایی یک نظام دموکراتیک در ایران. اینها همگی شاخ و برگها و شاخه های مختلف همین نظامی هستند داره باهاش مخالفت میشه.
حالا شما هر طوری شده میخوای از کم شدن قدرت باند خامنه ای و سپاه حرف بزنی و بگی نه خیر جنبش سبز از قدرت خامنه ای و سپاه کم کرد. در حالی که میدونیم کم نکرده. کوچکترین تغییری در رفتار این طیف دیده نمیشه به جز سیاست خارجی و بحران هسته ای که اون هم کوچکترین ربطی به جنبش سبز نداره و در نتیجه اعمال تحریمهای اقتصادی خیلی شدید بر منافع کلان همین بخش از حاکمیت بوده.
اگر اکثریت جامعه ایرانی جمهوری اسلامی رو میخواد اون یک بحث دیگه هستش و ربطی به گفته های من نداره و نه من نه شما از دل اکثریت مردم ایران خبر نداریم.
حالا باید صبر کرد و دید که آیا این روند توافق با غرب ادامه خواهد داشت و برنامه هسته ای ایران مهار خواهد شد و دید که آیا حکومت به راستی دست از بلند پروازی های اتمی کشیده یا اینکه این مساله تنها خرید زمان و کم کردن فشار برای پیشبرد برنامه های حکومت هستش.
در این مورد نظر من به نظر آقای نتانیاهو نزدیک تره :e404:
به پاسخ خودت روجع کن:
با این توضیح که کنترل «همه چیز». قوه قضائیه مستقل از تیم دولته. تعداد اعدام ها و این حرف ها ارتباطی به دولت نمیتونه پیدا کنه. حتا مساله فاز دوم هدفمندی هم. چون این قانون مصوب سالهای پیش بوده و دولت نظرش این بوده که در حال حاضر اجرا نشه ولی مجلش مخالفت کرده با تاخیرش. ظاهرن فکر کردند دولت رو به یک گرفتاری بندازند تا بگویند دیدید، احمدی نژاد مقصر نبود و روحانی هم همون گند رو زد.
من یه نظر بهتر برات دارم. اگر این وعده را فردای رفتن روحانی به پاستور اندازه گیری میکردی، احتمالن 0% وعده ها عملی میشد! :e057:
به هر حال من نمیدونم چرا منو وادار به دفاع از روحانی میکنی در حالی که من در درون نظام جمهوری اسلامی به کسی اتکا نمیکنم. مساله کاملن روشنه، وعده های انتخاباتی در همون زمان انتخابات از دید تحلیل گران و مقاله نویسان خارج از کشور هم خیلی منظم و شبیه به برنامه دهی شده بودند. یکی از مشکلات انتخابات در ایران اینه که نامزدها یه مشت چرت و پرت به هواداراشون میگویند، در حالیکه اینبار به نظر میرسید شبیه تر به برنامه شده باشه این وعده ها. بنابر این، حالا که یکی یک سری وعده داده، باید منتظر بشینید. فکر نمیکنم وقتش تموم شده باشه هنوز:e00e:
این طبیعیه که تغییر سیاست خارجی منجر به تغییر سیاست داخلی هم بشه. در همین دو سه رئیس جمهور اخیر هم اینو تجربه کردیم. منطقی هم هست. یقین میدونم که روحانی نمیخواد ایرانو تبدیل به لاس وگاس کنه، ولی خب از تغییرات مدیریتی مشخصه آدمهایی با نظر بازتر به میدان آمدند و به جای مدیران سر به مهر و اطلاعاتی احمدی نژاد، مدیرانی اومدند که خط ریش برمیدارند و از جناح میانه رو هستند.
من سه باره تکرار میکنم که موسوی و جنبش سبز اصلی هدفشون تغییر نظام نیست و منم اینو قبول دارم. ولی من قبول ندارم که دعوای موسوی و خامنه ای زرگری باشه. تمام شواهدم خلاف اینو نشون میده. ولی خب تئوری توطئه کار خودشو میکنه:
تئوری توطئه میگه بطن جریانات با ظاهرشون تفاوت داره و هرچیزی که در ظاهر میبینید خالفش در اصل در جریانه و نباید به این شواهد استناد کنی. خب در حالیکه من میبینم موسوی و خامنه ای دارن تا پای از بین رفتن یکی دیگه با هم مبارزه میکنند، چرا باید تئوری توطئه ی تورو که میگی این دعواها زرگریه باور کنم؟ :e404:
پس روحانی و موسوی و ... بیخود میکنند وعده میدند در این باره! وقتی وعده ای بده و نتونی بهش عمل کنی آی نذاشتند و نشد و کنترلش دست ما نبود میشه بهانه. چون در جمهوری اسلامی همه از قبل میدونند سیاستهای کلان و کلی رو چه نهادی تنظیم میکنه.
خوب ما این 3 سال باقیمانده را هم صبر میکنیم ولی مثل روز روشن است که روزی هم خواهد رسید که روحانی می آید و میگوید من یک تدارکاتچی بیشتر نبودم!
البته 66% از وعده ها که رسمن کنار گذاشته شدند. میمونه اون 34% باقی مونده.
سیاست خارجی روحانی قرار نیست به تعامل با غرب منجر بشه. بلکه فقط و فقط قراره که فشارهای غرب در زمینه تحریمهای اتمی رو کاهش بده. در نتیجه قرار نیست هیچ تغییری در داخل اتفاق بیوفته.
حکومت یک بار در دوران خاتمی اجازه داد که تغییراتی هر چند اندک در سیاست داخلی و فضای داخلی ایجاد بشه هنوز داره به خاطرش هزینه میده. امکان نداره این بار اجازه چنین چیزی رو بده.
تازه در همون دوران خاتمیش هم برای اولین بار بود که سانسور بر روی رسانه های ارتباطی مثل اینترنت و قبل از اون شبکه های BBS شروع شد که هنوز هم ادامه داره.
ما یک چیز دیگه ای هم داریم به اسم توهم!
توهم میگه که ما اون چیزی که در رویا و خواب میبینیم رو باور میکنیم و یا همیشه ظاهر ماجرا رو میبینیم.
در ضمن من جایی نگفتم دعوای موسوی و خامنه ای! بلکه گفتم دعوای داخل حکومتی یعنی دعوا بین دو جناح اصلاح طلبان و اصول گرایان :
از نظر من اصلن دعوایی بین شخص موسوی و شخص خامنه ای وجود نداره چون دعوا یک مساله دو طرفه هستش. وقتی یک طرف عین خیالش هم نیست اسم ماجرا دیگه نمیشه دعوا میشه اعتراض و کُرکُری و ...
موسوی بیشتر شبیه دون کیشوت میمونه که مشغول حمله به آسیابهای بادی هستش. دار و دسته خامنه ای اصلن موسوی و کروبی رو در حدی نمیبینند که بخواند باهاش وارد دعوا و جنگ بشند. فقط دمش رو گرفتند انداختنش توی خونه اش 3 ساله تمامه که تمام جنبش سبز و سازمان ملل و رسانه ها و ... روی هم نتونستند کوچکترین کاری براشون بکنند. به عبارت ساده تر حکومت به چپش هم نیست.
همون طوری که پیشتر هم گفتم موسوی فقط یک مهره سوخته هستش که در صورت آزاد شدنش هم ما احتمالن چیز خاصی ازش نخواهیم شنید.
همون موقعی که موسوی و کروبی دستگیر شدند و ایران قیامت نشد کار جنبش سبز هم تمام شد.
با پوزش برای تاخیر.
آری بنظر من از ریزشها آنچنان جدی نیست و اتحاد اینها دربرابر مخالفیم (که ما اپوزسیون تکه پاره شده باشیم) همچنان چندین برابر بیشتر هست. البته من الان دیگر مخالف حملهیِ نظامی هستم و البته اجتمال آنرا هم در حد صفر میبینم، ولی اگر بنا بر حملهیِ نظاکی هم باشد من نمیتوانم ببینم چطور این اختلافات میتواند در آن سناریو راهگشا باشد.
من هم در زمان انتخابات 88 وقتی مناظرهها را دیدم و متوجه شدم دعوا اندکی بالاگرفته رفتم و رای دادم و الان هم مدافع دولت روحانی هستم بخاطر اینکه اوضاع اقتصادی مردم میتواند اندکی بهتر شود ولی با وجود همهیِ اینها من نه اختلافات داخل حکومت را چندان جدی میبینم (نبرد قدرت هم طبیعیست) و نه قدرت و شانس موفقیتی برای جنبشی مردمی. حقیقت اینست که جنبش سبزی دیگر وجود ندارد، جنبش سبز باعث آبروریزی برای نظام شد و باعث شد مخالفان خامنهای (و نه لزوما مخالفان اسلامسیاسی یا...) با هم بیرون بیآید و متوجه شوند واقعا تعدادشان زیاد است. ولی همین بود، من همچنان فکر میکنم با سعی و خطای کور و حتی بدون حافظه و درسآموزی از گذشته پیشرفتی در مبارزات حاصل شده و نه جنبش بعدی قرار است جهش خاصی پیدا کند و روی دست حکومت بلند شود و بتواند امتیاز درشتی بگیرد (حالا براندازی بماند) و نه هیچ چیز دیگر. من حقیقتا نمیدانم دوستان به چهچیز جز بخت و اقبال و شانس امید بستهاند؟!
بازم من در جایگاهی که متعلق به اون نیستم به عنوان مدافع روحانی باید بگم که من خاطرم نمیاد روحانی وعده کاهش اعدام ها و اینها داده باشه. البته ازش خواسته شده و این پیش زمینه ذهنی همه مردم بوده و هست.
این دو مورد یک چیزند.
خب این توهم همون تئوری توطئه ست. مهم اینه که ببینیم کدوم یکی از تئوری ها داره شرایطو بهتر توضیح میده دیگه.
خب همین که اینجا قبول میکنی دعوای موسوی و خامنه ای جدی هست یعنی بخشی از دعواهای جناحی حکومت رو مجبوری قبول کنی. ضمن اینکه توضیحت در مورد دعواهای درون جناحی رو میشه به همه حکومت ها بسط داد و از پابرجا بودنشون نتیجه گرفت که پس این دعواها زرگریه. ولی من یه توضیح ساده تر دارم: دعواها درون حکومتی اند.
اگر بخش بولد شده رو صادق فرض کنیم، در بهترین حالت میشه اینجوری نتیجه گرفت که اون طرفی که عین خیالش نیست مراکز قدرت رو تحت کنترل داره. نه اینکه دعوایی وجود نداره. مگه واق واق های مسعود رجوی ها با حکومت غیرواقعیه؟ ولی میبینی که حکومت عین خیالش نیست.
وانگهی من فکر نمیکنم این طرف دعوا عین خیالش نباشه. از طعنه های چپ و راست آدم ها دست دوم و سوم حکومت میشه اینو فهمید. یا اخبار و سم پاشی های رادیو تلویزیون، یا تراوشات شکم آقای حسین بازجوی شریعتمداری.
البته همانطور که گفتم تحلیل و پیگیری اینها کار سختیه، کار راحت تر توسل به تئوری توطئست :)
اتفاقن من برعکس شما ریزش ها رو خیلی بی سابقه و جدی میبینم. البته هیچ راهی برای اثباتش ندارم به جز تجربه شخصی. فکر میکنم اگر هرکسی یک تحقیق شخصی بکنه به نظر من برسه. یکی از کادری های یگان ما در سالگرد یکی از 22 های بهمن میگفت اینبار اگر بخواد خبری بشه، مطمئن باش مادر منم که 70 سالشه میاد توی خیابون چون فهمیده احمدی نژاد زندگیشو به گند کشیده. گفتم از کجا فهمیده که سال 88 نفهمیده بود؟ گفت وقتی میره سوپر مارکت خرید کنه تا مغز استخوانش این مساله رو درک میکنه.
ولی در مورد بخش دوم ایرادت راسل گرام که البته خیلی هم هوشمندانه ایراد گرفتی، باید گفت میزان جداشدگی و بریدگی نیروها در صورت وجود یک گزینه ی آلترناتیو، با وجود این ریزش ها بالاتر میره. اگر فردا حمله ای بخواد بشه، باید انتظار نافرمانی و لغو دستور رو از نظامیانِ بریده داشته باشیم.
ببینید در مورد لزوم دفاع دربرابر حملهیِ آمریکا و... که میان موسوی و کدیور و گنجی و خامنهای بحثی نیست، هر چه هست بحث داخلیست که خب اینها در همان اول انقلاب خیلی شدید وجود داشت و سازمان شبه نظامی بسیج برای این است که به چنین مشکلاتی برنخورند دیگر. بسیج آنقدر از ضدقه سری نظام منفعت کرده که اگر بداند میتواند منافعش را حفظ کند حتما اینکار را خواهد کرد.
پیرامون فقر هم من گمان میکنم هرچه فقر بیشتر شود فقط شیفت کاری مردم بیشتر میشود و آنقدر درگیر مشکلات میشوند که بیشتر بدنبال فراموشی میگردند. اتفاقا من گمان میکنم بهبود وضع اقتصادی و امید به زندگی بهتر و آزادتر و راحتتر است که باعث به خیابان آمدن مردم میشود. البته وضع کشور آنقدر نابسامان است که من فکر نمیکنم کاری بشود کرد و تنها نکتهیِ مثبت روحانی همین است که با گفتار درمانی (مانند خاتمی) میتواند حس بهتری به مردم دهد.
روحانی وعده بهبود وضعیت رو داده. این بهبود وضعیت از وضع اقتصادی گرفته تا حقوق شهروندی (منشور حقوق شهروندیش هم برای همین بود) و آزادی بیان و ... دامنه اش گسترده هست.
تا به اینجای کار در هیچ کدامش موفق نبوده.
نه یکی نیستند.
کاهش تحریمها در رابطه حساب بانکی های سید علی و پول بلوکه شده نفت و ... که هیچ چیزش به مردم هم نمیرسد به هیچ عنوان به معنی تعامل با غرب (اقتصاد آزاد ، بهبود وضعیت توریسم ، بازگرداندن ارزش پول و پاسپورت کشور و ...) نیست .
پس یعنی شما هم دچار تئوری توطئه هستی با این حساب ؟!
من کجا قبول کردم دعوای موسوی و خامنه ای جدی هست ؟ من میگم به کل دعوایی وجود نداره شما میگی جدی هست ؟ :\
موسوی اصلن درون حاکمیت نیست که بخوایم دعواش رو (به فرض وجود) دعوای درون حکومتی بنامیم!!!
اتفاقن در مورد واق واقهای رجوی حکومت خیلی حساس هستش . از اول هم بوده هنوز هم هست.
فراموش نکنید بخش عمده این تحریمها که سر حکومت خراب شد به خاطر افشای فعالیت های نظامی هسته ای توسط همین فرقه رجوی بوده.
خودت داری میگی آدمهای دست دوم و سوم! قرار نیست مزخرفات بسیجی دهان گشاد و حسین بازجو نشان دهنده خط مشی حکومت باشه. اونها فقط اون چیزی که توی ذهن خودشون میگذره رو میریزند بیرون.
همین دار دسته ی دسته دوم و سوم مدام داد و بیداد میکرد که کوتاه آمدن سر برنامه هسته ای فلانه و بهمان! خود خامنه ای دستور مستقیم و اختیار تام داد که هر کاری دوست دارید بکنید. یعنی به همه اونها گفت خفه.
بسیج که فقط به درد سرکوب های خیابانی میخوره. یه عده لش تن پرور که احساس میکنند باتون دستشونه لابد خیلی دعوایی هستند و به امثال ما که دستِ خالی میرفتیم به جنگشون میگویند بچه سوسول. در حالیکه همون باتون هم نیاز به مهارت و بلدیت داره و اونها همون رو هم ندارند و تازه اونم ازشون بگیری مثل موش کثیفی که توی جوب های تهران فرار میکنه در میرن. ولی انگار بعد از 88 یک سری کلاس های دفاع شخصی اضافه براشون گذاشتند که بازم ول معطلند.
ولی در مورد بدنه نظامیان و اطلاعاتی ها اینو باید بگم که در صورت حمله فرضی، اهداف حمله و بعضی جزئیات از قبل توسط نیروی مهاجم معمولن ذکر میشه. به طریقی هم به گوش نظامیان میرسونند که در صورت عدم مقاومت امتیازاتی براتون در نظر گرفته میشه. اتفاقی که برای صدام بعد از جنگ خلیج فارس افتاد مشابه همین بود. بدنه نظامیان به همراه توده مردم سراسر عراق رو مورد شورش قرار دادند که البته سرکوب هم شدند. ولی صدام از اون به بعد نتونست ارتش رو یکدست و بازسازی کنه. هتا در زمان حمله امریکا در 2001 هم صدام از خیانت فرماندهان ارتش بیم داشت. در این مورد مطلب زیاد میتونید پیدا کنید ولی این یک نمونش:
Saddam's fear of betrayal ruined army, says spy chief | World news | The Guardian
در مورد ریزش ها هم این مطلب رو از پست شنبه ششم اردیبهشت فیسبوک نوریزاد مینویسم:
من به این مساله به شدت باور دارم.گفتآورد:
داشتم می رفتم که یک مرد اطلاعاتی بوق زد. پشت فرمان نشسته بود و سرش را به سمت من خمانده بود. رفتم جلو. گفت: یک وقت فکر نکنی تنهایی ها؟ نود درصد کارکنان اینجا با تواند
:))
تئوری توطئه - WiKiگفتآورد:
تئوری توطئه یا توهم توطئه اصطلاحی است که در ابتدا، وصفی برای هر ادعای دسیسه گری بود. با این وجود، امروزه، تئوری توطئه فقط در این معنا به کار میرود: تئوری ای که رویدادی کنونی یا تاریخی را نتیجهٔ نقشهٔ مخفیانهٔ گروهی دسیسه گر (عموماً قدرتمند) می داند.[۱]
اگر قبول نکردی نیازی به این تکذیبیه هم نبود:
درونِ حاکمیت یعنی کجاش؟ دعوای درون حکومتی یعنی چی دقیقن؟
حالا فعلن که لت و پار شدند و هر روز مثل دستمال کاغذی یه جار پرتشون میکنند. ولی واق واق ها همچنان ادامه دارد.
عزیزم، حکومت نمیاد برای چیزی که ادعا میکنه براش مهم نیست (ولی عملن هست) آدمهای دست اولش مثل خود خامنه ای، رئیس قوا و اینجور آدمها رو بندازه وسط. حرفهاش رو از دهن آدمهای دست دوم و سوم به گوش اونها و مردم میرسونه که فردا هرچیزی شد بگه این نظر شخصی اونها بوده و نظر حکومت چیز دیگست.
میدونم تئوری توطئه چیه من حرفهای خودت رو بهت یاد آوری کردم!
خودت گفتی مهم اینه که کدوم شرایط رو بهتر توضیح میده! فقط شما بنا به اعتراف خودتون توضیح ساده تر رو انتخاب کردید.
مگه اصلن از اولش من حرفی از دعوای موسوی و خامنه ای زده بودم که بخوام تکذیب کنم؟
پس اجالتن حرف در دهان ما نگذارید که کار خوبی نیست.
هر بخشی از حاکمیت که صاحب قدرت باشه.
موسوی صاحب پشمک هم نیست.
مثلن حسین بازجوی شریعتمداری از بدنه و ساختار حکومت و حاکمیت نیست و در نتیجه واق واق هاش هم اصلن مهم نیست. اون مثل خیلی مزدوران دیگه فقط یک کارمنده - یکی که وظیفه داره دروغ بگه ، خالی ببنده و دری وری منتشر کنه.
یک وقتهایی هم که زیادی کس شر میگه میزنن توی سرش میگن خفه.
هر چه شدند این فشارهای سیاسی غرب نه به خاطر جنبش سبز بود و نه حقوق بشر و ... فقط و فقط به خاطر مسائل هسته ای بود و اگر شما فکر میکنی به خاطر جنبش سبز بوده باید بگم توهم زدی.
مسائل هسته ای هم در نتیجه جاسوسی های دستگاه های اطلاعاتی غرب با همکاری و کمک مجاهدین بوده طوری که هم خودشون میگند ، هم جمهوری اسلامی.
اون وقت میگم دچار توهم سبز هستید ناراحت میشید!
این چه حرفیست؟! در همین سوریه این سپاه بود که رفت برای اسد نیرویی شبیه به بسیج تشکیل داد که همان نیرو جنگ را برگرداند. سپاه اصلا هدف وجودیش حفظ ج.ا و البته خامنهایست.
خود این "پشت بودن" هم خیلی گنگ است، همانطور که گفتی وجود آلترناتیو در چنین شرایطی خیلی مهمست ولی میبینیم که با وجود مخالفتها با خامنهای (نه با نظام و حتی نه با خود ولایت فقیه) پراکندگی زیاد است و حتی اگر موافقان وضع فعلی را در درون نظام 10% هم بگیریم (که بسیار غیر منطقیست و کسانی درون نظام که از وضع موجود نفع میبرتد بسیار بیش از اینهاست) همان 10% در برابر مخالفان زیاد و پراکنده اکثریت را در اختبار خواهد داشت؛ باز هم در همان سوریه میبینیم که در همان فاز مبارزهیِ مسلحانه با حمایت خارجی عربستان هم تعدد گروهها باعث میشود حتی مخالفان با خودشان هم درگیر شوند.
بالاخره قبول میکنی این دعوا وجود داره یا نه؟
مشخصن اطلاعات کافی نداری. حسین بازجو نماینده ولی فقیه در روزنامه کیهانه. این روش 25 ساله اخیر ج.ا بوده که حرف های غیررسمی ولی جدی خودش رو از طریق آدم های دست چندم انتشار میده. حسین بازجو و آخوند خاتمی از این دسته افراد هستند. وقتی اینا مثلن توی نماز جمعه میگن سران فتنه حاضر به توبه نیستند وگرنه حکومت حاضر به رافت اسلامی هست، یعنی نظر خامنه ای اینه. هتا حسین شریعتمداری میاد در تلویزیون مناظره هم میکنه! پس میبینی که اونجوریم که فکر میکنی بچه بازی نیست جانم.
ولی در مورد صاحب دعوای درون حکومتی، بسیار خب. طبق تعریف جهانشمول تو ما فرض میکنیم این دعوا برون حکومتیه. ولی من میگم هدف این دعوا براندازی نیست. قبول؟ ما رو وارد بازی با واژگان نکن جان مولا :)
ببین میلاد جان دل برادر، نه من حوصله این خاله زنک بازی ها رو دارم نه تو وقتش رو. مخصوصن که میدونم از هر دقیقه وقتت کلی یورو درمیاری :)
لذا هر وقت حرف حسابی جز این لغت ها داشتی میشنوم :e00e:
کدام چه حرفی ست؟ ما داشتیم درباره حمله خارجی صحبت میکردیم. در سوریه حمله خارجی در کار نبود!
فکر میکنید چرا سپاه ماندگار شد؟ سپاه از جمله نهادهای انقلابی بود که در نتیجه هر انقلابی بوجود میان و مدتی بعد از بین میرن. ولی چرا ماندگار شد؟ به خاطر ترس از ارتش. هنوزم به ارتش اعتماد ندارند. من چند سال پیش با معاون فنی قرارگاه قائم (ارتش) صحبت میکردم. یک سرهنگ بازنشسته لاهیجانی بود. شاکی بود از نقش زیادی سپاه در کشور و اینکه دولت به ارتش بها نمیده هرگز.
ببینید دعوای خامنهای و موسوی مسلما چیز خوبی هست ولی من این رو دعوا بین ۲ جناح رژیم میدونم که آخرش چیزی نسیب مردم نمیشه!حالا به فرض هم که موسوی الان با خامنهای بخاطر مردم در جنگ هست ، باید فراموش کنیم که چه کرده این شخص در دهه ۶۰؟ شما میگی موسوی لیاقت بخشش رو داره؟
@Theodor Herzl
در مورد دعوای این دو جناح باید بگم اگه انقدر سرش جدی باشند که به نیت از بین رفتن همدیگه فعالیت جبهه گیری میکنند کمترین فایدش برای مردم همون از بین رفتن یک طرفه و من از این مساله خوشم میاد. چه اینکه موسوی (و کلن اصلاحات هتا) از بین بره خوبه، چه اینکه خامنه و بخشی از باندش.
نه نباید عملکرد دهه 60 رو فراموش کنیم. خود منم گفتم باید مورد قضاوت قرار بگیره. ولی واقعن در دهه 60 چه کرده؟ من سند و مدرک روشنی در اختیار ندارم که بفهمم واقعن نقش موسوی در کشتارهای 67 چی بوده. به همین خاطر این قضیه رو موکول میکنم به دادگاهی که امیدوارانه منتظر تشکیلشم.
وانگهی ما چمیدونیم موسوی در حصر چه اعتقادی پیدا کرده. بابا باور کنید از نوریزاد خر تر وجود نداشت. یه نگاهی به گذشته و مقاله های نوریزاد بندازید ببینید این آدم کی بود. نوریزاد هر روز در نوشتارهاش میگفت اگه از اسلام و ولایت فقیه فاصله بگیریم در منجلاب دنیا غرق خواهیم شد. حالا این آدم برگشته از وهابیون و بی دین ها دفاع میکنه و به فرد بیخدایی که رفته به دیدنش میگه ای کاش انسانیت تو رو بعضیا داشتند به جای مهر بر پیشونی! آخه کی باورش میشه؟ من هنوز باورم نمیشه به هوشنگ قسم. بنابر این آیا احتمال اینو نمیدید که موسوی هم با دیدن جنایات و بی رحمی رژیم، اعتقادش رو به این آت و آشغال ها و نظام ولایی و حکومت دینی از دست داده باشه؟ اگه اینطور باشه وزنه بزرگی خواهد بود علیه رژیم اسلامی.
ولی به هر حال اگه موسوی بیاد کمکی به از بین بردن رژیم بکنه و در جهت منافع مردم قدم برداره، به نظر من شایسته هرگونه تجدید نظری در رای مخالف دادگاه خواهد بود. شما اینطور فکر نمیکنی؟
بنظر من مورد سوریه که با حمایت خارجی هم همراه بوده مورد مقایسهیِ بسیار بهتری نسبت به عراق هست، این جدا از این هست که من امکان دخالت نظامی غرب و آمریکا در ایران رو رسما منتفی میدانم.
البته در همان مورد عراق هم صدام فدائیان خودش رو داشت و اینکه ارتش او هم وفادار بود یا نبود تفاوت چندانی نداشت چرا که در هر صورت قادر به کوچکترین مقاومتی در جنگ کلاسیک با آمریکا نبود و در همان جنگ اول هم که این چیزها نبود بازهم اگر آمریکا میخواست براحتی کار صدام را یکسره میکرد.
دربارهیِ ارتش هم درست هست که بسیاری از پرسنل اون از سپاه و بسیج انسانهایِ بهتری هستند ولی مشکل چندانی از بابت وفاداری آنها درصورت حملهیِ خارجی وجود ندارد چنانچه در زمان جنگ ایران و عراق هم وجود نداشت. این بیاعتمادی رهبری و... هم به ارتش و دولت من گمان میکنم بیشتر از هر چیز به ماهیت فاشیستی خود ج.ا برمیگردد و این مسائل بیشتر در ذهن سران ج.ا موجود هست تا عینیت داشته باشه و این تبعیض هم از همونجا ناشی میشه نه از سرکشی ارتش. و البته من همچنان گمان میکنم ارتش ایران اصلا قدرت چندانی در جنگ کلاسیک ندارد که آمریکا نگران آن باشد و نخواهد به این خاطر آنرا نابود کند. البته باقی ماندن ارتش این حسن را دارد که تلفات را کم میکند و کار بازسازی کشور را آسان میکند و پس از اشغال راحتتر میشود آنرا پاکسازی و سرپا کرد تا فاجعهای مثل آنکه در عراق با انحلال ارتش اتفاق افتاد رخ ندهد و... ولی تغییری در اصل موضوع بنظر من ایجاد نمیکند!
بین موسوی و خامنه ای ؟! خیر.
بین جناح اصلاح طلب و اصول گرا ؟ آری .
مشخصن شناخت درست و حسابی از جمهوری اسلامی نداری!
وضعیت و ساختار بنیادی جمهوری اسلامی خیلی ساختار ساده ای داره و اگر این ساختار ساده رو یک بار درست متوجه بشید تحلیل کردن رفتار تک به تک اعضای جمهوری اسلامی خیلی کار سختی نمیشه .
جمهوری اسلامی بنا به تعریف و ادعای و حتا عملکردش یک نظام قیمی هستش (ولایت فقیه). یعنی چی ؟!
یعنی حاکمیت جامعه (به ویژه قشر ساکت ، خنثا و یا طرفدار جمهوری اسلامی) رو به شکل یک گله گوسفند میبینه که این گله نیازمند یک چوپانه (ولی فقیه) که این چوپان برای حفاظت و البته کنترل اون گله چند تایی سگ داره (سپاه ، کیهان ، بسیج و ...) و طبیعتن همون گله مثل تمام گله ها یک سری گرگ رو به عنوان دشمن داره (من ، شما ، هر چی مخالفه) .
اگر حیوون خونگی داشته باشید میدونید که یک وقتهایی یک چیزی توجه سگ شما رو جلب میکنه و با پارس و واق واق کردن و به در و دیوار کوبیدن سعی میکنه توجه شما رو به خودش جلب کنه. این رفتار خاتمی و شریعتی و ... دقیقن شبیه رفتار همون سگه هستش.
یعنی اینها باقیمانده جنبش سبز و ... برای وجود خودشون خطر میبینند و سعی دارند که راس قدرت رو متوجه این مثلن خطر بکنند برای همین چپ و راست واق واق میکنند که اغلب این سر و صداها از طرف بالاتری ها ایگنور میشه.
همین مستر شریعتمداری و خاتمی سر برنامه هسته ای هم کلی زر و زور کردند و گفتند که مصالحه با غرب فلانه و بهمانه و رژیم مخالف اکید این مساله هست و ....
در عمل چی شد ؟ روحانی تلفن رو برداشت به اوباما گفت گه زیادی خوردیم شما ببخشید!!! بعد هم که بازار مذاکره و امتیاز دادن به غلط کردن افتادن های پشت سر همی داغ شد تا به امروز.
دعوایی که هدفش بر اندازی نیست دیگه اسمش دعوا نیست کوروش جان! اسمش میشه اختلاف نظر.
وقتی هدف یک چیزه ولی راه متفاوته (درون یک گروه) اختلافهای پیش آمده اسمش دعوا نمیشه.
تمام شاخه ها و جناح های جمهوری اسلامی هدفشون حفظ تمامیت و حاکمیت جمهوری اسلامیه و فکر میکنم خودت هم با این مساله مشکلی نداشته باشی.
حالا یک دسته میگند یک مقداری شل تر بگیریم تا نظام حفظ بشه - چون فکر میکنند زورشون به قشر معترض و قدرتهای خارجی نمیرسه.
یک عده میگند نه خیر این آزادی هایی که توی دوران خاتمی دادیم پایه های حکومت رو سست کرده و باید بزنیم پوست معترضین رو بکنیم و کلن یک فاک نشون غرب بدیم تا اوضاع مثل قبل (اوایل انقلاب) بشه حالا جنگ هم شد چه بهتر.
یعنی اینکه ما بگیم آقا جان دست از سر این خیالهای پوچ که آی جنبش سبز باعث ریزش در رژیم شد و واااای هنوز هست و آتش زیر خاکستره و این مدل مهملات بر دارید میشه تئوری توطئه و خاله زنک بازی ؟! :))
خیلی بامزه میشه وقتی که یک دفعه ای بالاترین رو باز میکنی و اولین لینک اینه درست وقتی که داری با بقیه در این مورد بحث میکنی :
فایل پیوست 4005
نظر حامیان روحانی نسبت به او Toonistan
بالاترین: روحانی: من نه سرهنگ هستم، نه حقوقدان؛ مخلص شما «شلغم» هستم (کارتون)
کلی روح و جون و دلت شاد میشه :e00e:
الان من اجازه دارم موسوی رو در بین اصلاح طلب ها جا بدم؟ یا نه؟ :)
ببین قبلن هم گفتم، حرف های غیر رسمی و نگران کننده رو رژیم از زبان بلندگوهای دیگه ول میده بیرون تا یکی به نعل زده باشه یکی به میخ. این روش جمهوری اسلامی بوده تا این لحظه. مثلن میبینید که آقا میاد از توسری زدن به زن حرف میزنه ولی نفر دوم میاد برعکسشو میگه. این وسط در عمل هر رفتاری شده باشه مردم میگن معلوم بود میشه چون آقای x گفته بود اینطوری بهتره.
این قضیه در بسیار موارد مشاهده شده. خصوصن در مورد قضیه شیعه و سنی. میای میبینی خامنه ای دم از برادری میزنه ولی در تهران بهشون اجازه ساختن مسجد داده نمیشه از طرف ارشاد و اطلاعات و اداره اماکن و اداره امور مساجد و چند جای دیگه که همگی مستقیم و غیرمستقیم وصل اند به خامنه ای. هتا امام جماعت مسجد هم باید تاییدیه از اداره امور مساجد و چند جای دیگه داشته باشه که بهش نمیدند. پس میبینید که تفکرات دایی جان ناپلئونی زیادم راهگشا نیست.
حالا اختلاف نظر. شما اصلن بگو هویج. گفتم که ما رو وارد بازی واژه ای نکن برادر ارزشی.
در مورد ارزش داشتن و نداشتن این دعوا و تاثیرش برای مردم هم در همین جستار به حد کافی فک زدم :)
پ
:e056:
از نظر من که موسوی اصلاح طلب نیست. ولی شما اگر میگید هست باشه ما هم میگیم هست.
ولی عضویت در یک گروه که الزامن به معنی شرکت در دعوای اون گروه با یک گروه دیگه نیست! شما میتونید عضو یک گروه سیاسی باشید ولی در عین حال هم هیچکاره باشید.
مثلن :
شما میتونید کارمند اپل باشید و اپل با سامسونگ دعوا داره ولی این دعوا دلیل بر این نیست که کوروش بیخدا هم با سامسونگ دعوا داشته باشه! کوروش بیخدا داره کار خودش رو میکنه.
من هم قبلن گفتم که رژیم اصلن نگرانی هاش رو بروز نمیده چون در اون صورت احساس ضعف شدیدی میکنه.
امثال خاتمی و شریعتمداری هم وقتی از حد خودشون بیشتر حرف میزنند فوری یک دستور از بالا میاد که زیاد کشش ندید!!!
در مورد مسایل کوچک مثل همون مسجد که گفتید چون امکان رسیدگی به تک تکشون از طرف شخص خامنه ای نیست. ولی اگر اوضاع بیخ پیدا کنه بیت رهبری مستقیمن وارد عمل میشه در غیر این صورت میشه همون داستانی که دیدید.
زمین یکی از دوستان ما رو سپاه کشیده بالا! این بابا رفته از شخص خامنه ای نامه با مهر و امضای رسمی و ... گرفته که زمین باید پس داده بشه ولی سپاه به تخمش هم نیست.
به عبارت دیگه حرفهایی که از دهن شخص خامنه ای شنیده میشه اغلب خط مشی اصلی حکومت رو نشون میده تا دری وری جات شریعتمداری و خاتمی.
اون موقعی که رژیم واقعن ترس داشت از جریان جنبش سبز و موسوی و ... خود خامنه ای رسمن اومد اعلام موضع کرد در این باره. یعنی زمانی که به دعوت جنبش سبز سلطنت طلب و مشروطه خواه و کمونیست و مجاهد و ... با هم میریختند توی خیابون در داخل و خارج از کشور و جالبه که بنا به خواسته جنبش سبزی ها مسیر اعتراض رو گروه هایی که نام بردم منحرف نمیکردم و هم صدای با جنبش سبز بودند. اون موقع بود که رژیم ترسیده بود چون دیده بود همه با هم در یک امر مشترک متحد شدند. نه الان که اگر خود موسوی هم دعوت کنه 500 نفر رو هم نمیتونه دور هم جمع کنه.
یعنی کوروش جان به قول خودت تفکرات دایی جان ناپلئونی راهگشا نیست پس زیاد همش توی این جو نباش که رژیم (انگلیس) از جنبش سبز (دائی جان ناپلئون) میترسه!!!
تاثیر کدوم دعوا بر مردم ؟!
نمیشه که من بگم سفید شما بگی سیاه بعد هم بگی بازی با واژه هستش!!!!
همینکه شما درک کنی اصلاح طلب و اصول گرا و شریعتمداری و موسوی و ... همه یک هدف رو دنبال میکنند کلی از این مشکلت در استدلال کردن درستِ سیستم کم میکنه.
«دولت با راهپیمایی کارگران در روز جهانی کارگر مخالفت کرد» Radio Koocheh
جلوگیری از راهپیمایی کارگران در اول ماه مه در ایران | اجتماعی | DW.DE | 28.04.2014
سخنرانی روحانی مانع راهپیمایی کارگران شد | Khodnevis
هدف و سیاستهای کلی یکیه! فقط روش اماله کردنش به مردم فرق میکنه.
خیر ، قتل و آدم کشی با ابراز ندامت متهم حل و فصل نمیشه ، ولی اگر موسوی واقعا مثل نوریزاد از رژیم ببره نه اینکه بگه میخواهیم به دوران خمینی برگردیم میشه بهش کردیت داد و مجازاتش کمتر بشه ، نه اینکه immiunity بگیره! مقایسه نوریزاد با موسوی هم اشتباه هست ، نوریزاد مقام اجرایی نداشته موسوی نفر سوم مملکت بوده ، مسلما اگر جرمی در کار باشد ، موسوی کارنامه ۱۰۰ برابر سیاه تری دارد!
انتقال میرحسین موسوی به بیمارستان
انتقال میرحسین موسوی به بیمارستان سایت خبری تحلیلی کلمه
عجب قیامتی شد ایران!!!!
حرفهای کورش و کافر رو میخونم یاد این گفته صادق هدایت میافتم!
گفتآورد:
ﺭﻭﯼ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﺳﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﻗﯽ ﺁﻟﻮﺩ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﮐﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﯾﻢﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﻭ ﻣﻘﯿﺎﺳﯽ ﭘﺪﺭ ﺳﻮﺧﺘﮕﯽ ﻭ ﻣﺎﺩﺭقحبگیﻫﺎﯾﺶ
ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﺳﻨﺠﯿﺪ ..........
ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﻨﺠﻼﺏ گه ﺍﺳﺖ ﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﺻﻼﺡ ﺯﺩﻥ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺍست
صادق هدایت /از میان نامه ها/
پدر سوختگی و مادر قحبگی آخوندی باعث شده که عده زیادی متاسفانه به یک قاتل به چشم ناجی نگاه کنند!:e408:
بالاخره ما نفهمیدیم چی شد. این دعوا بین موسوی و خامنه ای نیست، موسوی هم جزو این چپول ها نیست. پس این قضیه ی دعوا سر چیه؟ اصلن از نظر شما دعوایی وجود داره؟
میلاد ببین یه قضیه که از نظر روشنی بسیار به یک فکت شبیه شده رو چقدر میپیچونی که حرفت رو به کرسی بنشونی. قضیه اینه که این دعوا (یا ایکس یا هرچیزی که اسمش رو میذاری) به نفع مردم ایران و آزادی ایران هست یا خیر؟ اگر هرکدوم از طرفین جا بزنند، یا تلف بشن این قضیه کمکی به دمکراسی در ایران میکنه یا خیر؟ حالا هی واسه وا صغرا کبرا بچین که درون حکومتی یعنی فلان، دعوا یعنی بسار :)
این تفکر غالب مردم ایرانه که از رژیم یک هیولای شکست ناپذیر و بی اشتباه در ذهن دارند :)
این سیستم مجموعه ای انسانها، قوانین، تجهیزات و منابع مالی و پولیه. یک همچین مجموعه ای یقینن دچار کاستی هایی میشه و به خاطر در بر داشتن انسان به عنوان بخشی از زیرمجموعه خودش، مطمئنن اختلاف هم درش بروز میکنه. اینجاست که درز کردن این اختلاف به بیرون عملی و شدنی میشه.
حالا، گذشته از این امر اونایی که با سیستم حقوقی قضایی ایران تاحدودی آشنایی دارند میدونند که این سیستم به خاطر سابقه خودش و اینکه از آغاز بناش بر سیستم های اروپایی تنظیم شده به نحوی شکل گرفته که بعضی چیزها پنهان کردن و ماسمالیش عملن ممکن نیست. به خاطر همینه که مثلن اختلاس های نظام بانکی هرچقدر هم لاپوشانی و حرفه ای باشند بالاخره تابلو میشند. جای صحبت اینجا نیست ولی مثلن سیستم های بازرسی و نظارت متعدد و لایه لایه یکی از این دلایل هست. بنابر این انقدر در این بادکنک باد نکنید لدفن :)
:)
خوبه من اینو چندبار در جای جای بحثمون گفتم که بهش متعقدم. ولی ظاهرن راهی نداری جز دنده عقب :)
باشه گور پدر جفتشون ولی شما مشکلی داری اگه دعوتت کنن که هیزم به آتش این دعوای هیملر و هیتلر بریزی؟
این از پست امروز نوریزاد هست:
گفتآورد:
باید از هر فرصت و امکان موجود برای در افتادن با کسانی که بجای مردم تصمیم می گیرند و از اموال مردم بی اجازه ی مردم بر می دارند و خسارت پشت خسارت بر می آورند و شرمی نیز از این همه خسارت ندارند، سود برد
این مقاله به قلم حسین باستانی در بی بی سی نوشته شده:
وبلاگ ها - BBC فارسی - اگر حصر موسوی و کروبی تبعات جانی داشته باشدگفتآورد:
انتشار خبر وخامت وضعیت جسمانی میرحسین موسوی و انتقال او به اتاق سی سی یو، یک بار دیگر وضعیت سلامت رهبران "جنبش سبز" را در کانون توجه افکار عمومی قرار داد.
مدت کوتاهی پس از آغاز مسئولیت دولت یازدهم، اخباری منتشر شد که از ارجاع پرونده حصر به شورای عالی امنیت ملی حکایت داشت. تحولی که به تلاش حکومت برای بستن پرونده پرهزینه حصر تعبیر شد.
با وجود این، به نظر می رسد شدت نگرانی حکومت از نفوذ اجتماعی حصرشدگان، بستن این پرونده را با مشکلاتی جدی مواجه کرده است.
حصر خانگی میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی، مشخصا با هدف جلوگیری از تاثیرگذاری عمومی آنها صورت گرفت. با وجود این، محافظه کاران حاکم، با گذشت بیش از سه سال از این حصر، هنوز به وضوح نگران تاثیرات احتمالی بازگشت آنها به عرصه عمومی هستند.
یکی از مهمترین نشانه های این نگرانی، تاکیدات پی در پی مقام های حکومتی بر لزوم تجدیدنظر محصورین در مواضع قبلی خود حکومت است.
به عنوان نمونه، در ماه های گذشته احمد جنتی دبیر شورای نگهبان به تلخی از رهبران جنبش سبز انتقاد کرده که "حاضر نیستند اظهار ندامت کنند"، غلامحسین محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضاییه گفته میرحسین موسوی و مهدی کروبی "توبه نمیکنند و این افتخار ندارد" و علی لاریجانی رئیس مجلس، رفع حصر را منوط به رفع "اشکالات" محصورین دانسته است.
در اظهارنظرهایی جداگانه در همین ارتباط، مصطفی پور محمدی وزیردادگستری پیشنهاد کرده "میرحسین موسوی و مهدی کروبی بگویند که ما قانونمند هستیم و به آرامش کشور پایبندیم" و حسام الدین آشنا مشاور رئیس جمهور، خبر داده که محصورین باید برای رفع این وضعیت "تصمیماتی بگیرند".
در دی ماه ۱۳۹۱، اسماعیل احمدی مقدم فرمانده پلیس ایران گفته بود که رهبر ایران شخصا اسامی رهبران جنبش سبز را از میان "لیستی ۴۰ نفره" از معترضان به حکومت که قرار بوده زندانی شوند جدا کرده و فرمان به حصر خانگی آنها داده است.
میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی، به ترتیب ۷۳، ۶۹ و ۷۷ سال دارند و نگهداری نامحدود آنها در شرایط فشار مستمر و زندان خانگی، به معنی به خطرانداختن مستقیم امنیت جانی آنهاست. خطری که جدیدترین نشانه آن، انتقال میرحسین موسوی به سی سی یو بدون اطلاع خانواده او بوده است.
تاکنون، کوچکترین نشانه ای در دست نیست که این سه شخصیت سیاسی، چنانکه حکومت ایران می خواهد، تمایلی به تجدید نظر در مواضع سیاسی خود را داشته باشند. این واقعیت، به معنی آن است که منوط کردن رفع حصر به تجدیدنظر سیاسی، ممکن است باعث ادامه نامحدود حصری بشود که آشکار شده برقراری آن، با فرمان رهبر جمهوری اسلامی ایران بوده است.
شاید مسئولان جمهوری اسلامی ایران در مورد تبعات مشخص چنین وضعیتی برای این حکومت نظرات متفاوتی داشته باشند. اما احتمالا، کسی تردید ندارد که از دست رفتن جان هر یک از رهبران جنبش سبز در حصر در شرایط حساس موجود میان ایران و جامعه بین المللی، به معنی "بحرانی" واقعی برای حکومت خواهد بود
دو نکته در این مقاله هست. یک اینکه ببینید خواسته های حکومت اول زیاد و بالا بوده و با توبه نامه حاضر میشدند تازه یه فکرهایی بکنند برای این دو خانواده. ولی الان به جایی رسیدن که میگن بابا شما بیاید بگید به قانون و آرامیش کشور پایبندیم ما میبخشیمتون که بازم اینها حاضر نیستند. معنیش اینه که احتمالن موسوی و کروبی به قانون و رژیم حاضر اعتقاد ندارند. این مساله باور پذیره. درست همونطور که نوریزاد هم چشمش باز شده، احتمالش هست چشم اینها هم باز شده باشه و به پشیمونی افتاده باشند.
نکته دو اینه که من نمیدونستم احمدی مقدم چنین مصاحبه ای کرده. همونطور که میدونید فرمانده نیروهای مسلح مستقیم از طرف خامنه ای انتخاب میشه. هتا معاونین جانشینان فرمانده نیروهای مسلح هم همینطور. این گفته احمدی مقدم حرامزاده نشان دهنده اینه که دعوای موسوی و خامنه ای واقعی و جدیه. البته فکر نمیکنم کسی باشه که باور کنه اینجا دعوایی وجود نداره. جز یکی دو دوستی که فکر میکنند خیلی زرنگن که پشت پرده ها رو فهمیدند و ما گول ظاهرو خوردیم :)
سوال من اینه که تصفیه حساب های استالین هم مثلا جنگ زرگری کمونیست ها بوده؟!:)))
کوروش جان شما خوبی بابا ؟
من چند بار گفتم به نظر من بین موسوی و خامنه اصلن دعوایی نیست! بعد الان داری میپرسی دعوا هست یا نیست ؟!
خسته نباشید واقعن :e41f:
نه نیست!
هدف تمامی شاخه ها و زیر مجموعه ها و احزاب جمهوری اسلامی حفظ تمامیت جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و کثافت فعلیه.
فقط فرقشون اینه که سر راه و مسیر با هم اختلاف نظر دارند.
ماشین A و B هر دو میخواند برند کرج! یکی میگه از جاده قدیم بریم بهتره یکی میگه از اتوبان!!!!!
نهایتن هم هر کدوم از اینها جا بزنند اون یکی از راهی که مد نظرشه به سمت هدفش حرکت میکنه.
اینکه برنامه کدوم دسته خرکی هستش و باعث سقوط نظام میشه یک بحث دیگست و من شخصن خیلی خیلی دوست دارم اصلاح طلبان از رده خارج بشند چرا که همیشه با کارهاشون عمر جمهوری اسلامی رو زیاد کردند و به قول معروف خیلی مارموز هستند.
ببینید دلیل رو شدن مسایلی مثل اختلاس اینه که یکی خورده به بقیه نداده اونها پته و پوته رو ریختند روی آب.
اگر داستان به شکلی باشه که همه بخورند به خصوص بیت آغا تقریبن شما هیچ وقت خبری از دزدیها و اختلاسها نمیشنوید کما اینکه تا حالا شما نشنیدید که میلیاردها تومان سرمایه گذاری برای نصب تجهیزات آب شیرین کنی در عسلویه توسط شرکت نور ویژه کجا رفته!!!! و این پروژه بعد از گذشت نزدیک به 10 سال چرا هنوز در فاز آزمایش و ... هستش و عملن چیزی تحویل نداده ؟!
یا مثلن شما هرگز نشنیدی که 3 میلیارد تومان وام بلاعوض برای تولید مزخرفی به نام رانندگی در تهران داده میشه در صورتی که همش 40-50 میلیون تومان خرج ساختش میشه و همزمان به پروژه های بزرگتر با تکنولوژی بالاتر هیچ پولی داده نمیشه و از همه بدتر هرگز هم صدای کسی در نمیاد که آی دزدی کردند!!!!
این دو نمونه تنها مال زمانیه که من ایران بودم و به خاطر موقعیت و آشناهای بسیار بسیار دم کلفتی که داشتم ازشون خبر دارم. مطمئن هستم در دوران احمدی نژاد و حال حاضر اوضاع هزار بار بدتر هم شده.
برای همین این حرفهای شما برای من قابل قبول نیست.
خوب پس یک مقداری به نظرم باید در استدلال کردنت تجدید نظر کنی!
قرار بود موسوی دستگیر بشه ایران قیامت بشه! موسوی به گا رفت آب از آب تکون نخورد :))
من مطمئن هستم موسوی بمیره یا کشته بشه هم خبری نمیشه.
افرادی که قصد قیامت کردن داشتند هم اکنون در زندان به سر می برند یا با دشواری از مرزها خارج شده اند. به همین سادگی!
به قول میرحسین موسوی همین افرادی که در زندان هستند می توانند یک دولت قدرتمند تشکیل دهند طوری که هیچ بیگانه ای شهامت آن را نداشته باشد نگاه چپ به ایران بکند.
یک قلب بیمار شد، میلیون ها قلب هراسان! http://www.daftarche.com/images/imported/2013/11/1.gif
http://www.daftarche.com/images/imported/2014/05/1.jpg
من واقعا برام جای سوال هست جناب کافر ، یعنی این همه کشته دهه ۶۰ برای شما مهم نیست؟ اینکه شما میگید موسوی خبر نداشته حداقل سندی هستِ بی عرضگی این شخص اگر سندی به مجرمیتش نباشه ، آخه چی در این دیدید که اینجوری ذوب در ولایت میر حسین شدید؟ شما به عنوان یک بی خدا اولین کسی بودید که اعدام میشدید در زمان موسوی
مهم است، چرا نباشد؟! ولی فرافکنی و تهمت زدن به انسان ها تا زمانی که یقین حاصل نکرده ایم کار است غیرانسانی. از کسی دم از انسانیت می زند بعید است این چیزها را نداند
من هم برایم جالب است که شما هیچ نامی از خلخالی یا لاجوردی یا هتا خمینی نمی آورید و پیله کرده اید به کسی که این ماجراها هیچ ارتباطی به او ندارد.
بله من هم بارها به دوستان و آشنایان و در محفل های خصوصی گفته ام که اگر فقط ده سال زودتر به دنیا آمده بودم با روحیاتی که در خود سراغ دارم اعدام شده بودم یا در خوشبینانه ترین حالت به زندان بلند مدت محکوم می شدم. ولی باز هم این دلیل نمی شود که گوزن(!) را به شقیقه پیوند دهم!
انسانیت، راستگویی، شهامت و دیگر هیچ!
بله او بی عرضه بود، خیالتان راحت شد؟! ولی این توفیر می کند با آن چیزی که شما می گویید و اصرار به اثبات آن دارید. او بی عرضه بود، ولی نه به اندازه ی ابراهیم یزدی که خلخالی 4 نفر را جلوی چشمش می دزدد و طی چند دقیقه اعدام می کند و ابراهیم یزدی که در همان ساختمان حضور داشته هیچ غلطی نمی تواند بکند.
میرحسین که نه سر پیاز بوده و نه دخالتی در این جریان ها داشته
کدام هیزم؟ مساله اینست که شما اصولن آیا جایگاهی برای توده ها در تصمیم گیری های سیاسی - اجتماعی نظام ج.ا قائل هستید یا خیر؟ اینطور که معلومه پاسختون خیر هست.
بنابر این باید گوشزد کنم که صف بندی های خیابانی توده مردم بود که در سال 88 و 89 بود که حاکمیت رو مجبور به پرداخت این هزینه کرد که امروز نه راه پس داشته باشه نه راه پیش! انقدر چشمتون رو روی این مسائل نبندید. بابا این جنبش سبز خدمت زیادی به ما آزادی خواهان کرده و همش هم مطابق تئوری های کلاسیک در مورد اعتراضات مدنی اتفاق افتاده. یعنی موازنه ی قوا بین حاکمیت و مردم رو به تعادل میره و چنانچه به نقطه تعادل و برابری برسه، اونروز روز خداحافظی حاکمیته. بنابر این به محض حرکت قوای مردم به سمت نقطه ی تعادل حاکمیت تلاش میکنه از بروز این تعادل جلوگیری کنه.
تمام اینها به لطف اعتراضات مردمی اتفاق افتاد. خصوصن اعتراضات در بهمن 89 که به پشتیبانی از جنبش مردم تونس بود اگه یادتون باشه و اتفاقن بلافاصله بعد از اون که محمد مختاری کشته شد دوباره مردم تظاهرات کردند و رژیم مجبور شد دستگیری ها رو زیاد کنه و این دو نفر رو هم زندانی کنه. چطور شما این تاثیرات رو ندیده میگیرید؟ من بعضی حرف های شما و میلاد و کسرا رو میخونم احساس میکنم با جوانان نا امید و تازه کاری روبرو هستم که با یه غوره سردی و با یه مویز گرمیشون میشه!
حالا فرضم کنیم آره نداشته باشد. گویا اینجا حق این هم که تئوری پردازی و حمایت فکری هم بکنیم نداریم!
یکی یه جا گفته بود.گفتآورد:
گور پدر موسوی و هر کسی که در ساختار این نظام نقش داشته. "هیچ" فرقی بین موسوی و خامنهای و خمینی نیست -
و ما اینگونه فهمیدیم که بین کسانی که درجات متفاوتی از قدرت رو دارند هیچ تفاوتی نیست،دقیقا "هیچی" :))
مساله این نیست که من چه چیز برای مردم قائل هستم، مساله اینست که اثرگذاری مردم در مسیر سیاسی ج.ا چقدر بوده، بعنوان یک فکت.
ببینید در همان سال 88 هم موسوی و اصلاحطلبان و احمدینژاد بود که شلوغ کردند، موسوی بود که با گرم کردن تنور انتخابات راهیمایی خیابانی راه انداخت، اصلاحطلبان بودند که گفتند تقلب شده بیایید به خیابان و... ولی وقتی مردم به خیابان آمدند و شلوغ شد و شعارها به مذاق اصلاحطلبان و خامنهای خوش نیامد چه شد؟ گفتند برگردید خانه. من فکر میکنم اینجا نه ما بلکه دوستان سبز هستند که خود را خیلی زرنگ میبینند و گمان میکنند دارند ج.ا را بازی میدهند و هیزم در آتش میریزند و... ولی آنچه که من در بالا نقل کردم بنظر من میآورد که این ج.ا است که دارد مردم را بازی میدهد. علت اصلی دعوای موسوی و خامنهای دعواهای قدیمیست و علت حصر موسوی هم شوراندن مردم است، شوراندنی که از کنترل خارج شد و برای ج.ا هزینه درست کرد، همین. البته کوروش جان برای من جالب است که شما که از متزلزل بودن ج.ا سخن میگویی هم تنها گزینه را برای سقوط ج.ا حملهیِ نظامی آمریکا میدانی، بنظر من ایندو متناقض هستند!!!!
حقیقت این است که چه در تونس و چه در انقلاب 57 ایران و چه بقیهیِ مواقع درست مشخص نیست که اتفاق میافتد و سازمانهایِ جاسوسی آمریکا هم تنها انقلاب مصر را تماشا کردند و نه پیشبینی نه آمادگی نه هیچ چیز. نه برنامهای بود نه آتش ریختن به هیزم سازمانیافتهای و نه...
در مورد همان تونس هم وقتی مردم اصلا موثر حساب میشوند که قادر به چانهزنی و امتیازگیری باشند. وقتی مردم فشار میدهند و چانهزنیاش را اصلاحطلبان میکنند و تازه خامنهای همانها را هم میاندازد زندان بگمانم مشخص است که موازنهیِ قوا چگونه است. میبینیم که غرب میتواند با فشار بر علی خامنهای اثر بگذارد ولی مردم کوچکترین اهرمی در دست ندارند چراکه حکومت منبع درآمدش چیز دیگریست و با وجود اینکه آبرو برایش مهم است ولی تکیهگاه قدرتش جای دیگریست و لازم باشد آبروریزی را بجان میخرد و سرکوب خیابانی هم میکند و نیازی به دادن امتیاز هم نمیبیند.
شورش مردمی ربط چندانی به اختلاف درون جکومت ندارد در زمان شاه هم بخاطر احتلافات آبکی درون حکومت نبود که رژیم سقوط کرد بخاطر شورش مردمی و ناتوانی شاه در کنترل کشور بود، ج.ا اما درسهایِ بسیار خوبی از آن ماجرا گرفته و کاملا برای هرگونه سرکوبی آماده است و حتی میبینیم جایی که اسد در سرکوب درمیماند منجی او میشود.
خلاصهیِ سخن اینکه من نمیگویم به خیابان نیآییم و فعالیت مجازی و خبررسانی نکنیم بلکه میگویم اینها ربطی به موسوی و شکاف انداختن درون حکومت نباشد. بهانهای به خیابان آمدن میتواند آببازی هم باشد و آنجا شلوغی بشود و خرتوخر شود و حکومت هم اشتباه کند و یکمرتبه شورش شود، شاید هم نشود (احتمال قویتر) ولی در هر صورت این ربطی به شکاف درون جکومتی ندارد، سگان آغا موقع گرفتن پاچهیِ ما و شما مطمئن باشید به موسوی و خامنهای فکر نمیکنند و تنها حفظ نظام و بخور بخور برایشان مهم است.
آقا چه حرفی میزنی من کی گفتم حرف نزن؟!!! شما میگویی ما به آتش هیزم میریزیم و اثر داریم من هم میگویم نداریم. این مرکز بحث است، باقی کارهای من و شما ولی ربطی به بحث ندارد.
در همان مورد همان شوروی هم دیدیم بعد از 70 سال نه بخاطر ضعیف شدن بخاطر جنگ داخلی درون حزب بلکه بخاطر به بن بست رسیدن سیستم موجود بود که شوروی سقوط کرد. در ج.ا اما برخلاف نظر دوستان سیستم به برکت پول نفت مثل باقلوا دارد کار میکند و کار بجای باریک برسد چهارتا توافق با غرب میکنند و اوضاع اقتصادی هم بهتر میشود.
والا من ادعا نکردم به خاطر اختلافات حزبی سقوط کرد!
بیشتر هم در پاسخ به میلاد هست که دیگه تئوری توطئه رو خیلی جدی گرفته و همه چیز رو به صورت نمایش حکومت حساب میکنه!
و اما بریم سراغ استدلال تو.
1-نفت که تا چند دهه دیگه تموم میشه،بنابراین با بدبینانه ترین تئوری ها هم جمهوری اسلامی شکست ناپذیر نیست!
2-مثل باقلوا کار کردن رو توضیح بده.
مرد حسابی حکومت فعلی چنین قدرتی نداره!
حکومتی استالین یک حکومت توتالیتر تمام عیار بود!اتفاقا من این رو نشونه ضعف ج.ا میدونم که نمیتونه مخالفان داخلی رو راحت تصفیه بکنه،امثال رفسنجانی یا حتی احمدی نژاد در یک سیستم قدرتمند با کوچکترین خطایی به شدت مجازات میشند نه اینکه بهشون لقب بی بصیرت یا منحرف بدند و کم کم از قدرت حذفشون کنند.
چه برسه به امثال موسوی.
هر سه تاش با هم در وجود این آدم نیست!
انسانیت حالیش نمیشه چون اسلامگراست و این رو خیلی صریح و روشن اعلام کرده!
راستگو نیست چونکه گفته از جنایات دهه 60 خبر نداشته و نقشی درشون نداشته و بعدن فهمیده!
شهامت نداره به خاطر اینکه تا دید اوضاع داره کیش میشی میشده بیانیه داد که برگردید توی خونه هاتون بعد از حصرش هم خفه خون گرفت!
دست کم یک چیزی بگید که بشه قبول کرد! مثلن بگید از قیافه اش یا لچکی که سر زهرا کرده خوشتون اومده :))
کوروش جان من کم کم دارم نگرانت میشم! بحث با جناب مزدک گویا در شما هم تاثیر داشته! و یک مقداری آرمانگرا شدید.
کودم توازن قدرت ؟ کدوم جایگاه مردم در تصمیم گیریهای سیاسی ؟!
شما به من نمونه نشون بده که حکومت خواست مردم رو در تصمیم گیریهاش دخیل کرده باشه!!!
همه چیز درباره جنبش سبز و وقایع سال 88 - برگ 8
همه چیز درباره جنبش سبز و وقایع سال 88 - برگ 8
راستش این شمایید که زیادی جوگیر شدید و فکر میکنید جنبش سبز شده مایه بدبختی و سقوط حاکمیت!
در ضمن باز دروغ گفتی برو نوشته های من رو بخون که انقدر تابلو دروغ نگی! چهار تا خط از جواب کوروش رو میخونی فکر میکنی همه بحث رو خوندی یک چیزی میپرونی که اصلن در بحث نبوده!
کی گفته همه چیز نمایش حاکمیته ؟
در مورد ثروت های طبیعی ایران :
نفت تا چند دهه دیگه تمام بشه انرژی خورشیدی جاش رو میگیره که ایران یکی از منابع نامحدودش رو در اختیار داره. ایران (فارق از نوع حکومت) هم دیر یا زود روی این مساله سرمایه گذاری میکنه . پس پول باد آورده برای کشورهایی مثل ایران ، عربستان ، امارت و ... همیشه هست.
تازه این فقط در زمینه تولید انرژی که شناسه اصلیش این روزها نفت هستش بود.
جمهوری اسلامی که جای خود حکومت آمریکاش هم شکست ناپذیر نیست مهم اینه که این شکست چه طوری باید به وجود بیاد!
قطعن دلقک بازیهایی مثل جنبش سبز و رفتن روی پشت بام الله و اکبر گفتن باعث سرنگونی جمهوری اسلامی نمیشه.
پس لطف کنید جمهوری اسلامی رو با شوروی مقایسه نکنید که بعدش اینطوری مجبور به ماست مالی نشوید!!!
ماست مالی؟!گفتآورد:
پس لطف کنید جمهوری اسلامی رو با شوروی مقایسه نکنید که بعدش اینطوری مجبور به ماست مالی نشوید!!!
یا میپذیری که ج.ا از شوروی قدرتمند تره! که به این تناقض میرسیم که چرا رفتارش اینقد محبت آمیزه!
یا اینکه نمیپذیری و خب باید قبول کنی که زنده بودن مخالفان به معنای این نیست که با حکومت همدست هستند!
ببینید در سخنان خودتون حرف ها متناقض ظاهر میشند. چطور بازی دادنیست که برای ج.ا هزینه ایجاد شده؟ یعنی بازی دهنده خودش مغلوب (دستکم تا حدی) شده. اگر میفرمایید که از کنترل خارج شده، پس در پاسخ به پرسش چند صفحه قبل خودتون باید بگم این به اعتراف خودتون هزینه دادن، حداقل فایده ی هیزم ریختن به این آتش هست.
حمله خارجی تنها گزینه ممکن نیست. نظام ممکنه با کودتای نظامی یا غیرنظامی هم فرو بپاشه. این فقط گزینه ایده آل من هست.
ای بابا این حرفها چیه میزنید. شاهنشاه هم اگه غربی ها نمیخواستند عمرن خمینی نمیتونست غلطی بکنه. تازه همون نیروهای ارتشی شاه بودند که بهش خیانت کردند. نیروی هوایی شاهنشاهی به عنوان یکی از نورچشمی ترین نیروهای ایرانی به شاه خیانت کرد و رفت به یک آخوند دجال دروغگو سلام نظامی داد و این سنت ناپسند رو در ایران باب کرد. این همافران نیروی هوایی بودند که در اسلحه خانه ها رو به روی مردم باز کردند و ملت رو مسلح کردند. تنها گارد شاهنشاهی بودند که تا آخر بر عهدشون موندند. ولی از بحث خارج نشیم. خطای فکری شما اینجاست که گمان میکنید اثر ریزش ها و بریدگی ها در درون نظام کمه. بله ممکنه الان هتا بی اثر باشه. همونطور که اون مامور اطلاعات به نوریزاد گفته 90 درسد وزارتخانه با تو هستند ولی میبینیم که هیچ غلطی نمیتونند بکنند. ولی شما ترجیح میدی فردای آزادی ایران مردم برای رفراندوم، بریده از نظام باشند یا چسبیده؟ اگر مثل من فکر میکنید بهتره مردمِ کله خر و اعضای سازمان های حکومتی هرچه بیشتر به سمت دموکراسی و سکولاریزم پیش برند، پس ناچار باید معتقد به این باشید که ریزش ها به نفع مردم و روند آزادی خواهیه. این یک مساله.
این مساله ای بود که شما بصورت اولیه مطرح کردید که آقا اصولن چه نیازی به بریدگی و ریزش هست در حالیکه حکومت قدرت دستشه و اینها به پشمش هم نیست. مساله ثانویه ای هم مطرح کردید بعد از این اونم این بود که اینها چه ارتباطی به جنبش 88 داره؟ اونو دیگه من نمیتونم در موردش فک برنم باور کنید. فقط نمونه های زنده ای وجود داره که بزرگترینشون همین نوریزاد و مهدی خزعلی هستند. مهدی خزعلی کسیه که کتاب مستند هویت، ساخته صدا و سیما رو در انتشارات خودش چاپ کرد که در سال 75 از اعترافات تحت فشار نویسندگان و دگر اندیشان تهیه شده بود.
از تناقض پاراگراف اول همین پیک براتون نتیجه گیری کردم که فایده داریم. ما هتا اگر فردای روزگار شورش و آشوبی هم پدید بیاد، با تکیه بر همین ریزش ها میتونیم جمعیتمون رو زیادتر کنیم در خیابان. یا دستکم تیراندازی نیروهای مخالف رو به حداقل برسونیم.
در انتخابات 2012 امریکا یکی از عمده ترین مسائل و چالش های دموکرات ها مساله امنیت اسرائیل عزیز بود. به تبع این مساله، موضوع حکومت ایران و بمب اتمی مطرح شد. بیشترین هدف تیرهای جمهوری خواهان این بود که اوباما در سال 2009 فرصت تاریخی رو برای تغییر رژیم در ایران و تنظیم قوا در منطقه از دست داد. من معتقدم اگر یک رئیس جمهوری با عرضه و جمهوری خواه در کار بود، احتمال تغییر زیاد میشد. اونهم تازه به مدد نیروی مردمی که شما نقشش رو و تاثیرش رو در جهان، صفر در نظر میگیرید.
من کجا همچین حرفی زدم؟
من هی از اول بحث دارم میگم جنبش سبز و اتفاقات 88 برای حکومت هزینه داشته و این به نفع آزادی ایران و روند دموکراسی خواهیه. شماها هی دارید میگید نه این به نفع نیست، یا میگید به نفعم باشه چنین جنبش و اتفاقاتی اصلن واقعیت نداره و توهمه!
گذشته از فوائد بالقوه ای که در پاسخ راسل شمردم، چپ و راست بیانیه صادر شدن و آبروریزی رژیم در دنیا و خون جوانان و آزادی خواهان ریختن و لاغر شدن بدنه نیروهای مخ لس برای شما فایده نیست؟ تا به حال از سال 88 به اینور بارها مقامات به مساله ریزشها اشاره کردند و ابراز نگرانی کردند. همین پارسال قبل از انتخابات بود که شمعخانی در تلویزیون در نقش یک نقاش سعی داشت تصویر همبستگی بین نیروها رو در رژیم ترسیم کنه و گفت نباید اجازه بدیم افراد از قطار انقلاب پیاده بشند مگه ما چند نفریم؟ انگار همین الان گفت. روشن و واضح توی گوشم هست. هتا خامنه ای یکجا سخنرانی میکرد گفت نگران نباشید، ریزش ها و رویش ها همیشه بوده و هست. انزوای داخلی و خارجی رژیم بارها از دهن اینها پریده بیرون:
من اتفاقن بر خلاف ادعای تو دارم بر اساس شواهد نظر میدم. اونچه من میبینیم اینه که ریزش ها شدت داشته، یک سری تصفیه ها در سپاه و بقیه نیروها و هتا دانشگاه ها و هیات های علمی انجام شده، آبروی رژیم در دنیا به عنوان آدمکش رفته و یکبار دیگه به دنیا یادآوری کرده که رژیم ایران قاتل و آدم کشه، سگ هایی مثل جواد لاریجانی به محض اینکه کوچکترین حرفی از حقوق بشر در ایران میشه داغ میکنند و شروع میکنند به پارس کردن که این نشاندهنده اوج درد و رنج رژیم از مساله حقوق بشره، و خلاصه بدنه نظام لاغرتر شده که این از هر نظر که بنگری به نفع آزادی خواهی ایرانه. حالا ما این وسط وظیفمون چیه؟ اینه که گور بابای کروبی و موسوی و خامنه ای؛ تا وقتی این روش کار میکنه، پشتش هستیم. فردا شاید موسوی با باند خامنه ای به توافق رسید و برگشت دوباره سر بوم نقاشی. گور باباش، میشینیم فکر دیگه ای میکنیم.گفتآورد:
پاسداران: جمهوری اسلامی در اوج انزوا قرار گرفته
سایت دیگربان: حسین سلامی٬ جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران اعلام کرد جمهوری اسلامی «در اوج انزوا٬ محاصره فنی، علمی و اقتصادی» قرار دارد و تمام «درها» به روی این نظام «بسته» شده است.
به گزارش روز دوشنبه (۱۵ اسفند) هفتهنامه «صبح صادق» آقای سلامی این مطلب را در مراسم «افتتاح رسمی بزرگترین طرح ارتباطی سراسری سپاه» بیان کرده است.
آقای سلامی گفته است: «ما در وضعیت تهدید یا تحریم خیالی نیستیم، تهدید و تحریم در مورد ما عملاً در حال اجراست.»
این فرمانده سپاه در عین حال اعلام کرده که جمهوری اسلامی با رهبری علی خامنهای توانسته از شرایط «شعب ابیطالب» به شرایط «بدر و خیبر» تغییر وضعیت بدهد.
حسین سلامی همچنین افزوده است: «تمام درها به روی ما بسته است و فقط نگاه ما به ظرفیتهای داخلی است.»
این برای نخستینبار است که یک فرمانده ارشد سپاه به طور علنی از منزوی و تحت فشار بودن جمهوری اسلامی بر اثر تحریمهای بینالمللی خبر میدهد.
مقامهای جمهوری اسلامی سالهاست تاثیر تحریمها بر مناسبات سیاسی و اقتصادی ایران را منکر شدهاند.
دولت دهم نیز اعلام کرده که جمهوری اسلامی بر اثر این تحریمها در شرایط «شعب ابیطالب» (حالت دفاعی) قرار دارد٬ اما علی خامنهای میگوید ایران در شرایط «بدر خیبر» (حالت هجومی) است.
آقا من یکبار دیگه نظرمو در این جستار میگم.
من معتقدم اصلاح طلبی و سبز بازی و بنفش بازی و اینها همه نقشه های رژیم هست برای کنترل جامعه و در مواقع لازم افزایش طول عمر منحوس مربوطه. ولی معتقدم دعوای سبزها در سال 88 جدی شده و به سمت سقوط پیش رفت و این مساله قطعن به نفع مردم ایرانه که سبز باشند، تا بی رنگ یا نمیدونم رجوری الهی یا شاه الهی یا هر چیز دیگه. لذا مقاله زیر هم از وبلاگ مزدک بامدادان میارم که به نظرم تحلیل مناسبی از اوضاع هست.
هکان ...گفتآورد:
ما لُعبَتَکان ...
پنج سال پیش و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 88 که جنبش سبز را درپی داشت، روزنامه عربی "الشرقالاوسط" (1) بازی جمهوری اسلامی را در یک کاریکاتور به نمایش گذاشت. در این کاریکاتور یک روحانی (مربی تیم) در آغاز نیمه دوم بازی، بازیکنی با ویژگی "المتشددون" را از زمین بیرون میکشد و بازیکن دیگری با ویژگی "المعتدلون" را به زمین میفرستد. اگرچه "المتشددون" با سرکوب و کشتار و شکنجه چهار سال دیگر در زمین بازی ماندند، تو گویی حسن روحانی این کاریکاتور الشرق الاوسط را دیده بود، زیرا چهار سال پس از چاپ آن، درست با همین شعار "المعتدلون" (بخوان اعتدال) به میدان آمد.
رویکرد نیروهای درون و برون ایران به آنچه که در این خاک ستمزده میگذرد، نمایانگر یک آسیب روانشناختی بزرگ در میان ما ایرانیان است. این "ما" که میگویم، همه ما، و بیش و پیش از هر کسی خود من را دربر میگیرد.
تا نمونهای آورده باشم، من بروزگاری که اکبر گنجی در زندان بود، دو نوشته در ستایش پایداری او چاپ کردم (1). ستایش ایستادگی بخودیخود کاری است پسندیده و شایسته، ولی آنچه که نشان از خاماندیشی من بود، آنجا بود که نوشتم: «میدانم که گنجی برای شستن جان و روان خویش از پلشتیها و پلیدیهای گذشته اش، آزمون آتش را برگزیده است و سیاوش وار به درون آتشی سرکش و سوزان شتافته است، تا یا از گناهان خود پاک شود و یا خاکستر شود».
دیری نپایید که گنجی از زندان رهایی یافت و راه برونمرز را در پیش گرفت. او از زنگارزدایی چهره اسلام آغاز کرد (3)، در گرماگرم جنبش سبز همصدا با جمهوری اسلامی به دشمنی با "جمهوری ایرانی" و "پرچم شیروخورشید" پرداخت و سرانجام به آراستن چهره جمهوری اسلامی و پیراستن آن از زشتیهای بیشمارش رسید. کار بجایی رسید که او و چند چهره دیگر از میان نیروهای "ملی-مذهبی" چشم در چشم قربانیان کشتار سال 67 دوختند و گناه آنرا بگردن خود اعدامشدگان انداختند، چرا که بگفته گنجی «نیروهای سازمان از قبل در جریان قرار داشته و خود را برای این امر آماده کرده بودند. آنان که خود را پیروز فرض میکردند، در زندان های سراسر کشور دیگر اتهام خود را "منافقین" اعلام نمیکردند، بلکه قهرمانانه میگفتند:"مجاهدین". حتی نقشه جغرافیایی تهیه کرده و مسیرهای پیروزی را گام به گام تعقیب میکردند» (4) از آن گذشته گنجی در اسرائیل-ستیزی و دشمنی با امریکا (همان کشوری که به او پناه داده است) جمهوری اسلامی را فرسنگها پشت سر گذاشته است و بویژه در یک دو سال گذشته با تلاشی پیگیر سرگرم شستن دستان جمهوری اسلامی از همه تبهکاریها و بزهگریها و انداختن همه گناهان به گردن اسرائیل و امریکا بوده است و در این راه تابجایی پیش رفته است که پشتیبانی جمهوری اسلامی از رژیم بزهکار اسد را "حق" ملایان و سپاه میداند، اگرچه به چشم میبیند که بهای این پشتیبانی را مردان ایرانی با فروش کلیه و کبد، و زنان ایرانی با فروش تن خود در تهران و دُبی میپردازند. راستی جمهوری اسلامی چه نیازی به توجیه سوزاندن سرمایههای ملی در لبنان و فلسطین دارد، هنگامی که یکی از چهرههای "اپوزیسیون"اش بدروغ میگوید: «مردم شعار دادند هم غزّه، هم لبنان، جانم فدای ایران، و نه چیز دیگری»؟
گفتنی است سخنان رهبران جمهوری اسلامی هنگامی که از دهان کسانی مانند اکبر گنجی، محمد برقعی و محمد سهیمی گفته شوند، برای توده مردمی که آگاهی چندانی از رخدادهای آن سالها ندارند، بسیار پذیرفتهتر خواهند بود، تا از دهان محمد خاتمی و حسن روحانی و دیگران. همانگونه که سخنان آنان در باره آزادی انتخابات در ایران، اگر بر زبان فرخ نگهدار و مسعود بهنود (5) و انبوهی از چهرههای "اپوزیسیون" روان شود، بُرد و پذیرفتگی بیشتری خواهد داشت، و دیدیم که داشت. پس هنگامی که کسانی چون محسن کدیور، حسن یوسفی اشکوری، فرخ نگدار و مسعود بهنود و انبوهی از اصلاحطلبان تازه به اینسو کوچیده نیز هر یک به انگیزهای و در زمینهای به این لشگر بپیوندند، دیگر جمهوری اسلامی را نیازی به داشتن نمایندگی در اروپا و امریکا نخواهد بود. و چون چهره جمهوری اسلامی چنین از سیهکاریها پیراسته و به زیبائیهایی چون "انتخابات" آراسته شود، میدان برای ابراهیم نبوی هم باز میشود که بگوید: «دهه شصت هم که دیگه سی سال ازش گذشته، دیگه اصلا کسی یادش نیست. شما اصلا یاد کسی نیار اون سالها رو، ولش کن!»
ما همه اینان را بخشی از "اپوزیسیون" میدانیم!
و من در یک خاماندیشی بیخردانه ندانستم «نه هر که سر بتراشد قلندری داند» و همچون "لُعبتک"ی در دام بازی پیچیدهای افتادم که سرنخش در دست رهبران و برنامهریزان جمهوری اسلامی بود. ولی ایکاش من تنها خودفریبِ پنداربافِ این میدان بودم. ما، یعنی همه ما، چه آنان که دستی در سیاست دارند و چه آنان که سر درکار زندگی خویش بردهاند، سالها نه دهههاست که بازیگر نمایشنامههای جمهوری اسلامی و پشتیبانان جهانی آنان شدهایم. این سخن من تنها به کنشهای سیاسی بازنمیگردد، بازیگردانی جمهوری اسلامی در همه زمینههای زندگی ایرانیان خود را نشان میدهد. برای نمونه در ایران که اینترنت فیلتر و دسترسی به بسیاری از سامانههای اینترنتی ناشدنی است، مردم با پرداخت بهایی اندک (دو تا سه هزار تومان در ماه) برنامهای بنام "ویپیان" (6) فراهم میکنند، که با آن میتوان فیلترینگ را دور زد. این برنامه ولی پنهانی بفروش نمیرود و فروشنده آن شرکتهایی هستند که وابستگی آنها به سپاه پاسداران بر کسی پوشیده نیست! چکیده بگویم: سپاه اینترنت را فیلتر میکند، و خود سپاه نرمافزاری را به مردم میفروشد که با آن میتوان فیلترینگ را شکست! بدینگونه مردم بگمان خود بر سر سپاه کلاه میگذارند و سپاه در نهان بریش آنان میخندد.
در پهنه جهانی این جمهوری اسلامی است که با کُنشهای تنشآفرین خود و با به هرزدادن سرمایههای ملی، جهانی را به جنگ میخواند و هنگامی که آن "به جنگ فراخوانده شدگان" چنگ و دندان نشان میدهند، پای پس میکشد، بی آنکه پروای شکستن اورنگ سروری خود را داشته باشد، زیرا نیک میداند که بخش بزرگی از همان "اپوزیسیون" برایش هورا خواهد کشید و از اینکه با خردمندی و آرامش سایه جنگ را از ایران دور کرده است، ستایشش خواهد کرد. مانند آتشنشانی که خود آتش میافروزد با تلاش برای فرو نشاندن آتشی که خود برافروخته است، ستایش و آفرین میخرد. برای نمونه در تنشهای هستهای، جمهوری اسلامی نیک میدانست که بخشی از این اپوزیسیون هرگونه نغمه براندازی را به بهانه "پشتیبانی از جنگ و کشتار مردم ایران" در گلو خفه خواهد کرد و با همه توان خود به یاری او خواهد شتافت، او میدانست که حتا اگر خود در فریب مردم ناکام شود، بخشی از همین "اپوزیسیون" این کار را با جان و دل بگردن خواهند گرفت و همه گناه تحریمهای اقتصادی را بگردن امریکا و اسرائیل خواهند افکند و به این بهانه که اسرائیل دارای بمب هستهای است، در پشتیبانی از جمهوری اسلامی به جنگ "دبل استانداردها" (7) خواهند رفت. بدینگونه ما باز هم بازیگر یک نمایش پُرتنش شدیم که چون نیک بنگری بسی اندوهناک است. جمهوری اسلامی سدها میلیارد دلار از سرمایههای ملی را برای تنشآفرینی در جهان بباد داد و در این راه چنان بیپروا تاخت، که کشور را به آستانه فروپاشی کشاند. هنگامی که دیگر همه راهها بر سردمداران رژیم بسته شدند، آنان با زدوبندهای پشت پرده روحانی را برکشیدند و گفتگوهای نوینی را برای گریز از نابودی آغاز کردند. و ما این لعبتکان پندارباف، باز گمان بردیم که روحانی را "ما" برگزیدیم و نگذاشتیم که جلیلی – که میپنداشتیم گزینه خامنهایست – رئیس جمهور شود، و این ژرفنگری خود را به رُخ کسانی کشیدیم که میگفتند رفتن به پای صندوق رأی بیهوده است. در این پنداربافی بیمارگونه خود چنان فرورفتیم که به خیابانها ریختیم و فریاد سردادیم: «برادر شهیدم، رأیتو پس گرفتم» و «بهار آزادیه! جای ندا خالیه». بهاری که بر درختان آن تنها طنابهای دار شکوفه کردند و میوه آنان پیکرهای آویخته جوانان این سرزمین، در شماری بسیار بیشتر از "زمستان" احمدی نژاد بود.
بیست و هشتم مرداد و رخدادهای آن بخش دیگری از نمایشی است که ما بازیگران آنیم. هنوز که هنوز است بخش بسیار بزرگی از نیروهای کنشگر ایرانی در پی آنند که بیست و هشتم مرداد کودتا بود، یا خیزش ملی و همکاری با این یا آن نیرو را تنها در گرو پاسخ دلخواه به این پرسش میدانند. به گمان من جمهوری اسلامی آگاهانه به این پرسش (که پاسخ آن هیچ بازتابی بر زندگی امروز ما ندارد) دامن میزند و بدینگونه سنگی بزرگ در راه همبستگی ملی میکارد که پای هر کنشگری خواهناخواه و دیر یا زود به آن برخورد میکند.
گفتنی است که همه هواخواهان مصدق بر اینکه انگلستان در پشت کودتا بود و بیبیسی بزرگترین دشمنیها را بر مصدق روا داشته بود، با هم همسو و همسخنند و حتا تا بدانجا پیش میروند که میگویند بیبیسی در شامگاه بیستوچهارم مرداد همکاری انگلستان با کودتا را در چارچوب یک "اسمشب" (8) به گوش شاه رساند. با این همه یکی از رسانههای پارسی زبان که بیش از همه بر این بگومگو دامن میزند و هر ساله در سالگرد 28 مرداد به گفتگو با کنشگران ایرانی میپردازد، همین بیبیسی است (9). آیا بیبیسی دیگر بازوی رسانهای ام.آی.سیکس نیست؟ یا ام.آی.سیکس و دولت انگلستان بیکباره دوستان مردم ایران شدهاند؟ یا اینکه ما باز هم بازیگران بازی دیگری هستیم و خود گمان میبریم که در کار روشنگری در باره تاریخ خویشیم؟ آنهم در رسانهای که گوینده آن بیشرمانه ایران را در کنار عراق و اردن و سوریه "یک کشور جعلی و بنا شده بر خون مردمان دیگر" مینامد؟
نگاهی به فهرست میهمانان دو رسانه پر بیننده پارسیزبان "بیبیسی" و " صدای امریکا" بیفکنیم و ببینیم چگونه گرایش ویژهای از کنشگران آنچه که خود را "اپوزیسیون" مینامد، بدست این دو برکشیده میشود و اگر هم اینجا و آنجا با نمایندگانی از گرایشهای دیگر گفتگویی رخ میدهد، تنها برای آن است که دهان خردهگیران بسته شود. "ما"، همان "ما"یی که امریکا و انگلستان را امپریالیسم جهانخوار میدانستیم و بر آن بودیم که شاه سگ زنجیری آنان است و آنهمه سرکوب و کشتار و شکنجه را با روادید و به دستور آنان انجام میدهد، "ما"یی که روزی میخواستیم با سرنگون کردن شاه گام نخست را در نابودی امپریالیسم برداریم، امروزه نه تنها برای سخن گفتن در بلندگوی آنان سر از پا نمیشناسیم، که بخش بزرگی از بررسیها و موشکافیهای خود را بر پایه گفتهها و نوشتههای همان رسانههای امپریالیستی بنیان مینهیم. آیا صدای امریکا و بیبیسی بدور از سود و زیان دولتهای امریکا و انگلستان تنها و تنها در پی رسیدن مردم ایران به آزادی و آسایش و سربلندیاند، یا این دو رسانه همچنان برنامههای کارفرمایان خود (دولتهای امریکا و انگلستان) در باره ایران را به پیش میبرند؟
من در پی آن نیستم که تکتک نمونههای پنداربافی بیمارگونه این "ما" را در اینجا بیاورم، پس به کاریکاتور الشرق الاوسط و انتخابات سال 92 باز میگردم. در آن روزها نیز گروه بزرگی بر آن بودند که اگر مردم به پای صندوقهای رأی نروند، جلیلی بر سر کار خواهد آمد و کشور را در کام جنگ و مرگ و نابودی فرو خواهد برد، پس باید به روحانی رأی داد که از درگیری هستهای با گفتگو و آشتی تنشزدایی کند. امروزه دیگر کمتر کسی است که بر این پندار آشفته نخندد، بویژه که کارگزاران و اندیشهپردازان رژیم نیز بر نادرستی آن انگشت نهادهاند (10). اگر به انبوه نوشتههای رأیدهندگان نگاهی بیفکنیم، خواهیم دید که دادههای آماری آنان موبمو برگرفته از رسانههای جمهوری اسلامی است و آنان ریشههای موشکافی خود از پدیده روحانی را بر آمار نهادهای جمهوری اسلامی استوار کردهاند. آیا به آمار این نهادها میتوان باور داشت، ایا کسی میتواند حتا شمار درست شهروندان ایرانی یا باشندگان تهرانی و مشهدی و تبریزی و شیرازی را بیابد؟ چه رسد به اینکه شمار درست رأیدهندگان را بداند؟ پنداربافی در باره چیستی جمهوری اسلامی و کیستی حسن روحانی تا بدانجا پیش میرود که گروهی از کنشگران جنبش زنان و نهادهای مدنی در نامهای از روحانی میخواهند: «تا تصویب منشور حقوق شهروندی را به تعویق بیاندازد تا امکان و فرصت ایجاد یک گفتگوی ملی در عرصه عمومی برای همه گروه های اجتماعی در مورد منشور حقوق شهروندی فراهم شود» (11) تو گویی براستی باور کردهاند که روحانی برای سروسامان بخشیدن به زندگی مردم و بسامان کردن حقوق آنان به میدان آمده است و نه برای گریز رژیم از تله فروپاشی.
از روزی که روحانی به کاخ ریاست جمهوری رفته است، زندگی مردم ایران نه تنها سرسوزنی بهبود نیافته است، که پورمحمدی (که کشتار سال 67 بدست او انجام پذیرفت، همان کشتاری که از نگر بخشی از "اپوزیسیون" باید فراموش شود) به وزارت کشور برگزیده شده آست، بر شمار اعدامیان افزوده شده و خان مردم از نان تهیتر گشته و ارزش پول ملی همچنان در سراشیب کاهش است، ولی دل ما یا به این خوش است که با آمدن روحانی تلوزیون ایران چند ثانیه "شکیرا" را نشان داده و یا سازهای ایرانی برای چند ثانیه به نمایش درآمدهاند. کنشگران جنبش زنان هنگامی که میخوانند مرضیه افخم سخنگوی وزارت خارجه شده است، از شادی در پوست خود نمیگنجند و نوشته در پی نوشته در باره جایگاه زنان در دولت روحانی مینگارند و به او برای بهبود جایگاه زنان رهنمود نیز میدهند. با اینهمه، و از آنجایی که پلیدیهای آمده در بالا را نمیتوان نادیده انگاشت، هزاران هزار واژه در باره آن بخش از حکومت نگاشته میشود، که پیشرفت و سربلندی ایران را برنمیتابد و برای کارشکنی در برنامههای روحانی (که تو گویی روزش جز با پروای سربلندی ایران و آزادی ایرانیان به شام نمیرسد) شمار اعدامها را افزایش میدهد، بر سرکوب زنان میافزاید و چهرهای زشت از ایران به نمایش میگذارد. تو گویی روحانی برکشیده همان کسانی نیست که در این سیپنج سال تسمه از گرده مردم کشیدهاند و جمهوری اسلامی دارای دو بخش است، یکی دشمن مردم و دیگر دوست آن!
براستی این اندازه از پنداربافی خودفریبانه را جز در میان ما ایرانیان در کجای جهان میتوان یافت؟
*****
اکنون این "ما"، چه در درون مرزهای ایران و چه برون از آن چیزی جز یک توده پراکنده نیستیم که هریک تنها پروای آرمانها و خواستههای خود را داریم، بخشی از ما نمیخواهد به بهای درافتادن با جمهوری اسلامی "اسلام"ش را به خطر بیفکند، بخشی از ما آماده است با همین جمهوری اسلامی تا پایان جهان بسازد، ولی برای رسیدن به دموکراسی با مشروطهخواهان همراه و همپیمان نشود، بخشی از "ما" در درون (یا بیرون) مرزهای ایران در این آشفته بازار به دارائیهایی رسیدهایم که در چارچوب یک رژیم دموکرات و قانونمند بدانها نمیرسیدیم و بخشی از ما ....
پس ما که چنین در تاروپود پندارهای خام خویش گرفتار افتادهایم، بیهوده نیست که بازیچه بازی نه چندان زیرکانه جمهوری اسلامی و پشتیبانان جهانیاش میشویم و در این نقش، اینچنین خوش میدرخشیم.
اندیشمند بزرگ این آبوخاک خیام نیشابوری سروده بود، «ما لُعبَتکانیم و فلک لُعبَتباز» و بدینگونه مردمان زمان خویش را بازیچگان دست روزگار بازیگر دانسته بود. از زمانه خیام هزارهای گذشته است و ما همچنان بازیچهایم، و افسوس و رشک من همه از آن است که آنان بازیچه دست روزگار (فلک) بودند و ما بازیچگان دست دینفروشان و پشتیبانان جهانی آنان.
از این فرگشت سرنوشت خویش در گذر هزارسال، جای آن دارد که بر خود ببالیم.
خداوند دروغ، دشمن و خشکسالی را از ایران زمین بدور دارد
1. «الشوط الثانی، خطه التعزیز الدفاع ...» -> نیمه دوم، برنامه بازی دفاعی
2 بنگرید به:
دردی است غیر مردن ...
ایلوئی! ایلوئی! لما سبقتنی
3. بنگرید به: "اکبر گنجی و اسلامش، شیر بی یال و دُم و اشکم که دید؟"
اکبر گنجی و اسلامش؛ شیر بی یال و دم و اشکم که دید؟ | اسلام شناسی
4. بنگرید به: جمهوری اسلامی: "رژیم کشتار"؟ نقد اکبر گنجی بر نوشته اخیر محمد رضا نیکفر، گویا، 17 آبان 1392
YouTube - صندوق رأیگیری در لندن .5
Virtual Private Network .6
7. آقای گنجی این واژه را بسیار دوست میدارد.
8. «حالا دقیقاً نیمه شب است»، محمد امینی، سوداگری با تاریخ
9. صفحه ویژه: شصت سال پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
10. گفتگوی صالحی با العالم: «مذاکره با امریکا از دو سال پیش و در زمان احمدی نژاد احمدی نژاد شروع شده بود»
akhbare-rooz (iranian political Bulletin) .11
دقیقا 35 هست که شانسی رو پاست! مسئله اینجاست که ما به فاکتور شانس اصلا اهمیت لازم رو نمیدیم! در همین بهار عربی واقعا چه کسی میتونست پیشبینی کنه چنین اتفاقی رخ میده؟!(منظورم دقیق بود و نه حدس هایی که زیاد زده میشه)
برای سرنگون شدن یک حکومت به جز نارضایتی فاکتور شانس خیلی مهمه،همین انقلاب اسلامی هم در برهه های مختلف میتونسته رخ نده،اگر شاه مثلا یه بلایی سر خمینی میاورد از زمان تبعیدش تا حتی قبل سفرش به ایران.
آقا جان طوفان کاترینا هم برای آمریکا موجب خسارت میشه، من دارم میگم مردم کنترل/نقشی در بازی و... ندارند.
حملهیِ خارجی بسیار برای ایرا هزینه بر هست، از جمله نیازهاش نابودی تمام زیرساختهایِ کشور هست. خب فهم من این هست که یک قیام مردمی بسیار کم هزینهتر و مطلوبتر هست ولی چون تقریبا ناممکن هست شما هم در لیستت نگذاشتیش.
شما دقت نمیکنید من چه میگویم. اینکه آبروریزی در حکومت باعث کنارکشیدن یکسری خرده پا شده حرفی درش نیست، ولی اینها بخاطر مشخص شدن سرکوبگری حکومت و شیوههایِ او برای سرکوب و بهم خوردن خیالپردازیهایی بود که یکسری مثل نوریزاد دربارهیِ حکومت میکردند. نه بالا گرفتن دعوای موسوی و خامنهای. بعد هم حالا نوریزاد و خزعلی رفتهاند ج.ا در کیهان و خبرگزاری فالس و فلان انتشارات و... به کمبود مالهکش و مدافع برخورده؟
من میپرسم اینها چه دستآورد عینی داشتهاند؟ اصلا نصف اینها قهر کنند، خامنهای فکر میکنید آنقدر تحت فشار قرار میگیرد که مجبور به دادن کوچکترین امتیازی شود؟
چرا پهلوان پنبه میکنید؟ من میگویم نقش مردم بر ج.ا ناچیزی است، نه اینکه اثر مردم در همهیِ جهان صفر است!
بعد هم من مگر گفتم به خیابان آمدن بد است؟ بله خب به خیابان آمدن و کتک خوردن مشروعیت حکومت را کمتر میکند، آنها که به سیاست اهمیت میدهند ممکن است مخالف خامنهای شود، اصلا مردم میریزند در خیابان و نظم بهم میخورد و هر اتفاقی میتواند بیافتد و سنگ مفت است و گنجشک هم مفت و جدا از جان مردم در خیابان حکومت دوسویه هزینه خواهد داد. همهیِ اینها هیچ بحثی درش نبوده و نیست. ولی اینها ربطی به شکاف در حکومت و دست خالی ماندن خامنهای و... ندارد. نوریزاد برود، یکی دیگر میگذارد جایش. دیدیم در مورد سوریه هم اینهمه گفتند آی ریزش میشود، اسد قدرتی دیگر ندارد و بازی راباخته و...، ولی دیدیم 4 نفر از حکومت رفتند سریعا با امکانات فراوانی که او داشت جایگزین شدند، مردم عدهای از مردم ناآرامی طولانی را تحمل نکردند و تازه آشوب در بلندمدت برعکس عمل کرد و حتی حمایت از اسد را بیشتر کرد. چنانچه در مورد شلوغیهایِ جنبش سبز هم من اینرا در میان کسانی که بفکر زندگی خود و کاسبی بودند بچشم خود میدیدم.
همچنین دیدیم بعد از 4 سال رژیم درس گرفت و از راهپیمایی خیابانی درس گرفت و نه برای انتخابات و نه روز کارگر و... دیگر نمیگذارد اجتماع مردمی تشکیل شود که پیشبینیپذیر نیست و هزینهبر است. این است که من گمان میکنم کل هواداران جنبش سبز شانس خود را و بازی بد حکومت را با مهارت بازی خودشان اشتباه گرفتهاند و گمان کردهاند برای خودشان بکنباوئری هستند !!
35 سال شانسی روپا بودن مثل این است که 35 سال تاس بریزی و پشت سر هم جفت شش بیآوری !!
در واقع این مردم هستند که شانسی انقلاب میکنند نه اینکه حکومتی مثل ج.ا شانسی سرپاست، ج.ا مهارت بسیار خوب ولی البته محدودی در کنترل مردم دارد. مردم هستند که مهارتی ندارند و تنها دلخوشیشان شانس است.
لابد طوفان کاترینا هم دسیسه حکومت امریکاست خب!
خیر علتش این نیست. در جای خودش استدلال خواهم کرد.
کسی هم خروش مردم ایران در سال 88 رو پیش بینی نمیکرد. فکر میکنم در همان گفتگو خیلی ها از جمله همین میلاد بودند که مرتب به بی بخار بودن مردم ایران تاکید میکردند ولی بعدش نظرشون عوض شد. حالا هم همینطوره و کسی نمیتونه پیش بینی دقیقی از رفتار مردم داشته باشه.
بدون دعوای موسوی و خامنه ای و اصولن بدون جنبش سبز، چطور میتوسن سرکوبگری حکومت به این افراد چشم و گوش بسته ثابت بشه؟
موسوی میتونه 5 میلیون آدمو بکشونه به خیابان؛ نوریزاد 100 هزار نفر و خزعلی 200 نفر. من و شما هم هیچ. به همین ترتیب هم این افراد میتونند به همین نسبت آدمهای دیگه رو قانع کرده و از حکومت جدا کنند. جایگزینی اینها مساله من نیست. مساله من تاثیر اینها بر اتمسفر همفکران خودشون هست. وگرنه من و شما که تکلیفمون با حکومت روشنه.
یک اینکه تاثیر جنبش های مردمی بر جهان بوده که باعث به تکاپو افتادن ج.ا شده. یعنی با یک واسطه، اگر مردم ایران و جنبش هاشون بر کشورهای دنیا و حکومت هاشون تاثیر بگذارند، و حکومت ها هم بر ج.ا، در اونصورت مردم بر ج.ا تاثیر داشتند. فراموش نکنید که برای نمونه تعطیلی سفارت کانادا در تهران در ادامه سلسله جنگ های لفظی مقامات دو کشور بود که از سرکوب های 88 شروع شد.
دو اینکه پهلوان پنبه نبود و یک گواه بود بر اینکه حرکت مردم ایران میتوانست تاثیر بر ج.ا بگزاره. وگرنه روشنه که هیچ حکومت توتالیتری برای حرف مردمش تره هم خورد نمیکنه! چون در اونصورت که میشد یک حکومت دموکرات! بنا بر این حرف منم تا اینجای کار این نبوده که ج.ا به ساز ماها میرقصد. بلکه این بوده که ج.ا ناگزیر از یک سری تصمیم گیری ها میشه در پسِ اتفاقات و افعال مردم.
خب این اوج ترس و اضطراب رژیم اسلامی رو میرسونه که باز هم از دستاوردهای جنبش 88 هست. رژیمی که هتا اجازه گردهمایی کارگری رو نمیده و هتا اجازه اعتصاب رو نمیده!
حالا به دور از شوخی جالبتون که مشخصن متاثر از بازی های جستار امیر هست، باید گفت که بله انقدر جنبش ها در یک کشور سبز و زرد میشند که بالاخره به بار بنشینند. امروز اگر جنبش 88 شکست خورده باکی نیست. چرا که قبلترش هم حرکت کوی دانشگاه شکست خورد. ولی قرار نیست هر روزی که کسی بلند شد اونروز انقلاب بشه. ولی همانطور که گفتم مساله وزنه ایست که نوریزاد و امثالهم دارند. فکر نمیکنم 120هزار لایک فیسبوک نوریزاد آمار بدی باشه. یک زمانی گلوی جانشین رهبر رو خفه کردند و امروز به راحتی گلوی موسوی و نوریزاد و غیره رو. کار سختی هم نیست. ولی اتفاقن به عکس نظر شما اینها نشان از شکاف درون حکومت دارد. مگه درون حکومت کجاش میشه؟ اینها همه برون حکومتند؟ بابا از سال 89 به بعد سازمان های عقیدتی سیاسی کلیه نیروهای مسلح به صورت دوره ای کلاس بصیرت برای اعا میگذاره. چرا؟ چون از بی بصیرتی و ریزش حراس دارند. چون تحمل ندارند و براشون سنگینه که ببینند در بین اعضاشون شکاف ایجاد شده.
اینم یکی دیگه از ریزشی ها که از دستاوردهای 88 هست. اینم صاحب تریبون و با نفوذه. بنابر این یک نطق و سخرانیش روی خیلی ها میتونه تاثیر بگذاره. امتحان کنید.
YouTube - دلیل حذف نقویان از صدا و سیما
هرچه دور و بر خامنه ای خلوت تر، بهتر.
خیر طوفان کاترینا برنامهای هماهنگ شده از سوی دشمنان آمریکا بود، چون به آمریکا خسارت زد !! :e407:
مگر من گفتم نیست؟
من چقدر در همین چند پست دربارهیِ پیشبینی ناپذیری نوشتم، دوستان سبز هستند که سخن از علت و هوشیاری مردم و... میزنید.
اینها همه زیر مجموعهیِ موسوی هستند، ان دویست نفر و 100000 نفر بخشی از همان مخالفان فعال اهل خیابان آمدن و پیرو موسوی هستند، با چندبار شمردن یک نفر تعداد زیاد نمیشود که !! من هم بعید میدانم کسی به ندای نوریزاد به خیابان بیاید، هواداری در فیس بوک با خیابان آمدن و کتک خوردن فاصلهیِ زیاد دارد.
دعوای کانادا که برسر چیز دیگریست، من نمیدانم آلمان با روابط تجاری زیادی که دارد بخاطر سرکوب 88 سفارت تعطیل نمیکند. این سخنان بدور از واقعیات سیاسی جهان امروز است.
هر حکومتی هرقدر هم توتالیتر افکار مردم را زیر نظر دارد ولو برای سرکوب نظراتشان. در حکومت دموکراتیک فشار مردم بر حکومت از مجاری قانونی و طراحی شده ممکن است. در حکومتهایِ دیگر ولی باز امکان عقب نشاندن حکومت هست ولی از طریق فشار واقعی و شدید، مثل بخطر انداختن منبع درآمد حکومت و اعتلاف با کشورهای خارجی برای فشار بر حکومت و... این بسته به توازن قوا دارد، در ایران امروز ولی با پول نفتی که حکومت دارد دست مردم بسته است، دیدیم که نرمش قهرمانانه دربرابر غرب هم با موثر واقع شدن تحریمها بر فروش نفت همراه بود.
بله این ترسو ترسو گفتن به دشمنان برای تلقین روحیه به مردهیِ روب به مرگ بد نیست، ولی برای تحلیل دنیای واقعی چندان بدر بنمیخورد.
بله خب استفاده از مفهوم بازی در سیاست و قدرت ابداع خانمبازها و مخصوصا جناب امیر بوده که ما را تحت تاثیر آن قرار دادهاند !!
اثر دیگری از نوشتههایِ امیر:
فایل پیوست 4016
Spy Game (2001) - IMDb !!
صفجه فیس بوک پارازیت و چه میدانم ابی مخالف ج.ا هم میلیونی لایک دارد، خُب که چه؟!!
تکرار اینکه آقا ما فقط یکبار باید پیروز شویم و اینها هم یک خودفریبی بزرگ دیگر برادران است، از مصر گرفته ترکیه و... میبینیم دیکتاتوری و اسلامگرایی بسیار قویست و هربار هم حریف سکولارها میشود. در مصر هم دیدیم که جرقه زده شد و زمان آن یکبار برنده شدن هم فرا رسید ولی باز هم دیدیم در طولای مدت چه کسانی موفق بودند و با سیستم بزن و درو و ترسو خواندن رقیبان اسلامگرا که در کله خری 6 تای ما هستند نمیشود کشور و نظام سیاسی ساخت.
پس من از این گفته شما بد برداشت کردم و شرمنده بابت برداشت بدم :
در مورد بیانیه و ریختن خون مردم نه نیست.
در مورد لاغر شدن! به نظر من کلفت تر هم شده.
مزدوران جمهوری اسلامی در اکثریت کلیشون پولی که میگیرند رو میبینند.
یعنی اینکه شما فکر میکنید اینها نیروهای مخ لس و جان بر کف هستند اشتباهه.
تا پول هست این نیروهای مزدور هم هستند. پول که نباشه اونها هم نیستند. برای همین هم جمهوری اسلامی زیر فشار تحریمهای غرب کمر خم کرد.
نظر من رو بخوای همون یارو دهن گشاده هم پول نباشه نیست!
جذب حداکثری و دفع حداقلی آغا رو میگی ؟
اون هر وقت یک چیزی میکشه از این حرفها میزنه زیاد جدی نگیرید.
پول که نباشه مزدور هم نیست. این رو بالاتر هم گفتم.
و این یاد آوری به دنیا نتیجه اش شد اول به رسمیت شناختن مموتی به عنوان رئیس جمهور و بعدش مذاکره با همین آدمکشها و پشمک دونستن باقی مسایل.
و جه قدر این اشاره ها به مساله حقوق بشر وضعیت رو خوب کرده ؟
بدتر شده که بهتر نشده همه ساله! یعنی پارس کردن لاریجانی فقط و فقط پارس کردنه احتمالن از روی عصبانیت و نه از روی ترس.
و من هم میگم این روش اشتباهه! اشتباهی که یک بار با خمینی انجام شده و تکرارش میشه گناه نا بخشودنی.
دقیقن اینطور نیست. این نیروهای مخلس باید هر بار به یک ریسمانی دست بندازند. چنانچه شکافی در حکومت ایجاد بشه و عده ای متمایل به یک طرف نامطلوب بشن در اونصورت به مرور از حکومت جدا میشن مثل همین وقایع اخیر. این حزب الهی ها و حقوق بگیران رژیم رو نه من نه شما نه هیچ مناظره ای در تلویزیون نه هیچ فیلسوف ژرف اندیشی و نه هیچ سیاستمدار کارکشته ای مشروط به اینکه از خودشون نباشه نمیتونست از رژیم جدا کنه. فقط یکی مثل موسوی که بزرگ شده ی همین نظامه و عده ای رو میتونه به طرف خودش بکشه قادر به انجام این کار بود. اینها به همین خاطر از نظر من وزنه ای هستند.
جوک نگویید! مگر از داخل حصر هم می توان بیانیه داد؟! شما یا نمی دانید بیانیه چیست یا نمی دانید حصر یعنی چه!!
انسانیت دارد، چون صدای مردم را شنید که فریاد می زدند موسوی اگر سکوت کنی خائنی. او هم نامردی نکرد و روی حرفش ایستاد و تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نشد!
شهامت دارد چون 4 سال مقابل این ستمگران سنگدل ایستادگی کرد ، 4 سالی که شما یک ماهش را هم تاب نمی آورید
راستگوست چون اهل خدعه کردن نیست و هر چه در دل دارد بازگو می کند. وقتی می گوید خبر نداشته دلیلی نمی بینم برای نپذیرفتن سخن او .
کوروش جان من نمیدونم چه قدر با این جماعت مخ لس سر و کار داشتی.
من زیاد داشتم،شاید در این حد بدونی که پسر علیزاده (رئیس کل دادگستری سابق) مدام تلپ شرکت ما (شرکتی که من خودم از موسسینش بودم نه کارمند و ...) بود کافیه.
تمام این جماعت مخ لس به قول خودت فقط و فقط پول رو میبینند طوری که من کسانی رو میشناسم که آغام خامنه ای از دهنشون نمیوفتاد تا زمانی که سهمیه ماهیانه شون کم شد بعد خامنه ای شده بود جاکشِ مادر فلانِ فلان فلان شده!!!!!
تا زمانی که حقوق و مزد اینها هست مخ لس هستند و فدایی و ... به محض اینکه پوله بره اینها هم میرند.
دقیقن هم برای همینه که به محض اینکه تحریمها درآمدهای خود حکومت رو نشونه رفت بحث نرمش قهرمانانه مطرح شد.
این 4 تا نوجوون بسیجی جو زده رو نگاه نکن اونها به خاطر خالی کردن عقده هایی که دارند عضو بسیج میشند که نهایتن دو سرنوشت مختلف در انتظارشونه :
1 - یا میفهمند که این کاره نیستند و میرند سر خونه و زندگی خودشون.
2 - یا میشند از همین جماعت مخ لس و مزدور که پول نباشه اونها هم نیستند.
من اون موقع که توی ایران کار میکردم به خاطر دوستان و آشنایانی که داشتم و بعضن هنوز هم دارم چیزهایی میدیدم که مخم سوت میکشید برای همینه که وقتی اخباری مثل اختلاس سه هزار میلیاردی یا اسیر گرفته شدن 5 تا سرباز و ... رو میشنوم تعجب نمیکنم، مشابهش رو از نزدیک دیدم نه فقط توی اخبار.
ما انسانهای آزاده بیشماری را میشناسیم که از داخل خود زندان بیانیه و اعلامیه میدادند.
پس این داستان حصر و عدم توانایی بهانه و جوکی بیشتر نیست وقتی نمونه های دیگه وجود داشته و داره.
به طور مثال :
بیانیه جمعی از زندانیان سیاسی از داخل زندان خطاب به احمد شهید
پس این شمایید که سر مبارک رو کردید زیر برف.
کدوم حرف ؟ الان که 4 ساله خفه خون گرفته :))
از کجا میدونی ما یک ماهش رو هم تاب نمیاریم ؟! ما بیشتر از این حرفهاش رو تاب آوردیم اخوی از دست همین برادران اسهال طلب و موسوی چی و ...
در مقابل سنگدلی ایستاد ؟ :)))) این بابا خودش متهم به سنگدلی و جنایته بعد جلوی سنگدلی وایساده :))))) یک جوک دیگه.
یا شما خیلی ساده ای! یا خیلی خوش خیال.
جناب کافر endgame موسوی چی هست؟ یعنی هدف موسوی از مقاومت به قول شما چی هست ، آخرش ایشون به چه چیزی میخواهد برسه؟ سقوط جمهوری اسلامی یا اصلاح نظام؟ و شما و این هدفش موافقی؟
سخن من اینه مرده شور خودشان و آن انتخابات مضحکشان رو ببرد. نه رای دادم نه طرفدار عربپرست بودم نه هندیپرست نه سیکپرست نه هیچ چیز دیگه اما حوادث و اتفاقات خونین سال 88 به قول نوریزاد بساط فکری مرا درهم کوفت .
اتفاقاتی که این جنبش سبز باعثش شد لکه ننگی بود برای جمهوریاسلامی بود حتا از بُعد رسانهای بدتر از کشتارهای اوائل انقلاب که خیلی باید سفیهانه بنگریم که وقایع بعد از انتخابات88 رو بازی بپنداریم !!
این آخوندا بخاطر اینکه به جهان نشان بدهند ارواح عمشون مشروعیت مردمی دارند یه بساطی الم کردند بخاطر اینکه مردم را تحریک کنند بیان پایِ صندوقهای رای و بیبیسی فارسی هم چندماه قبل انتخابات88 به این سبزها دامن زد و اتفاقن جمهوریاسلامی هم حال میکرد و بدون هیچ پارازیت و اختلالی این شبکه براحتی درتمام ایران قابل دریافت بود و حتا در صداوسیمای جمهوریاسلامی هم بعضی از برنامه های انتخاباتی بیبیسی به بحث و مناظره گذاشته میشد بخاطر چی؟! بخاطر شرکت حداکثریِ مردم در انتخابات!
اما چه شد؟! آخوند به غلط کردم و گًه خوری افتادند.. برای نمونه خامنه ای ولیامر مسلمین جهان در جلوی جمع افتاد به گریه کردن و اینکه آره یه بدنِ چلاغ و نیمه جان دارم و چمیدونم این فلانه بلانه کاریکاتورِ انقلابه و تو رو خدا تو رو پیر پیغمبر و بعدش ساندیس خوران گریه کنان "خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست".
خط فکری من شبیه کمونیستهای انقلابی(!) و رادیکالی و چپیهای توهمی نیست؛ من شدم طرفدار جنبش سبز بخاطر اینکه چوب تو آستین آخونده، بخاطر اینکه خودم روند پیشرفت این جنبش را نسبت به جنبش دانشجویی 78 که خودم شاهد و ناظر آن بودم رو به عینه دیدم و مطمئنم این روند همچنان ادامه خواهد داشت و پیشرفتش ویرانگرتر.. یعنی شما بیا از بدیِ جنبش سبز بگو اما اسرائیل رو بپرست! اینا تا این حد از جنبش سبز (بقول حسین شریعمداری یا بعضیها! فتنه سبز) نفرت و کینه دارند!
اگر میخوای ج.ا رو اذیت کنی بگو جنبش سبز، اگر میخوای آتیش دعوای اونا رو بیشتر کنی بگو جنبش سبز ووووووو خیلی چیزهای دیگه هست که در شرایط فعلی جنبش سبز یعنی چوب تو کون ج.ا و آخونداست و هرکس منکر اینه نه از سیاست چیزی حالیشه نه از ماکیاولی نه از الگوریتم تقسیم و غلبه Divide and conquer!
برای نمونه اگر کسی میخواهد اسلام را آگاهانه بکوبه خیلی سفیهانه و بیخردی هست که فکر کند با تشویق و حمایت یهودی یا مسیحی یا آتئیست به این هدف میرسد خیر! وقتی میخواهی یک مسلمان واقعی و اورجینال رو اذیت کنید از خوبی شیعه و مکتب شیعه بگویید که خونِ مسلمان واقعی رو بجوش خواهید آورید چون این شیعه ترکیبی از اسلام زرتشت و سیک و عرفان ایرانی هستش و اسلام واقعی رو به انحراف کشانده و به نام اسلام زده! همین الان از نظر خیلی از مسلمانان، شیعه یعنی کافر و کشتنش برابر با رفتن به بهشت است و در برخی از فرقهها حتا به کشتن یکی هم راضی نیستند و گفتهاند چندتا شیعه باید بکشید تا در بهشت با حوریان 72 متری آمیزش داشته باشید..
در ضمن این تحولات اخیر از همان اولش هم اصلاحات واقعی و خشونت پرهیز بود (مثل آفریقای جنوبی) نه انقلاب کمونیستی و افکار رادیکالی! من هم با همانی که بکنباوئر دفترچه @kourosh_bikhoda میگوید موافقم.:e41f:
من یک چیزی رو درک نمیکنم ! در کّل دوران جنبش سبز حداکثر ۱۵۰ نفر کشته شدند ، زمان میر حسین روزی انقدر اعدام میشدند حتی بدون احراز هویت ، حالا چرا انسانیت آقایون اون زمان گل نکرده؟ کسی که خودش قاتل هست چجوری میتونه منجی مردم بشه؟ میر حسین موسوی آخرش چی میخواسته و هدفش چی بوده؟ اینها از اولش میگفتند اجرای کامل قانون اساسی ، من میخواهم سر به تن این قانون اساسی نباشد!
من مخالفتی با جنبش سبز اصولا ندارم ، مشکل میر حسین قاتل و کروبی دزد و قاتل هستند ، اینها خودشان تا گردن در گٔه فرو رفتند حالا آزادی خواه شدند؟ همین کروبی نبود در مجلس ششم طرح اصلاح تغییر قانون مطبوعات رو به دستور خامنهای انداخت دور؟
این چرندیات دیگر چیست؟ مبارزه آفریقای جنوبی بدون خشونت بود؟ ANC نسلن ماندلا چپ و راست بمبگذاری میکرد و آدم میکشت ، یک نمونش اینجا!
Church Street bombing - WiKi
جمله درست : سگ پاس می كند.
به گفته استاد ارجمند جناب آقای عادل اشكبوس نویسنده و زبان شناس ایرانی، پاس كردن سگ هیچ اشاره ای به نوع صدای سگ ندارد، بلكه به معنی پاس دادن و پاسبانی است، چون از قدیم سگ را پاسبان دانسته اند و ما عبارت سگ پاسبان را زیاد شنیده ایم. وظیفه ی سگ پاسداری و پاسبانی است و پاس کار اوست .سگ پاس می کند یعنی با صدایش دارد پاسبانی می کند .
با تلفظ و معنی درست و اصیل: سگ پاس می كند (سگ نگهبانی و پاسبانی می كند)
با تلفظ و معنی تغییر یافته و غلط:سگ پارس می كند (سگ عوعو می كند)
امروزه کردها درست تلفظ می کنند و پارس نمی گویند .
تو خیلی چیزها رو درک نمیکنی و نخواهی کرد!! در ضمن گفته شد از بعد رسانه ای نه تعدا کشتهها! و البته بعد رسانه ای مهمترین چیز هم هستش نمونه دیگه نمیگویم خودت بهتر میدانی!!
پس انتظار داشتی بگوید چه؟! قانون اسرائیل یا سریلانکا یا تاجیکستان !
من اینجا که جواب تو را ندام که حالا بخواهی بگویی من کار به کروبی و موسوی دارم نه جنبش سبز! فقط نظرم را در مورد این جستار گفتم و از کسی هم کوت نگرفتم! در ضمن فرض بگیریم تو به قدرت برسی فردای ایران با این همه مخالف قدیم و جدید و حزب اللهی و لباس شخصی و سپاهی و بسیجی و اطلاعاتی و کاسه لیس چه خواهی کرد؟! حتمن بدتر از آخوندا کشتار براه خواهی انداخت اینطور نیست؟!
مبارزه نمادین میان رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی و کسانی که در مقابل آن مقاومت می کردند پیچیدگی گونه های مختلف مقاومت مدنی را نشان می دهد. استفاده از مقاومت مدنی در برابر آپارتاید از ابتدا بر اساس نظریات گاندی شکل گرفت. ایده ی گاندی در اصل از سال 1906 و در آفریقای جنوبی، جایی که گاندی به عنوان وکیل یک شرکت تجاری کار می کرد، شکل گرفت. طولی نکشید که کنگره ملی آفریقایی ها( به اختصار ANC ) که در سال 1912 تاسیس شد به نیروی اصلی مخالف با ظلم آپارتاید به کشور تبدیل شد، ظلمی که علیه هشتاد در صد جمعیت غیر اروپایی این کشور در جریان بود. در چهار دهه ی اول بیشتر از تاکتیک های قانونی اعتراض استفاده شد و کنگره ملی آفریقایی ها ANC در اوایل دهه پنجاه پا را فراتر گذاشت و استفاده از کنش های مستقیم بی خشونت را نیز آغاز کرد.
خوب دهه ۶۰ نه اینترنتی بود و ماهوارهای ، معلوم است خبر دیرتر میپیچید ، همین آقایون که رهبر جنبش سبز شدند تا گردن به خون کشته شدگان دهه ۶۰ آلوده هستند ، هرقدر هم که ابراهیم نبویها بگویند که دهه ۶۰ را فراموش کنید ما نمیکنیم ، موسوی روزی که مرد دهه ۶۰ را به بچه او و نوه او و نتیجه او نیز یاد آوری خواهیم کرد تا دنیا بداند که چه کسی جنایت کرده است!
خوب تفاوت ما هم همین است ، من دشمن رژیم هستم ، شما و میر حسین اصلاح طلب هستید ، انقدر هم با کلمات بازی کردن و پیچاندن لازم نیست ، یک کلام بگویید خواهان سقوط نظام نیستید و اصلاح طلب دیگر هم بحثی هم در مورد موسوی نمیکنیم ، دلیل اینکه این قضیه را ادامه میدهم این هست که فکر میکنم شما و کافر دشمن جمهوری اسلامی هستید ، اگر نیستید که دیگر بحثی نداریم!
این چرندیات دیگه چی؟ ANC یک گروه تروریستی بوده که با یاسر عرفات هم دوست بوده و توی خیابون بین سفید پوستها بمبگذاری میکرده
نه خیر، شما نهایتان کوین کورانی هستی !!
فایل پیوست 4022
من هم ینس یرمیسام !!
فایل پیوست 4023
چطور تا چندی پیش آن ها جاسوس بودند و هم پیاله با جمهوری اسلامی ؟! اکنون شده اند زندانی سیاسی قهرمان؟!
آن زندان که شما می فرمایید با این یکی زندان زمین تا آسمان توفیر می کند. در اوین یا سایر زندان ها یک زندانی می تواند پیام خود را روی یک کاغذ نوشته و از طریق آن هایی که به ملاقات خود او یا همبندی های او می آیند آن را به بیرون انتقال دهد تا منتشر شود.
یا اگر شرایطش فراهم باشد افرادی از بین زندانبان ها هستند که با دریافت مبلغی یا شاید هم بدون هیچ چشمداشتی این رسالت را انجام می دهند.
نمونه اش افشاگری رضا ملک یا نامه های زیادی که تاجزاده به بیرون فرستاده.
ولی میرحسین موسوی یک زندانی ساده نیست. اگر نامه ای به بیرون درز کند آشکار می شود که کار دخترانش بوده است، آنوقت دیگر به آن ها پروانه ی ملاقات نمی دهند. ولی شرایط سایر زندانیان سیاسی متفاوت است.
دشواری شما این است که کوچه ی اختر را کوچه ی خاله می پندارید!
هدف ایشان هر چه هست فقط یقین دارم دیگر بازگشت به دوران طلایی امام نیست!
آدم که معصوم نیست، گاهی ممکن است رفتارهایی بکند و چیزی بگوید که نباید!
به نگر من جمهوری اسلامی باید دگرگون شود، قانون اساسی باید دوباره بازنگری شود و از سر نوشته شود. اگر شما به این می گویید اصلاح، آری من اصلاح طلبم!
پاسخش روشن است، اگر روی سخن شما اوج جنایت های دوران خمینی است به این خاطر است که به شخصه آن هنگام فقط یک سالم بود و تاتی تاتی می کردم و "ب" را از "پ" بازنمی شناختم!
حکایت سازمان مجاهدین خلق است! اگر به یک حزب اللهی بگویید مجاهدین خلق ترش می کند، ولی وقتی می گویید منافقین تازه تشویقتان هم می کنند!
نام جنبش سبز هم خاری است در گلوی این ها ، همانی که شهامت ندارند هتا آن را بر زبان بیاورند و به جای آن می گویند" فتنه" !
نخستین کسی را هم که اعدام خاهد کرد همین میرحسین موسوی است، مدارکش هم موجود است! http://www.daftarche.com/images/imported/2013/02/8.png
آن زمان کسرا هم می شود قاتل و ما در دادگاه به جرم آدمکشی محاکمه اش می کنیم!http://www.daftarche.com/images/imported/2013/01/12.png
کیا زندانیان سیاسی ؟ مگر کسی گفته زندانیان سیاسی ما (نه اون ریقو های توی حصر) جاسوسند ؟
ملاقات موسوی و رهنورد با فرزندان خود بعد از بازگشت به حصر | ایران | DW.DE | 02.05.2014
توی این یکی دو روزی که بیمارستان بود میتونست یک حرفی بزنه! ولی نزد. پس باز هم همش بهونه هستش.
منتظری با اینکه ازش متنفرم از توی حصر خانگیش حرفهاش رو به گوش مردم میرسوند. زندانی عادی هم نبود.
دوشواری ؟ دوشواری نداریم ما اینجا خیلی هم خوب خیلی هم عالی :))
شما که نگفتید، ولی بسیاری از تندروها و همفکران شما بر این باورند که کسانی همچون مصطفا تاجزاده و بهزاد نبوی و ... از خودشان هستند و نقش سوپاپ اطمینان رژیم را بازی می کنند! مشت هم که نمونه ی خروار است!
سری پیش که در بیمارستان بستری بود خاهرش می گفت که آب پاکی روی دستان مامورین امنیتی ریخته و خطاب به آن ها گفته اگر سر دخترانش را هم برایش بیاورند باز از مواضع پیشین خود کوتاه نخاهد آمد.
چندی پیش تر از آن هم که به مردم ایران سلام رسانده بود! http://www.daftarche.com/images/imported/2014/03/6.gif
دیگر بایستی چه بگوید که تاکنون نگفته؟! از داخل حصر که نمی شود مردم را به شورش علیه رژیم فرا خاند.
هر زندانی سیاسی که تاجزاده نیست!
نسرین ستوده و بهاره هدایت هم داریم ما!
به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دُمم!
خسته نباشند واقعن!
بیرون حصر هم بود حرفی از شورش نمیزد! تا جایی که ما یادمونه تا دید اوضاع داره بیخ پیدا میکنه گفت برید توی خونه هاتون.
جمعی از فارغ التحصیلان علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس نامه ای منتشر کرده و روز معلم را به میرحسین موسوی تبریک گفتند.از اینکه باید هر لحظه و هر ثانیه به یاد عزیزان دربندمان باشیم و سعی و کوشش فراوان به خرج دهیم در جهت آزادی آنان شکی نیست.ولی این فارغ التحصیلان عزیز از خود نپرسیده یا نمی پرسند مهندس معمار را چه به کار علوم سیاسی؟به چه عنوان یک مهندس معمار باید در دانشگاهی مثل تربیت مدرس علم سیاست درس دهد؟
پیام میرحسین موسوی از زندان خانگی به آیت الله حائری شیرازی/ صدای شعار تجمع خانواده زندانیان به خانه اختر رسیده است سایت خبری تحلیلی کلمه
پس معلوم شد از توی حصر هم میتونه خبر بده!گفتآورد:
میرحسین موسوی که روز گذشته از بیمارستان به زندان اختر مننقل شد و با فرزندان خود دیدار کرد، پیغامی کوتاه درباره نامه اخیر آیت الله حائری شیرازی به ایشان داده است.
به گزارش خبرنگار کلمه، میرحسین موسوی که از نامه آیت الله حائری به خود و حجت الاسلام والمسلمین کروبی خبردار شده است، پیامی با این مضمون برای امام جمعه سابق شیراز داده است:
حضرت آیتالله حایری شیرازی، با توجه به آنکه در طول مدت حصر تلاش شده است هیچگونه نوشته یا پیام مکتوب و یا نامه و روزنامهای به دست ما نرسد، در صورتیکه نامه شما به دست بنده برسد، پاسخ به آن را مغتنم خواهم شمرد.
آیت الله حائری شیرازی که تا چند سال پیش امام جمعه شیراز بود و هم اکنون در دفتر رهبری فعالیت دارد، حدود ده روز پیش در نامه ای خطاب به آقایان موسوی و کروبی، با اذعان به اینکه اعتراضات پس از انتخابات ۸۸ همچون آتش زیر خاکستر باقی مانده است، به عملکرد و مواضع میرحسین و کروبی در این مدت انتقاد کرد و از برخوردهای صورت گرفته نیز دفاع کرد.
وی همچنین خطاب به موسوی و کروبی نوشته که اگر نظام حرف خود را پس بگیرد، آنها قهرمان می شوند و از این رو ناچار است در موضع دشمنی با آنها باقی بماند.
صدای شعارهای خانواده های زندانیان به زندان اختر رسیده است
خانم رهنورد و آقای موسوی همچنین در ملاقات دیروز از برخوردهای صورت گرفته با زندانیان بند ۳۵۰ اوین ابراز تاسف و تالم کرده اند.
به گزارش کلمه، میرحسین و رهنورد گفته اند که از پس دیوارها و حصارها، شعارهای خانواده های زندانیان را که برای اعتراض در مقابل ریاست جمهوری تجمع کرده بودند، شنیده اند.
به گفته رهنورد و میرحسین، آنها که در زمان شنیدن صدای این خانواده های مظلوم از کم و کیف ماجرا بی خبر بوده اند، همان شب با دیدن گزارشی که از برنامه خبری بیست و سی تلویزیون پخش شده، از واقعه حمله به بند ۳۵۰ مطلع شده اند.
میرحسین و رهنورد همچنین گفته اند: از دست ما جز تاثر عمیق و دعا کاری ساخته نبود.
خانواده های زندانیان بند ۳۵۰ اوین در دومین روز اردیبهشت با تجمع مقابل ریاست جمهوری، تلاش کردند تا صدای اعتراض خود را به گوش روحانی و اعضای هیات دولت برسانند؛ تجمعی که باعث حضور نمایندگان خانواده ها در نهاد ریاست جمهوری و تشکیل هیاتی برای پیگیری موضوع از سوی حسن روحانی شد.
خانواده های زندانیان سیاسی در این تجمع خواستار آزادی زندانیان سیاسی شدند و همچنین شعارهایی همچون «وزیر بی کفایت استعفا استعفا»، «این همه رای گرفتین، دولت چرا نشستین» و «اوین شده فلسطین، دولت چرا نشستین» سر دادند.
کوچه اختر که میرحسین و رهنورد در آن زندانی اند، در خیابان پاستور و در مجاورت نهاد ریاست جمهوری قرار دارد.
راسل جان داستان اینه که ادعا ها و حرفهای جنبش سبزی ها و ... مظلوم نمایی و سیاه بازیه!
از یه طرف میگند چون تو حصره نمیتونه بیانیه بده بعد میبینیم برای فلانی پیغام پسغام میفرسته.
از یه طرف میگند روزنامه و مطبوعات دستش نمیرسه بعد طرف از عطسه کردن اوباما موقع سکس با زنش هم خبر داره!!!!
چرند نیست، پیشتر برایت توضیح دادم و باز حرف بیربط و انحرافی زدی ! مبارزه بدون خشونت را تا آخر بخوان و به جنبش سبز و آفریقای جنوبی هم ایستی کن شاید یه چیزی یاد گرفتی من به قدری بیکار نیستم که بشینم الفبای این چیزها را به تو یاد بدهم رفــــــــیق !
مقاومت بدون خشونت - WiKi
نبخشید، به تخم چپم:e011:
اینکه کسی تفکرش با نظر کمونیستها و خشونت طلبان شباهت یا یکسانی نداشته باشه دلیل نمیشه که طرفدار ج.ا باشه رفــــــــیق !
برچسب زنی کور تو به مخاطب نه اولین بارت بوده و نه آخرین بار! و برعکس دهن موساد را باید سرویس کرد اگر بداند چقدر به تو بدهکاره رفـــــــــیق !
اوکی، همگام با پسرعموهای عرزشی خودشان هستند.:e420:
خوب همه اینها را خوندیم ، چه نوشته است مثلا؟ مبارزه ANC بی خشونت نبوده ، ANC یک گروه تروریستی بوده و بمب گذاری ، ترور و شکنجه میکرده ، این چیزها دیگر factهای تاریخی هست. البته من در اصول مخالفتی با مبارزه مسلحانه ندارم ، ولی اینکه بگویید گروه نلسون ماندلا مبارزه بدون خشونت میکرد مزخرف محض است!
Umkhonto we Sizwe - WiKi
گفتآورد:
The TRC found that the use of torture by MK was "routine" and was official policy – as were executions "without due process" at ANC detention camps, particularly in the period of 1979–1989
همین است خوب ، وقتی انسانیت در شما مرده باشد ، معلوم است کشتن ۱۲۰ هزار انسان به تخمتان است ، خوب است که دیگر بدون پرده میگویید!
شما هم که باز رنگ بسیجی بودنت گل کرد و تا کسی مخالف شما شد حقوق بگیر موساد و CIA است . البته کاش من کارمند موساد بودم ، آدمهای بسیار با هوش بالا ، نخبه و با استعداد را موساد استخدام میکند که من و شا به آن اندازهها نمیرسیم! خوب شما هم بیع بگو خواهان سقوط جمهوری اسلامی چه از نوع اصلاح طلب و چه از نوع دیگر هستی ، خوب من میگویم اشتباه کردم ، اجرای کامل قانون اساسی و دوران طلایی حضرت امام سرنگونی طلب نمیشود!
این چیزی را که در پیک نخستم در این جستار نوشته بودم نتوانستی یا نخواستی برداشت کنی؟! و قدم در راه انحراف نهادی رفــــیق !
وقاحت هم حدی داره! همیشه و در همه جستارها اینگونه کیبورد فرسایی میکنی؟! اینکه افکار تو حاضر نیست به کمتر از اعدام میرحسین موسوی و کلهم بیاندیشد و من در پاسخ تو گفتم به تخم چپم که نمیبخشید. اینهم از ارادت به کشتهها! دیگر چه رفــــیق !
باز که روی آوردی به انگ و برچسب زدن! خصوصیات خودت را به دیگران نسبت نده من در پاسخ به انگ زدن تو گفتم که خودت بیشترین شباهت را در بین تمام کاربران دفترچه به چیزی که میگویی داری رفـــــیق !
کسرا خان گویا تن شما هم به تن میلاد خان خورده است! این که نشد هر کس گفته های شما را نپذیرفت به او برچسب 8 تومنی و بسیجی و جاسوس و مزدور رژیم بزنید.
این شیوه ای که در پیش گرفته اید به دور از انصاف و اخلاق است.http://www.daftarche.com/images/imported/2013/08/9.gif
من گمان میکنم موسوی و کروبی الان از حکومت گذر کرده باشند. هیچ بعید نیست. سخن بزرگیه که طرف میگه سر دخترمم برام بیارید حاضر به عقب نشینی نیستم.
ای بابا حالا کی از شما خواهش کرد که ببخشیدش؟ :)
شمام مثل آدمهای ج.ا شدید که اسم موسوی میاد داغ میکنند.
ضمنن دادگاه شما رو نمیدونم ولی در دادگاهی که من میشناسم نخست تفهیم اتهام میشه بعد رای صادر میشه!
بابا طرفو پلیس در حین ارتکاب قتل هم میگیره بازم دادگاهی و تفهیم اتهام میشه بعد محکوم!
بله من نیز طرفدار محاکمه عادلانه هستم ، نگفتم که موسوی را بدون دادگاه محکوم کنید ، ولی این موضع سخت را اکنون گرفتم در مقابل کسانی که میخواهند این شخص را منجی ایران و فرشته جلوه بدهند. در بهترین حالت ممکن موسوی اگر جنایتکار نباشد یک حزباللهی خمینی چی هست که خواهان از بین بردن حجاب اجباری ، آزاد کردن انتقاد از اسلام ، رابطه با اسرائیل ، طرفدار حقوق همجنس گرایان و اینها نیست!
نه خیر ما تنها به کسانی میگوییم 8 تومانی که خود را برای بقای رژیم جر میدهند از شکل بچه بسیجی دهان گشادش بگیر تا فدائیان نظریه پردازان و مسئولین دوران طلایی امام! نه اینکه با نظر ما مخالفت کنند :))
مادامی که خواهان بازگشت به دوران طلایی هست قطعن خواهان اینها هم هست.
مگر اینکه بیاد بگه دوران طلایی = دوران خلایی. اون وقت تازه میشه نتیجه گیری کرد کم کم داره از مسیر خمینی (نه جمهوری اسلامی و نظام) خارج میشه.
خبرگزاری بین المللی تسنیم - تلاش خاتمی برای بازگشت به صحنه سیاسی کشور
خود حدیث مفصل بخوانید از این مجملگفتآورد:
خبرگزاری تسنیم: سید محمد خاتمی با اشاره به بیحرمتی به روز عاشورا و پاره کردن عکس امام خمینی(ره) گفت: ما در برخورد با این دو موضوع اشتباه کردیم.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم،سید محمد خاتمی در جمع برخی از اصلاح طلبان افزود: موسوی هم اشتباه کرد که آمد و کسانی که پرچمهای امام حسین(ع) را روز عاشورا آتش زدند و عکس امام را پاره کردند، مردمی خداجو معرفی کرد. ما نباید سکوت میکردیم. ما و موسوی باید اعلام موضع میکردیم. خیلی از اینها بهایی و منافق بودند و از فضا سوءاستفاده کردند و دنبال اهداف خودشان بودند. جامعه ایران نمیپذیرد که یک عده خداجو! بیایند و به امام حسین(ع) توهین کنند. مگر منافق خداجوست؟ همه اشتباه کردیم. مجمع روحانیون هم اشتباه کرد که در این زمینه سکوت کرد.
گفتنی است خاتمی چند ماه پیش در پاسخ به سوال خبرنگاری که از وی پرسید، چرا شما از سال 88 تا کنون، علیه فتنه و اقدامات فتنه گران موضع نگرفتید؟ پاسخ داد: من رهبر یک جریان هستم؛ از جانبازی که در زندان است (اشاره به یکی از فتنه گران بازداشت شده) تا رقاصه های آمریکا در گروه ما هستند و باید حواسم به همه آنها باشد.
تلاش خاتمی برای وساطت برخی علما با هدف بازگشت به صحنه سیاسی
همچنین وی در جلسه ای دیکر گفته است: بعد از سال 88 بنای ما بر سازش و تعامل با نظام بود، اما چه کسی باید واسطه ما و رهبری میشد؟
وی با گلایه از عدم وساطت آقایان هاشمی رفسنجانی و سید حسن خمینی افزود: هاشمی و سید حسن هم معلوم نیست چه کار میکنند! و معلوم نیست که نظام، همه آنها را تحویل بگیرد که واسطه شوند. بقیه هم که نامردی میکنند و گزارش غلط میدهند. من به برخی از آقایان در قم گفتم که واسطه شوید، اما نیامدند. الآن باید برویم و آدمهای مرضیالطرفینی بیاوریم که واسطه شوند. مانند آقایان شبیری زنجانی، امامی کاشانی، جوادی آملی و... تا ما مسائل خود را با نظام حل کنیم. اینها میانه رو هستند و وجهه دارند.
خاتمی با متهم کردن برخی به «برنامهریزی دقیق» برای جلوگیری از نزدیک شدن او به رهبر انقلاب گفت: باید با روحانیت کار کنیم. در میان روحانیت هم علاقهمند به جریان اصلاحات زیاد است، اما نتوانستهایم از این فضا استفاده کنیم. سراغ آنها نرفتیم، این ضعف ما بود.
خاتمی افزوده است: جامعه روحانیت مبارز را ببینید؛ رفتند و جامعه وعاظ را تشکیل دادند. اما ما نتوانستیم. ما فاصله خودمان را با مردم و روحانیت کم نکردیم و نتوانستیم یک رابطه خوب برقرار کنیم.
وی گفته است که باید کارگروهی تشکیل شود و پیشنهادهایی که مطرح میشود را به مرحله عمل برساند.
منبع:جهان
@sonixax
منبع: جهان نیوز!! http://www.daftarche.com/images/imported/2014/04/1.png
شما براستی به این منابع و خبرگزاری های معلوم الحال و دروغ پرداز اعتماد دارید یا چون یک خبر زرد علیه اصلاح طلب ها کار کرده آن را منتشر کرده اید؟!
برایم جالب است از یک طرف از این بسیجی ها و خط امامی های تندرو بیزاری می جویید و از طرف دیگر برای اثبات گفته ی خود به منابع معتبر(!) آن ها استناد می کنید!
پیدا کنید پرتقال فروش را ! http://www.daftarche.com/images/imported/2012/04/6.gif
اول از همه اینکه یاد بگیرید مهم نیست یک حرف رو چه کسی زده مهم اینه که حرفش درسته یا نه!
دوم اینکه من فقط یکی از صدها لینک رو گذاشتم : بالاترین - موضوع داغ: ابراز «اشتباه کردیم» برادران خاتمی؛ انتشار تکذیبیه کاذب و واکنشها
شما اگر مدعی هستید این حرف رو خاتمی نزده باید سند بیارید نه اینکه ترول کنید سبزی فروش جان.
خاتمی ازین گه خوری ها زیاد میکنه. روباه مکاری که خنده خنده کرده تو پاچه مردم. یک بارم گفته بود دل رهبری با بعضی حرف ها به درد آمده.
که اینطور!! چطور هنگامیکه یکی از اصلاح طلب ها سخن خوبی هم می گویند شما مخالفت می کنید؟!
یا هنگامیکه پی می برید فلان جمله را یکی از مخالفان فکری شما گفته اگر درست هم باشد آن را نمی پذیرید؟!
دشواری این است که کردار و گفتار شما با هم همخانی ندارند!! ابتدا تکلیف خودتان را با خود مشخص کنید، سپس پند و اندرز بدهید!
صدها لینک!! اگر هزاران لینک هم باشند باز توفیری نمی کنند، چون در نهایت همگی از یک منبع کپی برداری کرده اند.
آخر بالاترین هم شد منبع؟!! آنجا هم چهار تن مثل خودتان لینک ارسال می کنند و با مافیابازی داغش می کنند. باید بگردید ببینید منبع اصلی خبر کجاست، وگرنه یک خبرگزاری یک خبر را انتشار می دهد و سپس صد خبرگزاری دیگر همان خبر را پوشش می دهند. تکذیب هم بشود می گویند به ما چه مربوط؟! ما فقط به اشتراک گذاشتیم! همان سخنی که اکنون خود شما گفتید!
اثبات یک ادعا بر دوش مدعی است، نه انکار کننده!! http://www.daftarche.com/images/imported/2014/03/6.gif
شما نیز به جای سفسته کردن 5 دقیقه وقت بگذارید و متنی که گذاشته اید را با هوشیاری کامل بخانید و ببینید که چه واژه های نفرت انگیزی در آن به کار رفته است. جهان نیوز یک چیزی توی مایه های رجانیوز و انصاف نیوز است!!
نه عزیزم ما فقط اندازه شما ذوب شده در اصلاحات و ولایت نیستیم.
کردار و گفتار ما هم تا خرخره با هم هماهنگی دارد. این شمایید که آنچنان در ولایت شارلاتانی به نام موسوی ذوب شدید که حتا حاضرید از شیادی به نام خاتمی هم دفاع کنید.
به عبارت ساده تر شرف را به 8 تومان در ساعت و شاید هم به هیچ (یعنی مزدور بی جیره و مواجب) فروخته اید.
نه خیر خزعبلات و ادعاهای مفت یک سبزی فروش 8 تومانی سند است :))
چون واژه های نفرت انگیز به کار رفته پس خاتمی نگفته! چرا ؟! چون خاتمی پیغمبر و حقوق بده ی سبزی فروش هاست :))
فتنه ۸۸ یک آزمایش الهی بود تا سره از ناسره تفکیک شده دوام نظام شکوهمند ولایت سید خراسانی آقا امام خامنه ای تضمین شود. مرگ بر ضد ولایت فقیه.:e14c:
حالتان بد نشد اینقدر 8 تومان 8 تومان کردید؟! بس کنید دیگر، سخن تازه ای بگویید!http://www.daftarche.com/images/imported/2013/04/4.gif
من کجا از خاتمی حمایت کرده ام؟! من فقط می گویم اخلاق را رعایت کنید و کورکورانه اخبار دروغینی که هدفمند و از روی سوءنیت منتشر می شوند را بازتاب ندهید. وگرنه تفاوت شما با آن ها در چیست؟!
آن ها خودشان نیز به اخباری که منتشر می کنند ایمان ندارند، این وسط فقط شما هستید که بازیچه قرار می گیرید و در خفا به ریشتان می خندند!
مرگ بر اصل ولایت فقیه!
http://www.daftarche.com/images/imported/2014/03/4.gif
YouTube - مستند مرگ بر اصل ولایت فقیه
گاهی فکر میکنم این طرفداران موسوی چگونه در چشم مادران اعدامی دهه ۶۰ نگاه میکنند اگر ذرهای از انسانیت در آنها باقی است؟ مادر رضائیهای مجاهد ، کشته شدگان فدایی آذربایجان ، اعضای حزب کمونیست ایران کردستان! چگونه در چشم خانوادههای اینها نگاه میکنند و میگویند نخستوزیر مملکت همکاری نداشته و اطلاع هم نداشته است برای ۱۰ سال!
مطهری هم میگوید موسوی و مردم احساساتی شدند و «اشتباه» کردند | Khodnevis
و با وقاحت مثال زدنیه اصلاح طلب جماعت گفته حصر موسوی لکه ننگ انقلابه!!!!گفتآورد:
پس از ابراز «اشتباه کردیم» محمد و رضا خاتمی، این بار علی مطهری از «اشتباه» اصلاحطلبان، میرحسین موسوی و مردم در سال ۸۸ سخن گفته است. مطهری در سخنانی در دانشگاه تهران بیان داشته: «معتقدم موسوی نباید احساساتی می شدند و اینکه آن شب گفت که من رئیس جمهور هستم اشتباه بود. این داستان پاره شدن عکس امام و داستان عاشورا باید بیان شود که چگونه بوده و کار چه کسانی بوده است؟»
چند روز پیش، سخنانی از محمد خاتمی در رسانهها منتشر شد که وی در جمع برخی از اصلاحطلبان گفته بود: ما در برخورد با بیحرمتی به روز عاشورا و پاره کردن عکس امام خمینی اشتباه کردیم. موسوی هم اشتباه کرد که آمد و کسانی که پرچمهای امام حسین را روز عاشورا آتش زدند و عکس امام را پاره کردند، مردمی خداجو معرفی کرد. ما نباید سکوت میکردیم. ما و موسوی باید اعلام موضع میکردیم. خیلی از اینها بهایی و منافق بودند و از فضا سوءاستفاده کردند و دنبال اهداف خودشان بودند. جامعه ایران نمیپذیرد که یک عده خداجو بیایند و به امام حسین توهین کنند. مگر منافق خداجوست؟ همه اشتباه کردیم. مجمع روحانیون هم اشتباه کرد که در این زمینه سکوت کرد.
چند روز پیش از آن نیز رضا خاتمی، در نامهای خطاب به آیتالله حائری شیرازی، از نزدیکان بیت رهبری، که با نوشتن نامهای به میرحسین موسوی و مهدی کروبی، خواستار «توبه» آنها شده بود، در سخنانی مشابه برادر خود، نوشت: «انتخابات سال ٩٢ نشان داد كه عقلای قوم از هر جناح و نحلهای بهخوبی از ماجرای سال ٨٨ درس عبرت گرفتهاند. نشان دادند كه اشتباهات خود را شناسایی كرده و آن را تكرار نخواهند كرد. بنابراین من مدعی هستم هر دو طرف در عمل گفتهاند "ببخشید ما هم اشتباه داشتیم". ملت هم نشان دادند كه از گذشته عبور كردهاند و هر چند پیام رای مردم بسیار روشن بود اما سبب نشد تا شیرینی پیروزی مردم با نفرت و انتقام به تلخی گراید و در حقیقت فصلی جدید در بلوغ سیاسی كشور رقم خورده است.»
انتشار این سخنان برادران خاتمی با واکنشهای بسیاری مواجه شد. اما روز گذشته، علی مطهری، نماینده مجلس شورای اسلامی و از حامیان هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی، در سخنانی با موضوع «روحانیت و سیاست» در دانشگاه تهران، که در وبسایت رسمی او انعکاس یافته، مضامینی مشابه را بیان داشته و گفته است: «فتنهگر بودن آقای موسوی و کروبی را من هم قبول ندارم. من معتقدم اینها را هل دادیم به سمت بیرون از انقلاب. هرکس دیگری را هم با آن اینگونه برخورد شود احساساتی میشود و اینگونه رفتار میکند.»
علی مطهری در ادامه بیان داشته: «معتقدم ایشان (میرحسین موسوی) نباید احساساتی میشدند و اینکه آن شب گفت که من رئیسجمهور هستم اشتباه بود. این داستان پاره شدن عکس امام و داستان عاشورا باید بیان شود که چگونه بوده و کار چه کسانی بوده است؟»
مهمترین محورهای سخنرانی علی مطهری در دانشگاه تهران به شرح زیر است:
- زعامت سیاسی شاخهای از امامت است. شهید بهشتی میگویند که اگر روحانیت از بین برود هیچ.چیزی جایگزین آن نیست.
- نقطه قوت روحانیت شیعه استقلالش از حکومتهاست و نقطه ضعف آنها عوامزدگی است.
- تاکید شهید مطهری این است که روحانیت همچنان استقلال خود را حفظ کند.
- حرفی که آیتالله دستغیب در مجلس خبرگان بعد از اتفاقات سال ۸۸ زد این بود که آقایان موسوی و کروبی وخاتمی بیاییند در مجلس حرف بزنند که مسجدش را آتش زدند و بیرونش کردند.
- شهید مطهری و امام با تاسیس حزب جمهوری اسلامی به این دلیل که موسسینش صرفا روحانی بودند مخالف بود که با اصرار آیتالله خامنه ای و هاشمی و شهید بهشتی امام رضایت دادند.
- هیچ اشکال ندارد کسی نظر مخالف ولی فقیه داشته باشد اما مرز التزام به ولی فقیه احکام حکومتی است که نظر رهبری هم همین است.
- روحانیت اهل سنت چون وابستگی به مردم ندارد عوامزدگیاش خیلی کمتر است. به همین دلیل با وجود این که طرحهای اصلاحی در بین روحانیت اهل سنت بیشتر است اما انقلابهای اصلاحی در بین روحانیت شیعه بیشتر بوده است.
- شهید مطهری در کتاب «علل گرایش به مادیگری» میگویند زمانی که کسانی که مردم آنها را نماد دین میدانند پوست پلنگ میپوشند عامل اصلی گرایش مردم به سمت مادیگری میشوند.
- به تعبیر شهید مطهری شکست دینها به دلیل کسانی است که بین دین و نیازهای اساسی انسانها چنگ میاندازند. عقل یکی از وسایل استباط احکام است که این با رفتار کلیسا مخالف است. مالدوستی مشکلی ندارد آن چیزی که بد است مالپرستی است در رابطه با قدرت هم همینگونه است. علاقه جنسی از نظر اسلام چیز مقدسی است.
- آن چیزی که سید جمالالددین در مورد همبستگی دینی میگفت به این معنا نبود که سیاست به خود قداست دینی بدهد. گاهی دین را ابزار سیاست میکنند در حالی که برعکس است و باید سیاست ابزاری در دست دین باشد.
- شهید مطهری صراحت دارند که ولایت فقیه ولایت ایدئولوژیک است. فقیه حاکم نیست، حاکم رئیسجمهور است و ولی فقیه نظارت میکند حاکم از مسیر درست منحرف نشود.
- به تعبیری ولایت فقیه ولایت مکتب و فقه است. یکی از مشکلات کشور ما این است که برداشت درستی از ولایت فقیه وجود ندارد.
- تجربه به ما آموخت که غیرروحانیون هم خیلی موفق نبودند.
- آقای مطهری قبل از شهادت می گفتند که در چند روز آینده باید آقای بازرگان را عوض کنیم.
- ورود روحانیون به مناصب حکومتی از روی اضطرار بود.
- نمیشود با قاطعیت گفت که نظر امام را در رابطه با آقای منتظری عوض کرده باشند ظاهرا امام هم از اول موافق رهبری ایشان نبودند
- تاسیس یک چیزی مانند حصر در جمهوری اسلامی را نمیدانم از کجا در آمده است؟
- آقای مطهری هم با رهبری آقای منتظری موافق نبود.
- حصر آقای شریعتمداری و منتظری را من کار درستی نمیدانم و آقای مطهری اگر بود نمیگذاشتند اتفاق بیفتد
- حصر چه در دوره امام و چه اکنون کار درستی نبوده است.
- اصل این است که روحانیون تا آنجایی که ممکن است از کارهای سیاست دور شوند.
- اگر از ابتدا اجازه اظهار نظر داده میشد که هر کسی هر حرفی می خواهد بزند فضا بسته نمیشد به اینجا نمیرسیدیم.
- قطعا در حرکتهایی که انجام شد شعارهایی مانند «نه غزه نه لبنان» اشتباه بود.
- اگر هرکسی وظیفه خود را به درستی انجام دهد به مسیر درست خواهیم رسید لازم است که هرکسی کار خود را درست انجام دهد
- قانون اساسی ما آزادی را خوب رعایت کرده است
- اگر همه بیتفاوت باشیم میبینیم که یک انقلاب از مسیر خود منحرف شد همانگونه که در صدر اسلام از مسیر خود منحرف شد و بعد از ۵۰ سال از پیامبر نوه پیامبر را کشتند.
- روحانیت به فکر حفظ اسلام است یک جا مانند قیام تنباکو باید قیام کند جای دیگر باید سکوت کند. نوع رفتار بستگی به شرایط نظام دارد.
- سال ۸۴ که گفتم آقای هاشمی کاندیدا نشود همان نظر شهید مطهری را داشتم که روحانیون به غیر از اضطرار وارد سیاست نشوند. سال ۹۲ همان اضطرار احساس میشد.
- در مجموع این دولت را خیلی بیشتر از دولت قبل قبول دارم. در جایی به آقای روحانی گفتم آنقدر جواب این متنقدین را ندهید اینها خوششان میآید جوابشان را میدهید. یکی از سران اینها به من میگفت ما یک چیزی میگوییم روحانی عصبانی میشود یک چیزی میگوید دوباره بر اساس همان حرف ما یک چیز دیگر میگوییم او نیز دوباره ناراحت میشود یک چیز دیگر میگوید.
- من با توقیف روزنامه ۹ دی مخالف بودم.
- بگذاریم این «دلواپسها» هم حرفشان را بزنند.
- آن زمانی که من نسبت به قانون حجاب و عفاف سوال میکردم آقای رئیس جمهور در مجلس میآمدند ما را مسخره میکردند یک نفر از این آقایان دلواپس نشد، جالا میگویند «وای فرهنگ رفت»
- فتنهگر بودن آقای موسوی و کروبی را من هم قبول ندارم. من معتقدم اینها را هل دادیم به سمت بیرون از انقلاب. هر کس دیگری را هم با آن اینگونه برخورد شود احساساتی میشود و اینگونه رفتار میکند.
- معتقدم ایشان نباید احساساتی میشدند و اینکه آن شب گفت که من رئیس جمهور هستم اشتباه بود. این داستان پاره شدن عکس امام و داستان عاشورا باید بیان شود که چگونه بوده و کار چه کسانی بوده است؟
- من معتقدم آقای روحانی باید جسارت بیشتری داشته باشند. اینکه ریچارد فرای کتابهای زیادی دارد و ایرانشناس بود و دوست داشت در ایران خاک شود، پنج نفر تظاهرات میکنند و دولت هم عقبنشینی میکنند؛ این که نشد؛ دولت باید جربزه داشته باشد.
و چه زیبا نوشته گمنامیان :
گمنامیان: خیر آقای مطهری نه حصر موسوی..!
گفتآورد:
علی مطهری، نماینده مجلس و فرزند آیت الله مطهری گفته است: حصر موسوی و کروبی، لکه ننگی در انقلاب است...! و گفته این حصر سودی برای نظام ندارد.
باید به آقای مطهری و تمامی آن اصلاح طلبانی که از فرط خوشحالی، به رقص آمده اند، نکات ذیل را یادآور شد:
یک- کل این انقلاب شما ننگ بوده است! همان زمانی که خمینی گفت توی دهن دولت می زنم و حکومت کاملا قانونی بختیار را سرنگون کردید...!
دو- ننگ این انقلاب شما، ادامه جنگ ایران و عراق بعد از بازپس گیری خرمشهر است. ننگ انقلاب شما، شعار راه قدس از کربلا می گذرد است، همان شعاری که به کشته و مجروح شده یک میلیون انسان انجامید و کشور ایران را به خرابه تبدیل کرد.
سه- ننگ این انقلاب شما، اعمال تروریستی در خارج از کشور است، از بمب گذاری در آرژانتین گرفته تا بمب گذاری در میکونوس، یا ترور بختیار...!
چهار- ننگ این انقلاب شما، آن است که قاتل بختیار به ایران باز می گردد، و به عنوان قهرمان در فرودگاه، مورد استقبال امثال شما قرار می گیرد...!
پنج- ننگ این انقلاب شما، کشتن ندا در وسط خیابان بود.
شش- ننگ این انقلاب شما، تجاوز به زندانیان در کهریزک است...!
هفت- ننگ این انقلاب شما، انتخابات تقلبی و مضحکی است که در آن، نمایندگان واقعی مردم فیلتر می شوند و گوساله هایی چون تو، به عنوان نماینده مردم انتخاب می شوید...!
پی نوشت:
صد البته که حصر و خانه نشین کردن موسوی و کروبی، نقض آشکار حقوق بشر است و باید فورا خاتمه یابد. اما اعتراض به این نقض حقوق بشر، به معنای آن نیست که ما سی سال جنایت رژیم را نادیده بگیریم و تصور کنیم تنها لکه ننگی که به دامان این رژیم است، همین حصر موسوی و کروبی است...!
این رژیم هزاران جنایت کرده، که حصر موسوی و کروبی، یکی از کوچکترین آنها است...!
اصلاح طلبانی که رویای حضور مجدد در حاکمیت (بخوانش غارت ایران) در سر می پرورانند، با وقاحت تمام تلاش می کنند تمامی اختلافات مردم با رژیم را به رفع حصر موسوی و کروبی تنزیل دهند..! این بی حرمتی آشکار به خون های ریخته شده، از جمله خون ندا و سهراب است...!
نوشتار بالا 3 مرتبه تکرار شده بود، لطفن هنگامیکه کپی می کنید دست کم یکبار آن را بخانید و جملات تکراری را بزدایید!گفتآورد:
"معتقدم موسوی نباید احساساتی می شدند و اینکه آن شب گفت که من رئیس جمهور هستم اشتباه بود. این داستان پاره شدن عکس امام و داستان عاشورا باید بیان شود که چگونه بوده و کار چه کسانی بوده است؟"
شاید دست روزگار دارد پاسخ اینها را به او میدهد!
فایل پیوست 4068
فایل پیوست 4067
مطلبی به طنز در وصصف سید خندان !!
روشنگر نسل سوخته: سید محمد خاتمی سکوت را شکست : توضیح درباره منافقان و بهاییان عاشورای ٨٨
گفتآورد:
سید محمد خاتمی سکوت را شکست : توضیح درباره منافقان و بهاییان عاشورای ٨٨
نزدیک به دوهفته از زمان انتشار سخنان سید محمد خاتمی مبنی بر منافق و بهایی خواندن مردم در عاشورای ٨٨ گذشته است و بالاخره جناب حجت الاسلام خاتمی سکوت را شکست و درباره آن توضیحاتی به شرح زیر داد :
بسم الله رحمن الرحیم
لازم به توضیح می دانم از آن جهت که حفظ نظام برای بنده مهم ترین کار است افتخار مشارکت در خدمات زیر جهت حفظ نظام را داشته ام :
١- اینجانب به عنوان مسوول ستاد تبلیغات جنگ وظیفه فریب نیروهای ساده دل مذهبی و ملی گرا جهت فرستادن جلوی گلوله های صدام حسین را داشتم . خودتان داوری کنید اگر کسانی مانند عباس دوران و همت و باکری زنده مانده بودند ساکت می نشستند تا رهبر عظیم الشان انقلاب و سردار سازندگی میلیارد ها دلار به جیب بزنند و نوه و نتیجه های گرامی حضرت امام در بلاد کفر بی ناموسی کنند ؟
٢- آن ضد انقلابهایی که موذی تر بودند مانند اکبر و منوچهر محمدی را با وعده فضای سیاسی باز در سال ٧٨ از سوراخ بیرون کشیدیم و چپق شان را در کوی دانشگاه چاق کردیم و کل هزینه را با یک ریش تراش پرداختیم. در آن شلوغی ها چند نفر نیز مانند داریوش و پروانه فروهر بدستور رهبر انقلاب دشنه آجین شدند و این جانب برای حفظ نظام مرتب فریاد می زدم پرونده قتلهای زنجیره ای تا همین جا که پی گیری شده مدیون همکاری شبانه روزی رهبر فرزانه انقلاب است!
٣- در سال ٨٨ نیز منافقان و بهاییان را به بهانه رای کشاندیم بیرون و همه را کهریزکی کردیم . آن زمان برای اینکه شیرشان کنیم از آنها تعریف می کردیم اما الان که آبها از آسیاب افتاده و همه چیز تحت کنترل است حرف دلمان را می زنیم . اینها منافق و بهایی بودند که استخفر الله عکس امام را پاره کردند, گفتند جمهوری ایرانی , نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران. اینها دنبال رای نبودند اصل نظام مقدس را نشانه رفته بودند که بحمد الله حسابشان را رسیدیم.
٤- پروژه آخری که روی آن کار می کنیم کلید بنفش است که زیر لوای آن یک سری افراد خطرناک برای نظام را حذف می کنیم اما از بیان جزییات بیشتر فعلن معذوریم !
در پایان ما برای حفظ نظام تنها به دو گروه نیاز داریم بقیه باید حذف شوند : یکی ذوب شدگان در ولایت و دیگری احمق هایی که گمان می کنند این رژیم اصلاح پذیر است و بالاخره از دل آن دموکراسی و آزادی بیرون می آید .
افاضات جدید کروبی :
کروبی: بعد از مرگ «امام٬ همهی انتخاباتها مهندسی شد | Khodnevis
یکی نیست بگه شما که این رو میدونستی و خبر داشتی چه طور شده یک دفعه ای به فکر شرکت توی انتخابات افتادی اون هم دو بار و با وعده ماهی 50 هزار تومان به هر ایرانی ؟!گفتآورد:
فرزند مهدی کروبی میگوید که در دیدار با پدرش٬ آقای کروبی بار دیگر بر مهندسی آراء در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ تاکید کرده و افزوده است که از زمان فوت آیتالله خمینی٬ تمام انتخاباتها عملا مهندسی شده است.
محمدحسین کروبی٬ فرزند مهدی کروبی یکی از نامزدهای معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال٨٨، روز ۲۳ اردیبهشت به مناسبت میلاد حضرت علی، که در ایران به عنوان روز پدر خوانده میشود، با پدرش دیدار کرده و وضعیت روحی او را خوب و قوی توضیف کرده است.
محمد حسین کروبی در صحفه فیسبوک خود با اعلام خبر ملاقات خود با پدرش نوشته است که پدرش بار دیگر بر مهندسی آراء و انتخابات توسط نهادهای امنیتی و نظامی تاکید کرده است.
به گفته فرزند مهدی کروبی، پدرش در این دیدار ضمن انتقاد از تهمتها و دشنامهای یکطرفه از جانب حکومت نسبت به خود و میرحسین موسوی گفته است: «بعد از درگذشت خمینی٬ اربابان قدرت٬ جمهوریت نظام را پای منافع جناحی و شخصی شان ذبح نمودند و در تمامی انتخاباتها با رد صلاحیت افراد و جابجایی آراء مردم و دخالت نیروهای غیرمسئول اعم از امنیتی و نظامی٬ عملن آراء را مهندسی میکردند.»
آقای مهدی کروبی در این دیدار، همچنین تاکید کرده است، کاری که در مهندسی انتخابات سال ۸۸ انجام دادند٬ شاه بیت آقایان بود و در این مدت، یک طرفه هر تهمت و دشنامی را به ما نسبت دادند٬ بدون اینکه مجال و حق پاسخگویی به ما داده شود.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو تن از نامزدهای معترض به نتایج انتخابات بحثبرانگیز سال ٨٨، به همراه خانم «زهرا رهنورد» از زمستان ۱۳۸۹ که از هواداران خود دعوت کردند برای حمایت از انقلاب در کشورهای مصر و تونس به خیابانها بیایند، در حصر قرار گرفتند.
بعد این بابا یه جورایی داره میگه دوران خمینی گُل و بلبل بوده!!!!
https://www.youtube.com/watch?v=2WPho51nINA
:e40c:
کسی نظری در این مورد دارد؟
همه چیز!!
اصولا سلسله حوادث بعد از انتخابات 88 و جنبش سبز بسیار بزرگتر از اون هستند که کسی بخواد ادعا کنه همه چیز رو دربارش میدونه یا حتی قادر به بحث درباره تمام ابعاد مختلف اونه.